✋ـسلام
عصر خردادیتون بخیرو شادی
✌️☺️✌️
لحظه های خوشی رو کنار خانواده براتون آرزو میکنم
✌️✋✋✌️
✍#خادم_نوشت
#زهرابانو
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊
🔴 #علمدار
✨ زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار
قسمت 3⃣0⃣1⃣
💫 حج
سه روز بيشتر فرصت نداشتيم. باید خیلی سریع كارهاي اداري را انجام مي دادیم. از آنجا كه سيد، نظامي بود بيشتر كارهايش را بايد در تهران انجام ميداد. قرار شد سيد، كارهاي مرخصي گرفتن از سپاه را انجام دهد و من كارهاي گذرنامه ی او را انجام دهم. پيشرفت كارها خوب نبود. باید تا وقت اداری تمام نشده کارهای گذرنامه را تمام مي کردیم.
بالاخره ساعت يك بعدازظهر كارهاي گذرنامه ی سيد در كامپيوتر اداره ی گذرنامه ثبت شد. وقتي به واحد مربوطه مراجعه كردم مسئول آنجا گفت: « وقت اداري تمام شده، شما براي دريافت گذرنامه فردا تشريف بياوريد.»
با ناراحتي به او گفتم:
« اگر آن چيزي كه من ميدانم درست باشد، هيچ كس نمي تواند مانع اين سفر شود. »
آن بنده ی خدا وقتي ناراحتي مرا ديد چيزي نگفت.
بايد راه ديگري پيدا مي كردم. رفتم حج و زيارت و تا ساعت چهار هر كاري مي توانستم كردم، اما نشد. فرصت رو به اتمام بود. نمي دانستم چطور به سید بگویم که هماهنگ نشد.
ناگهان يكي از كاركنان حج و زيارت كه رابط آنجا و اداره ی گذرنامه بود، وارد اداره شد و به سمت من آمد. با لبخندی بر لب گفت: « مژده بده! »
با تعجب پرسیدم: « چرا؟ »
فوري گذرنامه ی سيد را جلوي من گذاشت و گفت:
« مسئول واحد كامپيوتر برات پيغام داده و گفته برو به آن آقا بگو،حرفش درست بود. ظاهرًا حج این آقا سيد حج معمولي نيست!»
با خوشحالي منتظر سيد شدم. وقتي سيد از تهران آمد همه چيز را برايش تعريف كردم. سيد فقط گريه كرد. گفتم سيد جان همه چيز درست شده پس چرا گريه مي كني؟
قسمت 4⃣0⃣1⃣
گفت: « امروز تا اواخر ساعت اداري كارم طول كشيد. اما جواب نامه هايم را دريافت نكردم. به گوشه اي از ستاد مركزي سپاه رفتم و خيلي گريه كردم. به خدا گفتم اين ديگه چه كاري است؟ تا لب چشمه مي آوري و تشنه برمي گرداني. با دلي شكسته اما اميدوار، مجددًا به واحد مربوطه مراجعه كردم. با كمال تعجب ديدم نامه هايم آماده اند. فوري آنها را گرفتم و بقيه كارهايش را انجام دادم. »
من هم نامه ها را از سيد گرفتم و لاي گذرنامه گذاشتم. سرم را كه بلند كردم، نگاهمان به هم گره خورد. ناگهان شروع كرديم به خنديدن.
مشکل دیگر هزینه سفر حج سید بود. سید همیشه انفاق مي کرد. چیزی برای خودش پس انداز نکرده بود که بتواند هزینه این سفر را تأمین کند. اما کسی که خدا دعوتش کرده باشد ...
یکی از دوستان، سید را صدا کرد و گفت:
« شما مکه که رفتی یک طواف به نیابت پدر من انجام بده. »
مشکل هزينه هم به طرز عجیبی حل شد!
كارهاي مقدماتي سفر را انجام داديم. بالاخره در ایام ماه مبارک رمضان، ماه میهمانی خدا، ما به مهمانی دیگری از سوی خدا دعوت شدیم.
