رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
دوستانش تعریف کردند اصلا قرار نبود مصطفی همراه آنان به سوریه برود. یک بار قبل از رفتن، اشتباهی با او تماس میگیرند و او هم به جمع رفقایش میرود. وقتی او را میبینند تعجب میکنند که آنجاست. مصطفی چون میدانسته او را نمیبرند یک هفته تمام در میان آنها خوابیده و آنقدر التماس و گریه میکند تا راضی میشوند که او را هم با خو ببرند. چون سنش کم بود حتما باید از پدرش رضایت نامه میبرد تا دوستانش زیر بار مسئولیت او نروند، در واقع با این کار میخواستند مانع رفتنش شوند. یک روز پدرش را صدا زد که به اتاقش برود، من متوجه شدم که خودش رضایت نامه نوشته و از پدرش میخواهد که آن را امضا کند، به شدت ناراحت و عصبانی شدم. بعد از دیدن ناراحتی من، آن را پاره کرد و در سطل زباله اتاقش ریخت.
پدرش هم گفت: «مگر مصطفی از علی اصغر(ع) و علی اکبر(ع) امام حسین(ع) مهمتر است، من این همه مدت در جبهههای جنگ بودم ولی هیچ اتفاقی برایم نیفتاد، راضی به رضای خدا باش و توکل کن.» من هم با این حرفها آرام شدم. ولی بدون این که من دوباره متوجه شوم، یک مرتبه دیگر رضایت نامه نوشت و از پدرش، امضا گرفت. فردای آن روز، هنگامی که سطل زباله اتاق مصطفی را تمیز میکردم، تکههای پاره شده رضایت نامه را دیدم و به هم چسباندم. وقتی همسرم به منزل برگشت پرسیدم: «رضایت نامه را امضا کردهای؟» او هم تایید کرد. اما آن کسی که سرتیم دوستانش برای رفتن بود، نامه را قبول نکرده و با پدرش تماس گرفته بود، چون فکر میکردند خودش نامه را امضا کرده است که همسرم گفته بود خودم رضایتنامه را امضا کردهام، چون مصطفی راه خودش را پیدا کرده است، عاشق شده و نمیتوانم جلوی هدفش را بگیرم. رضایت دارم که او به سوریه برود. قبل از این که برود، میگفت اگر من را نبرند همه کارهای رفتن را انجام دادهام و به هر طریقی باشد میروم و در جمع مدافعان حرم حضور پیدا میکنم.
من خیلی ناراحت بودم که مصطفی تصمیم گرفته به سوریه برود. یک روز که نشسته بود گفت مامان وقتی من رفتم تمام خبرهای تلویزیون را گوش کن و خبرهای سوریه را دنبال کن و اگر حضرت آقا سخنرانی داشتند تمام آنها را برایم با تاریخ یادداشت کن. ولی من اصلا نتوانستم این کار را انجام دهم، چون در نبودش، سردرد داشتم. تنها کاری که در مدت نبودنش کردم این بود که با خدا درد و دل میکردم و برای او نامه مینوشتم که البته بعد از شهادت پسرم، همه را پاره کردم چون با دیدن آنها، ناراحت میشدم.
میگفت: مادر!اگر راضی شوی به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد میکنم/برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است
روزهای قبل از رفتنتش گوشه ای از اتاق نشسته بود، از من پرسید: «مامان از دنیا چه چیزی میخواهی؟» گفتم: «خواسته خاصی ندارم و و دنیا را با تو میخواهم و دنیای بدون تو برایم معنایی ندارد»، گفت: «زمانی که من نبودم چه کسی را داشتی؟» گفتم: «خدا را داشتم» که در جوابم گفت: «خدا همان خداست، هیچ فرقی ندارد، من هم که نباشم خدا را داری.» ناراحت شدم و گفتم: «از این حرفها نزن.»
بعد از این حرفم، مصطفی گفت: «مامان سعی کن دل بکنی و ببخشی تا دل نکنی به معرفت نمیرسی، از دنیا و تعلقاتش بگذر. برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین ندای "هل من ناصر" را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آنها ماند، تا دنیا باقیست، لعنت میشوند.»
در جواب حرفهایش با خنده گفتم: «مگر تو صدای "هل من ناصر" شنیدی» که جوابم داد: «دوست داری چه چیزی از من بشنوی؟» گفت: «مامان می خواهم یک مژده بدهم، اگر از ته قلب راضی شوی که به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد میکنم و دنیای زیبایی برایت میسازم که در خواب هم نمیتوانی ببینی»، گفتم: «از کجا معلوم میشود که من قلبا راضی شدم» که گفت: «من هر کاری میکنم بروم، نمیشود. علت اصلیاش این است که شما راضی نیستید، اگر راضی شوی خدا هم راضی میشود. اگر راضی نشوی فردای قیامت جواب حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) را چه میدهی؟ »من در مقابل این حرف، هیچ چیزی نتوانستم بگویم و از ته قلبم راضی شدم. قبل از رفتن، به من میگفت: «خیلی برایم دعا کن تا دست و دلم نلرزد و دشمن در نظرم خار و ذلیل بیاید.»
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
از شهدای دفاع مقدس، شهید عباس بابایی را الگوی خود قرار داده بود. گاهی به قزوین سفر میکرد تا سر مزارش برود و کتابهای زیادی دربارۀ این شهید خریده بود و مطالعه میکرد. دوست داشت مثل او زندگی کند و شهید بشود. به عشق او دنبال خلبانی رفت و میگفت رؤیای اصلی من این است که خلبان شوم و با هواپیمای پر از مهمات به قلب تلآویو بزنم.
