eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
8.2هزار ویدیو
301 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
برای رسیدن به #عاشورا باید از #تاسوعا گذشت، . تاسوعا یعنی ... مادیت دنیا را کم دیدن ، یعنی دست رد به امان نامه زدن ، یعنی غیرت داشتن ، تاسوعا یعنی ولایت پذیری یعنی بر لب آب تشنه شهید شدن ... تاسوعا یعنی ابوالفضل عباس (ع) و آنان که عاشورایی شهید شدن و تاسوعای زیستن ، در زندگیتان تاسوعای زیادی سراغتان می آید ، زنهار که غفلت نکنی ، وگرنه در عاشورای زندگی‌ات نخواهی دانست چه باید کرد ... 🌹 سمت چپ #شهید مصطفی ردانی پور فرمانده قرارگاه فتح #شهادت #شهید #شهیدانه #قهرمان_من #رفیق_شهیدم #شهید_مصطفی_ردانی_پور #کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
شب تاسوعا وعاشورا برای امام زمام (عج) صدقه کنار میگذاشتند و میگفتند امشب قلب نازنین حضرت در فشار است... http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
•{❤️}• |عشقـ♡●•° یڪ واژھ بۍمعنۍ بۍارزش بود| |تا ڪھ یکبار¹😌 خداگفت:ڪھ عشق است[❤] حُسِیٰنـْ{؏}•❥| چه 🌺ـخوشـ است 🏴ـمحرم ـنذریـ ـهیئتـ کنار 👨👩👧👦خانواده {🏴} http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
حسین جان! 😞افسوس که تو هرسال می آیی تا ویرانه ی دلم را آباد کنی.... 🔥اما هر بار گناهانم حکم تخریب دلم را صادر میکنند 💫به دادم برس حسین(ع) #امام_حسين #ماه_محرم #تاسوعا #عاشورا #اربعین http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
نجوای عاشقانه ... در رثای #حسین_علیه‌السلام ذاکر اهلبیت (ع) شهیـد جواد رسولی شهادت: جاده اهواز-خرمشهر۱۳۶۷ دل ـشهید❤ وسیع وبی انتهاست🍀🍀 زیرا هرگاه رود به اقیانوس متصل شود دیگر رود نیست اقیانوس🌊 است دل شهید است که به معدن عظمت الـ❤ـهی متصل است و معدن عظمت هم که می دانی بی انتهاست… #شهید_جواد_رسولی #مداح #شهادت #شهید #شهدا #عاشقانه #محرم #عاشورا #تاسوعا http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
ڪلام شهـید شهید مصطفے صدرزاده: سعے کنید در روحیہ خود شهادت طلبے را پرورش دهید... قسمتے از وصیت‌نامہ یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد اللهم_عجل_لولیک_الفرج 👇🥀👇🥀👇🥀👇 http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
id_@mola113_5827700356389292162.mp3
2.1M
🎤•|حاج‌حسین‌سیب‌سرخۍ‌|• 🔊زمینه_آب‌به‌خیمه‌نَرِسید‌فَدای‌سَرِت حُسِین‌قامَتِش‌خَمیدفَدای‌سَرِت.؛😭💔•~ ↓ منوتنهانگذارعلمدارم ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁➰🖤🥀🖤➰❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🎤•|حاج‌حسین‌سیب‌سرخۍ‌|• 🔊زمینه_آب‌به‌خیمه‌نَرِسید‌فَدای‌سَرِت حُسِین‌قامَتِش‌خَمیدفَدای‌سَرِت.؛😭💔•~
•|😭💔|• ••| ماه‌بنی‌هاشم‌🌙°•. 「دستت‌به‌روی‌خاک‌وهمه‌دست‌میزنند😭」 「در‌این‌میان‌منم‌که‌دودستی‌به‌سر‌زنـم💔」 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁➰🖤🥀🖤➰❁═┅┄
سلام و عرض ادب خدمت اهالی رفیق شهیدم عزاداریتون مقبول درگاه ایام سوگواری تاسوعا و عاشورای حسینی رو خدمت ساحت مقدس امام عصر و تمام شیعیان و بزرگواران تسلیت عرض میکنم ✌️✌️🖤🖤✌️✌️
22.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 في كربلاء خسف القمر! 💔 (ماه در کربلا گرفت) 🏴💔 کلیپ فوق‌العاده حزن‌انگیز از فضاسازی مقتل قمر‌بنی‌هاشم (علیه‌السلام) و روایت تلاش سقا برای رفع عطش کودکان..😭💔🏴 💚🤲 💔