با هم راهي سفر عشق شديم. در مكه، حال سيد خيلي عجيب بود. هميشه نيم ساعت قبل از اذان، زيارت عاشورا مي خواند. وقتي تعجب مرا ديد، گفت:
« مرا آقا امام حسين (علیه السلام ) به اينجا آورده. من هم از طريق امام حسين (علیه السلام ) با خدا حرف ميزنم. خدا مرا با واسطه قبول كرد، من هم با واسطه با او حرف ميزنم. »
در ابتدا حجاج اتاق هاي همجوار از ناله ها و مداحي هاي سيد ناراحت مي شدند. اما بعد از مدتي آنها هم مي آمدند و از نواي جانسوز سيد بهره مي بردند.
قسمت 5⃣0⃣1⃣
در جبل الرحمه، رو به صحراي عرفات ايستاده بود. زمزمه اي عارفانه داشت. چهره اش نوراني تر شده بود. به خيال آنكه خلوت او را به هم نزنم، خیلی آهسته به او نزديك شدم و از او عكس گرفتم. بعد در كنار او نشستم و از دوستي درخواست كردم كه عكسي را از ما به يادگار بگيرد.
در آن لحظه فكر مي كردم كه از سر و صداها متوجه حضور من و ديگر دوستان شده.
به زمزمه ی او گوش دادم، با مولاي خود امام زمان(عج) مناجات عاشقانه اي داشت. پس از پايان مناجاتش به او گفتم: « قبول باشه. »
سيد رو به من كرد و گفت:
« شما كي به اينجا آمدي!؟ »
در اين لحظه بود كه متوجه شدم در تمامي آن مدت سيد متوجه هيچ كس در اطرافش نبوده. سید، مانند همه مداحي ها و مناجات هاي عارفانه اش حضور قلبي عجيبي داشت.
اما حال سيد در مدينه را بايد از خود مدينه پرسيد. مناجات سيد در مدينه مانند مكه خصوصي نبود. او در كنار قبرستان بقيع مي نشست و مداحي را شروع مي كرد. او عاشقانه از اعماق وجود مي سوخت و مي خواند.مداحان ديگر برنامه هايشان را قطع مي كردند. جمعيت زيادي به دور او حلقه
مي زدند. چفيه اش را روي سرش مي انداخت و بدون آنكه به جمعيت اطرافش توجهي كند به مناجات با معبود مي پرداخت.
مصيبت جده ی غريبش، فاطمه زهرا ( سلام الله علیها )، را براي مشتاقان آن بانوي پهلوشكسته زمزمه مي كرد. بعضي شبها مجلس سيد تا صبح ادامه پيدا مي كرد.
يك بار رفته بود پشت قبرستان بقيع و عقده دل خود را گشوده بود. وقتي به هتل برگشت، به داخل اتاق رفت و دوباره شروع به گريه كرد، آنقدر سوزناك گريه مي كرد كه ما نگران او شديم.
سيد براي اهل بيت (علیهم السلام )سوخته بود آنچنان از اعماق دل گريه مي كرد كه ما هم همان جا پشت در اتاق نشستيم و با او همنوا شديم. گويي خداحافظي مي كرد.
بعد از بازگشت از حج، همواره از مدينه مي گفت و مي خواند. نمي دانم در مدينه چه حقايقي را به او نشان دادند كه او را آنقدر بيتاب كرده بود.
🌱 راوی: رحیم یوسفی
قسمت 6⃣0⃣1⃣
💫 زمزمه جدایی
برخي از شب ها پس از مراسم به همراه سيد براي زيارت، به آستانه ی مقدس پهنه كال (1) مي رفتيم. يك شب در بين راه در خصوص مسائل مربوط به زندگي و معضلات جامعه و مسائل روز صحبت مي كرديم. در پايان، وقتي همه ساكت شدند، سيد مجتبي لبخندي زد و گفت:
« اي آقا، سي سال عمر كه اين حرفها را ندارد. »
اين اولين باري نبود كه سيد اين حرف را به زبان مي آورد؛ اما سرانجام در سي امين بهار زندگي اش جاودانه شد.