به خاطر مشکلی که در فیزیک پاهایش بود، نتوانست خلبانی را ادامه بدهد؛ اما احساس مبارزهجویی و شهادتطلبیاش نهتنها کمتر نشد، بلکه شدت بیشتری پیدا کرد. از الگوهای دیگرش، شهید آوینی و شهید چمران بودند. پوستر جملات آنها را در اتاقش نصب کرده بود تا همیشه جلوی چشمانش باشد. دربارۀ آنها مطالعه داشت و کتابهای زیادی مهیا میکرد و میخواست سبک زندگیاش را به آنها نزدیک کند.
***
از اینکه من پدرش بودم و از میان شغل کارگری و ساده زیستی من به این مرحله رسیده بود، هیچوقت ندیدم شکایت کند. و حتی گاهی خودم در مسائل زندگی، اگر کم میآوردم به من دلداری میداد و میگفت که سخت نگیرم و قناعت کنم. اگر بیشتر میخواهم باید بیشتر تلاش کنم. من هم میگفتم بیشتر از این چهکار میتوانم بکنم. میخندید و میگفت:«راهش را باید پیدا کنی!»
خیلیها ممکن است به خاطر سن کم پسرم بگویند جوگیر شد و از روی هیجان برای دفاع از حرم رفت تا به شهادت رسید؛ اما هرگز اینطور نبوده و نیست. او با شناخت کامل رفت؛ یعنی میدانست کجا میرود، برای چه میرود و چرا میرود! حداقل یک سال و نیم آموزش دید، دورههای تخصصی گذراند و بدون برنامه اقدام نکرد. کسی که برای رفتن به سوریه و حتی رسیدن به آرزویش، محل شهادتش را کرانۀ باختری انتخاب میکند، با برنامهریزی و هدف پیش میرود، هیجانی وارد جنگ نمیشود.
به نقل از مادر و پدر شهید
بریدهای از کتاب «مسافر آبان»؛ زندگی و خاطرات جوانترین دانشجوی مدافع حرم، شهید سید مصطفی موسوی (صفحات ۲۳ و ۵۱ )
تهیه و تدوین: گروه تحقیقاتی احیاء
ناشر: دفتر نشر معارف (وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها)
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
از شهدای دفاع مقدس، شهید عباس بابایی را الگوی خود قرار داده بود. گاهی به قزوین سفر میکرد تا سر مزار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
مسافر آبان کتاب مسافر آبان روایت زندگینامه و خاطرات شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی ست . این کتاب در
مسافر آبان
کتاب مسافر آبان روایت زندگینامه و خاطرات شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی ست . این کتاب در هفت فصل با عناوین روزگار مادری ، علاقه و انس ، با هم صمیمی بودیم ، لبخند مصطفی ، نخبه مومن ، دنبالت گشتیم و آماده پرواز با نقل خاطراتی کوتاه از خانواده ، دوستان و آشنایان و همرزمان شهید مطالبی را در مورد اخلاق و سبک زندگی او به همراه آلبوم تصاویر ارائه می دهد .
#معرفی_کتاب
#مسافر_آبان
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
مسافر آبان کتاب مسافر آبان روایت زندگینامه و خاطرات شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی ست . این کتاب در
وصیت نامه
« خدایا رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد . قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم تا از آنها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند ، نه آنها که پول دین می گیرند و برای دنیا کار می کنند . »
بخشی از وصیت نامه شهید سید مصطفی موسوی
#وصیتنامه
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
وصیت نامه « خدایا رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد . قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در
#معرفی_شهید
🤚سلام° و عرض ادب
خدمت همراهان #سنگر #رفیق_شهیدم
ان شاءالله که
رضایت ❤️ـخدا
و 🤝ـدستگیری 🌷ـشهدا
شامل حال همه ما باشه در دنیا و آخرت
🌹🌹🌹
امروز با معرفی #شهید_سید_مصطفی_موسوی
در خدمت بزرگواران بودم
شادی روح شهدا بخصوص شهید سید مصطفی موسوی (ایران )
فاتحه+صلوات+وعجل فرجهم
ان شاءالله ک این دنیا و آخرت دستگیر و شفیع همه مون باشن
با ارسال پیامهای معرفی شهدا در ثوابش شریکش باشید که زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست اجرتون با 🌷ـشهدا
با تشکر #خادم_نوشت
جهت #انتقاد و #پیشنهاد پذیرای شما بزرگواران هستم
👇
https://abzarek.ir/service-p/msg/954901
جوابتو👇ببین
https://eitaa.com/joinchat/42401864Caf7eص7e9e7b
#التماس_دعای_فرج ❤️❤️
#التماس_دعا_برای_همه 🌺🌺
#التماس_دعای_حقیر 😔😔
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
20:20
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک
برا همه اهالی رفیق شهیدم✌️💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای ماه رجب
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
کلام شهید آقا جلیل حقوقش را از سپاه نمیگرفت پرسیدم آخه چرا ؟! میگفت: الان وضع اقتصادی کشور خوب
کلام شهید
و سلام بر او که می گفت:
«خدایا معیار سنجش اعمال خلوص است
من میدانم اخلاصم کم است،
اما اگر مخلص نیستم، امیدوارم»
• #شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده🕊•
#کلام_شهید
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