شهید احمد مایلی در شب تاسوعای حسینی سال ۱۳۹۵ طی یک عملیات شناسایی در نقطه صفر مرزی ایرانشهر به مقام شهادت نائل آمد. وی مایلی فرمانده یگان ویژه هوایی «صابرین» و یگان ویژه هوایی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که با پایان جنگ تحمیلی در بیشتر عملیات‌های مبارزه با اشرار و قاچاقچیان در مناطق عملیاتی «کردستان» و مناطق مرزی «سیستان و بلوچستان» حضور داشت. مایلی با راه‌اندازی گشت‌های هوایی در مناطق مرزی «سیستان و بلوچستان» در ایجاد امنیت این منطقه استراتژیک نقش مؤثری داشت. این شهید والامقام در دفاع از حریم اهل بیت (ع) و آموزش نیروهای جهان اسلام از جمله حزب‌الله لبنان و مدافعان حرم نیز نقش داشت... شهید مایلی از نخبگان و رکوردداران پرش چتربازی (سقوط آزاد) در سطح نیروهای مسلح بود و در علوم و فنون هوایی، بارریزی سنگین هوایی و پرواز با هواپیماهای فوق سبک تخصص داشت و از نوابغ این رشته‌ها محسوب می‌شد.  ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁➰🖤🕊🖤➰❁═┅┄
Arsh-e Farshian[01].mp3
5.35M
...علمدار... تو را دارم چه غم دارم ابالفضل ای علمدارم... دست گیری حضرت عباس 😔😔💔💔😔😔 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁➰💔🖤💔➰❁═┅┄
ڪلام شهـید شهید مصطفے صدرزاده: سعے کنید در روحیہ خود شهادت طلبے را پرورش دهید... قسمتے از وصیت‌نامہ یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد اللهم_عجل_لولیک_الفرج 👇🥀👇🥀👇🥀👇 http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق ⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت #
📕⚫️📕⚫️📕 🌿﷽🌿 ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️ ⚫️ ☆ با کــاروان عــشـق☆ ● برنامه نهم ــ كيستيد و از كجا مى آييد؟ ــ ما از بصره آمده ايم و مى خواهيم به مكّه برويم. ــ سفر به خير. ــ آيا شما از امام حسين(ع) خبرى داريد. ما براى يارى او اين راه دور را آمده ايم. ــ خوش آمديد! اين كاروان امام حسين(ع) است كه به كوفه مى رود. 🍃تا نام امام حسين(ع) به گوش آنها مى رسد، غرق شادى و سرور مى شوند. نگاه كن! آنها سر به خاك مى نهند و سجده شكر به جا مى آورند كه سرانجام به محبوب خود رسيده اند. آنها براى عرض ادب و احترام، نزد امام مى روند. آنها در نزديكى مكّه، فكرِ طواف و ديدن خانه خدا را از سر بيرون مى كنند. زيرا مى دانند كه كعبه حقيقى از مكّه بيرون آمده است. به همين جهت به زيبايى كعبه حقيقى دل مى بندند و همراه كاروان امام، به سوى كوفه به راه مى افتند. 🍂تاريخ همواره به معرفت اين سه نفر غبطه مى خورد. خوشا به حالشان كه در لحظه انتخاب بين حج و امام حسين(ع)، دوّمى را انتخاب كردند. آيا آنها را شناختى؟ يزيد بن ثُبَيْط و دو جوان او. آرى، از هزاران حاجى در آن سال هيچ نام و نشانى نمانده است، امّا نام اين حاجيان واقعى، براى هميشه باقى خواهد ماند. 🌴اين سه نفر اهل بصره هستند. آنها وقتى با خبر شدند كه امام در مكّه اقامت كرده است، بى قرار ديدن امام، دل به دريا زده و به سوى مكّه رهسپار شده اند، امّا آنها هم، مثل من و تو از حج و طواف خانه خدا دل مى كَنند و مى خواهند دور كعبه حقيقى طواف كنند. آنها مى خواهند تا يار و ياور امام زمان خود باشند. ــ پسرم، من ديگر خسته شده ام. در جاى مناسبى قدرى بمانيم و استراحت كنيم. ــ چشم، مادر! قدرى صبر كن. به زودى به منزلگاه صَفاح مى رسيم. آنجا كه برسيم استراحت مى كنيم. 🌿او فَرَزْدَق است كه همراه مادر خود از كوفه به سوى مكّه حركت كرده است. حتماً مى گويى فرزدق كيست؟ او يكى از شاعران بزرگ عرب است كه به خاندان پيامبرعلاقه زيادى دارد و شعرهاى بسيار زيبايى به زبان عربى در مدح اين خاندان سروده است. مادر او پير و ناتوان است، امّا عشق زيارت خانه خدا، اين سختى ها را براى او آسان مى كند. آنها تصميم مى گيرند كه در اين جا توقّف كنند. مادر با كمك فرزندش از كجاوه پياده مى شود و زير درختى استراحت مى كند. فرزدق مى رود تا مقدارى آب تهيّه كند. 