یکبار هم قرار بود مراسم شب يازدهم شعبان در منزل پيرمردي با صفا در آمل برگزار شود. آن شب جشن ميلاد حضرت علي اكبر (علیه السلام ) بود. وقتي به منزل آن پيرمرد رسيديم، سيد، هنوز نيامده بود.
پس از لحظاتي سيد همراه با خانواده اش وارد منزل شدند. وقتي نگاهش به من افتاد با خنده گفت:
« آماده باش، امشب برنامه داري. »
از چهره ی او متوجه شدم حال عجيبي دارد. با خود فكر كردم كه امشب بايد از آن شب هايي باشد كه مراسم توسط سيد دگرگون شود. بعد از تلاوت قرآن، سيد رو به من كرد و گفت:
« بلند شو و مدح آقا را شروع كن. »
من هم چند بيت مدح و يك سرود كوتاه خواندم و نشستم. وقتي به سيد نگاه كردم لبخندي زد و گفت:
« خدا خيرت دهد »
----------------------------------------
1. يكي از روستاهاي اطراف شهرستان ساري كه حسينیه ی آن محل ظهور كرامات حضرت سيدالشهدا (علیه السلام )در جهت شفاي بيماران و كارگشايي از شيعيان است.
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
شاهدان اسوه
داستان و زندگینامه شهدا
https://telegram.me/shahedaneosve
چه تنگ است معبرها،
برای کسی که شما #راهنمایش نباشید.
در میدان مینِ نَفس گم شده ایم
#دستمان را بگیرید رهایمان نکنید....بخدا😭
جامانده ایم ازشهداءوشهادت😭
#شهدا_گاهی_نگاهی😔
#شبتون_شهدایی
@Refighe_Shahidam313
آغوش تو
سفارت بهشت
بر روی زمین بود...
روزتون آغاز بایادشهدا
@Refighe_shahidam313
🌹 آثار آیة الکـرســی 🌹
✨رسول خدا (ص) فرمود:
👌یا علی ! بر تو باد به خواندن آیت الکرسی بعد از هر نماز واجب
زیرا هر کس بعد از هر نماز واجب آیت الکرسی را بخواند خداوند به وی قلوب شاکرین , اعمال صادقین و ثواب پیامبران را عطا نموده و مانند کسی باشد که همراه پیامبران خدا جهاد کرده تا شهید شده باشد
و فرمود: چیزی جز مرگ مانع ورود او به بهشت نیست و خداوند خودش او را قبض روح می کند و به جز انسان صدیق یا پیامبر یا کسی که خدا از او راضی باشد کسی دیگری بر خواندن آیت الکرسی مواظبت نمی کند
📚الدرالمنثور ج۱ ص ٣٢٣
@Refighe_shahidam313
🌷مهدی شناسی ۸۳🌷
🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷
🌹عَین الحياة🌹
◀️قسمت اول
🍃وقتی به عبارت "السلام عليك يا عين الحياة" ،«سلام بر مولايي كه چشمهي زندگي است» نگاه می کنیم،در می یابیم: كسي كه خود چشمهي حيات است بايد كه در سلامت كامل باشد تا بتواند زندگي همگان را از آفات در امان نگه دارد.
🍃حيات سالم، آرزوي هر انسان است. هر فرد سالمي خواهان آن است كه هم خود و هم نزديكانش و هم جامعهي اطرافش در سلامت كامل فكري و جسمي باشند و اين امر ميسر نخواهد شد مگر آنكه وجود امام زمان را به عنوان سرچشمهي حيات بپذيرد. سرچشمه اي كه در سلامتي كامل از هر آفت و نقصاني به سر ميبرد.