🍁صداى زنگ كاروان مى آيد. فرزدق به جاده نگاهى مى كند، امّا كاروانى نمى بيند. حتماً آخرين كاروان حاجيان به سوى مكّه مى رود، ولى صداى كاروان، از سوى مكّه مى آيد. فرزدق تعجّب مى كند. امروز، هشتم ذى الحجّه است و فردا روز عرفات. پس چرا اين كاروان از مكّه باز مى گردد؟ ☘فرزدق، لحظه اى ترديد مى كند. نكند امروز، روز هشتم نيست! ولى او اشتباه نكرده و امروز، هشتم ذى الحجّه است. پس چه شده، اينان چه كسانى هستند كه حج انجام نداده از مكّه برمى گردند؟ فرزدق پيش مى رود، و خوب نگاه مى كند. خداى من! اين مولايم امام حسين(ع)است! ــ پدر و مادرم به فداى شما. با اين شتاب چرا و به كجا مى رويد؟ چرا حج خود را نيمه تمام گذاشتيد؟ ــ اگر شتاب نكنم مرا به قتل خواهند رساند. 💫فرزدق به فكر فرو مى رود و همه چيز را از اين كلام مختصر مى فهمد. آيا او مادر خود را رها كند و همراه امام برود يا اينكه در خدمت مادر بماند؟ او نبايد مادر را تنها بگذارد، امّا دلش همراه مولايش است. سرانجام در حالى كه اشك در چشم دارد با امام خود خداحافظى مى كند، او اميد دارد كه بعد از تمام شدن اعمال حج، هر چه سريع تر به سوى امام بشتابد. با آخرين نگاه به كاروان، اشكش جارى مى شود، امّا نمى دانم او مى تواند خود را به كاروان ما برساند يا نه؟ آيا او لياقت خواهد داشت تا در راه امام، جان فشانى كند؟ ⚫️ 📕⚫️ ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️📕⚫️📕
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
📕⚫️📕⚫️📕 🌿﷽🌿 ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️ ⚫️ ☆ با کــاروان عــشـق☆ ● برنامه نهم ــ ك
📕⚫️📕⚫️📕 ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️ ⚫️ ‼️غروب روز دوازدهم ذى الحجّه است. ما چهار روز است كه در راه هستيم. اين چهار روز را شتابان آمده ايم. افراد كاروان خسته شده و نياز به استراحت دارند. اكنون به حد كافى از مكّه دور شده ايم. ديگر خطرى ما را تهديد نمى كند. خوب است در جاى مناسبى منزل كنيم. غروب آفتاب نزديك است. مردم، اين جا را به نام وادى عَقيق مى شناسند. امام دستور توقّف مى دهد و خيمه ها بر پا مى شود. عدّه اى از جوانان، اطراف را با دقّت زير نظر دارند. آيا آن اسب سوارانى كه به سوى ما مى آيند را مى بينى؟ بگذار قدرى نزديك شوند. آنها به نظر آشنا مى آيند. يكى از آنها عبد الله بن جعفر (پسر عموى امام حسين(ع) و شوهر حضرت زينب(س) ) است. او به همراه دو پسر خود عَوْن و محمّد آمده است. ⚜امير مكّه، يك نفر را به همراه آنها فرستاده است. آنها نزديك مى آيند و به امام حسين(ع) سلام مى كنند. من مى روم تا به آن بانو خبر بدهم كه همسرش به اين جا آمده است. زينب(س)تعجّب مى كند. قرار بود كه شوهر او به عنوان نماينده امام حسين(ع) در مكّه بماند پس چرا به اين جا آمده است. نگاه كن! عبدالله بن جعفر نامه اى در دست دارد. جريان چيست؟ من جلو مى روم و از عبدالله بن جعفر علّت را مى پرسم. او مى گويد: "وقتى شما به راه خود ادامه داديد، امير مكّه از من خواست تا نامه او را براى امام حسين(ع) بياورم". ✳️دوست من! نگران نباش، اين يك امان نامه است. امام نامه را مى خواند: "از امير مكّه به حسين: من از خدا مى خواهم تا شما را به راه راست هدايت كند. اكنون به من خبر رسيده است كه به سوى كوفه حركت نموده اى. من براى جان شما نگران هستم. به سوى مكّه باز گرديد كه من براى تو از يزيد امان نامه خواهم گرفت. تو در مكّه، در آسايش خواهى بود". 💠عجب! چه اتفاقى افتاده كه امير مكّه اين قدر مهربان شده و نگران جان امام است. همه حيله ها و ترفندهاى اين روباه مكّار نقش بر آب شده است. او چاره اى ندارد جز اينكه از راه محبّت و صلح و صفا وارد شود. او مى خواهد امام را با اين نامه به مكّه بكشاند تا مأموران ويژه، بتوانند نقشه خود را اجرا كنند. اكنون امام، جواب نامه امير مكّه را مى نويسد: "نامه تو به دستم رسيد. اگر قصد داشتى كه به من نيكى كنى، خدا جزاى خير به تو دهد. تو، به من امان دادى، ولى بهترين امان ها، امان خداست". ✳️پاسخ امام كوتاه و كامل است. زيرا امام مى داند كه اين يك حيله و نيرنگ است و امانِ يزيد، سرابى بيش نيست. آرى، امام هرگز با يزيد سازش نمى كند. نامه امام به عبدالله بن جعفر داده مى شود تا آن را براى امير مكّه ببرد. لحظه وداع است و او با همسر خود، زينب خداحافظى مى كند. 🔹آنجا را نگاه كن! آن دو جوان را مى گويم، عَوْن و محمّد كه همراه پدر به اين جا آمده اند. اشك در چشمان آنها حلقه زده است. آنها مى خواهند با امام حسين(ع)همسفر شوند. پدر به آنها نگاهى مى كند و از چشمان آنها حرف دلشان را مى خواند. براى همين رو به آنها مى كند و مى گويد: "عزيزانم! مى دانم كه دل شما همراه اين كاروان است. شما مى توانيد همراه امام حسين(ع) به اين سفر برويد". لبخند بر لب هاى اين دو جوان مى نشيند و پدر ادامه مى دهد: ــ فرزندانم، مى دانم كه شما را ديگر نخواهم ديد. شما بايد قولى به من بدهيد. شما بايد در راه امام حسين(ع) تا پاى جان بايستيد. مبادا مولاى خود را تنها بگذاريد. ــ چشم بابا. 🔸و اكنون پدر، جوانان خود را در آغوش مى گيرد و براى آخرين بار آنها را مى بويد و مى بوسد و با آنها خداحافظى مى كند. پدر براى مأموريّتى كه امام حسين(ع) به او داده است به سوى مكّه باز مى گردد. ● ادامه دارد... ⚫️ 📕⚫️ ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️📕⚫️📕
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
ڪلام شهـید شهید مصطفے صدرزاده: سعے کنید در روحیہ خود شهادت طلبے را پرورش دهید... قسمتے از وصیت‌ن
°•🖤⃝⃡❥• "بہ‌قول‌آقامصطفی‌صدرزاده"↓ کسۍ‌کہ‌توے‌هیئت‌فقط‌سینہ‌می‌زنہ‌ خیلےکاربزرگےنمیڪنه... کسے‌کہ‌سینہ‌مۍ‌زنہ‌فقط‌یہ‌سینہ‌زنہ‌‌، شیعہ‌ۍمرتضی‌علے بایدبارفتارش‌عشقش‌روثابت‌کنہ‌♥!" ‌ شهیدمصطفے‌صدرزاده
🏴🏴🏴 من از طلوع آفتاب این بآر میترسم... از قصه  ی سرهآیِ بی سردآر میترسم...😭 اجرک الله یا صاحب الزمان 😭
شهید 🏴 🕊 🌸او بسیار اهل بود، کمربند مشکی جودو داشت، و در ورزش‌های رزمی مقام دومی کشور را به دست آورده بود.💪 🌸اهل بود و به خیلی اهمیت می‌داد. 🌸همیشه مالش را دقیق حساب و پرداخت می‌کرد 🌸هیچ وقت در هیچ شرایطی برنامه را ترک نمی‌کرد. ☝️ 🌸سید میلاد شخصیت داشت مشکلات همه رو حل میکرد، و اگر کسی از ایشان کمک می‌خواست چیزی کم نمی‌گذاشت. و تا مشکلش را بر طرف نمیکرد دست بردار نبود.😊 💠 : فضیلت پاداش بر طرف كردن , از هزار حجّی که تمام اعمال آن قبول شده باشد و آزاد کردن یک بنده در راه خدا و صرف بار هزار اسب در راه خدا با زین و لجامش, است. 🌺 ...😭😭 ۹۴ جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
‍ ♡ ♡ 🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در مُحرم خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش، او را نذر حضرت عباس کرده بود. 🍃حسرت هایش برای نبودن در کربلا، کار دستش داد. بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد، پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف حرم عمه سادات آرام گرفت. 🍃 نام جهادی را انتخاب کرد شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. 🍃دلش در گرفتار شده بود. اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. 