🍃ما با این سلام به محضر عين الحياة عرض ميكنيم: اي چشمهي حيات تمام سر سبزيها و رشد و كمالها؛ حيات افراد وابسته به بركت وجودي توست. هر موجود زنده اي بدون آب نابود ميشود و از بين ميرود.
🍃اين آب بايد خود از انواع آلودگيها و رذايل اخلاقي پاك باشد تا بتواند زندگي ساز و ثمر بخش گردد.كمترين آلودگي در آب ميتواند بيماريهاي فراواني در پي داشته باشد. وجود مقدس امام زمان مطهِّر عالم است. هم خود پاك هستند و هم پاك كننده اند. هم مطَّهرند و هم مطِّهر.
🍃هر زائري با ذكر اين سلام از حضرت تقاضا دارد كه از سلامت فكري و جسمي كاملي برخوردار باشد. سلامتي طيب و طاهر.
🍃ما براي توضيح در قرآن غور ميكنيم و آيات را بررسي مينمائيم: قرآن در سورهي ملك ميفرمايد:" قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعينٍ"بگو: «به من خبر دهيد اگر آبهاى(سرزمين) شما در زمين فرو رود، چه كسى مى تواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!»
🍃معين از ماده عين است در اينجا به آبي گفته ميشود كه قابل رؤيت است و به چشم ميآيد .
تفسير نمونه ميگويد: ماء معين آبي است كه قابليت رؤيت دارد و به چشم ميآيد هر چند جاري نباشد.
تفاسير عرفاني آب معين را امام زمان معنا كرده اند. آنان اين برداشت را بر مبناي رواياتي ذكر كرده اند كه در تفسير اين آيه از سوي حضرات معصومين آمده است...
ادامه دارد...
#مهدی_شناسی
#قسمت_83
#اسامی_امام
#عین_الحياة
🌹امام خامنهای (مدظله):
♦️ اينكه ما روى مسأله #فساد و #فحشا و مبارزه و "نهى از منكر" و اين چيزها تكيه میكنيم،
يك علّت عمدهاش اين است كه جامعه را تخدير میكند.
♦️همان مدينهاى كه اوّلين پايگاه تشكيل حكومت اسلامى بود،
بعد از اندك مدّتى به مركز بهترين آوازخوانان و معروفترين رقّاصان تبديل شد؛
تا جايى كه وقتى در دربار شام میخواستند بهترين مغنّيان را خبر كنند، از مدينه آوازخوان میآوردند!
♦️اين جسارت، پس از صد يا دويست سال بعد انجام نگرفت؛
بلكه در همان حول و حوش #شهادت جگر گوشهى فاطمهى زهرا و نور چشم #پيامبر و حتى قبل از آن، در زمان #معاويه اتّفاق افتاد❗️
♦️بزرگان حكومت #فاسد هم میدانستند چه كار بكنند و انگشت روى چه چيزى بگذارند و چه چيزى را ترويج كنند.
یكى از مسائلى كه عامل اصلى چنين قضيهاى شد،
اين بود كه(رواج #دنياطلبى و فساد و فحشا)؛
#غيرت دينى و حسّاسيتِ #مسئوليت_ايمانى را از مردم گرفت.
⚠️⚠️❌
🌹🍃
وقتی
با ❤️ـخدا
🗣ـحرف میزنی
هیچ نفسی هدر نمی رود...
✌️☺️☺️✌️
وقتی 🤗ـمنتظر ❤️ـخدا باشی
هیچ لحظه ای
✅تلف نمیشود...
وقتی به ❤️ـخدا 🤛🤜ـاعتماد کنی
هرگز رنگ شکست را نخواهی دید...
با خـ❤️ـدا هیچ چیز را از دست نخواهی داد.
🌹🍃
#یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
@Refighe_Shahidam313
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود...
#شهیدسعیدقارقُلی
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات +وعجل فرجهم
#شهادت_زیباست