🍃مردانه پای قولش می ماند. با ابوعلی عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند. با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست. 🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که سردار دل‌ها از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. 🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست. در روز شهید شد، نگاهی کن به ما اسیران بلاتکلیف. 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : بهشت رضوان 🕊محل شهادت : حلب، سوریه جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
💔 شهدای انگار مهمان خاص ابوفاضل (ع) هستند گویی دعوت‌شده‌های خودِخودِ عباسند یعنی عشق
4_5942872777764635063.mp3
5.1M
فرزندان‌تان را نذر عباس کنید... ◾️ صوت صدای بیسیم آقا مصطفی قبل از شهادت و خواندن روضه حضرت عباس(ع) در تاسوعای حسینی قبل عملیات‌شون را بشنوید 🌷 مادرش در کودکی او را نذر اباالفضل العباس کرده بود و شهادتش در روز ، محقق شد! 💔 حلال‌زادگی یعنی حاصل‌ برنامه‌ریزی 👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب تعبیری چه خوش تقدیری -ایشالا تاسوعا پیشِ عباسم... 😔🥀❤️‍🩹🕯🤲
آن مرد بی‌مشک آمد ... حسین با اشک آمد ... مادر با قدی خمیده آمد ... روضه بخوان، روضه‌خوان ! یک مشک از قبیله‌ی ما، یک عمو گرفت!😭😭😭 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🦋❁══┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
آن مرد بی‌مشک آمد ... حسین با اشک آمد ... مادر با قدی خمیده آمد ... روضه بخوان، روضه‌خوان ! یک مشک
روز و شب نهم محرم : شب حضرت ابوالفضل (ع) و شب تاسوعا ستاره 34 ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) . عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می سپارند. او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس (ع) یکی دیگر از برگ های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است. دعا کنید تا برمی گردم، غنچه سرخ دهان شش ماهه، در هجوم بادهای داغ و سوزان پرپر نشود و ماهی خنده بر لب های خشک سه ساله، از بی آبی نمیرد. سایه بان خسته خیمه اگر کمی طاقت بیاورد و نشکند، برای دخترکان آفتاب نشین، ترانه باران می آورم و بوسه های داغ عقیله قبیله بر تن تب دار سجاد علیه السلام را به خنکای نسیم می سپارم. دعا کنید تا برمی گردم، مشک های خالی به غارت نرود و تازیانه ها، لب های تشنه را به جای آب، به خون میهمان نکنند. و آب مشک من به خاموشی سینه های سوخته برسد، نه به دامن های آتش گرفته. لالایی مرغان دریایی را در گوش گهواره ناآرام بخوانید تا گلوی عطشناک، با تیر سه شعبه سیراب نشود! دعاکنید تا برمی گردم، حسین علیه السلام تشنه لب پا به گودال قتلگاهش نگذاشته باشد و کاسه آب من، زودتر از خنجر قاتل به گلوی او برسد! اما اگر برنگشتم، چشم هایم را به خاک علقمه بسپارید؛ چشمه ای جوانه خواهد زد؛ از اشک هایی که در چند قدمی فرات، بر خاک حسرت ریخت! ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🦋❁══┅┄
4_5886617502280060643.mp3
9.63M
محمد حسین پویانفر ادب... ابوالفضلی بودن یعنی ادب.... 🥀🖤🕯🏴 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🦋❁══┅┄
من عشق را زیر باران یافتم زیر باران تیر.... عباس شهادت می‌دهد... ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها عمو برایتان مثل چیست… و همه گفتن عمو یعنی آب ؛ عمو فقط عباس… یعنی تا عمو هست باز باران هست… یکی مهربان تر از عباس… یکی به نام حسن… طاسین‌حجازی نهم جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🦋❁══┅┄