. 🔳 آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را به عنوان معبود برگزیده است؟ آیا می توانی حافظ و نگهبان او باشی؟ یا گمان می کنی اکثر آنها می شنوند یا می فهمند؟ آنها همچون چارپایانند بلکه گمراهتر؟ ♨️43و44فرقان @Resan_110_khoda

. ➕اگر می خواستیم در هر قریه ای انذاردهنده ای می فرستادیم. فَلا تُطَعِ الْکافِرینَ وَ جَاهِدهُم بِه جِهاداً کَبیراً از کافران اطاعت مکن و به حکم خدا با ایشان به جهادی بزرگ بپرداز. 51،52فرقان #جهاد_تبیین

#انتظارسبز او خواهد آمد.....🌱🌱 شبتون به خییر☕️🍃

بسم الله الرحمن الرحیم وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ ۖ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ و به راستى، فرستادگان ما براى ابراهيم مژده آوردند، سلام گفتند، پاسخ داد: «سلام». و ديرى نپاييد كه گوساله‌اى بريان آورد. 69هود سلاام علیکم😍✋ صبحتون قند و عسل....🍯🍃 @Resan_110_khoda یکشنبه #یاذالجلال‌والاکرام

✨❤️ #مژده مولا علی ع👆🏼 «حق جريان پيوسته دارد و باطل جولان مقطعى .» سرنوشت دنیا اینچنین نمی ماند. ترک تازی های طواغیت و چپاول گری ها تمام خواهد شد. و نباید تصور کرد که چاره ای نیست و بایستی به همین وضعيت تن داد. نه ✔️ این وضعیت یک وضعیت گذراست. #انسان250ساله. ص370. ازچاپ74ام

🔊 #سخنرانی استاد #رائفی‌‌‌‌‌_پور 📑 «اجتماع مردمی عید بیعت» 🗓 ۱۴ مهر ماه ۱۴۰۱ - تهران، میدان امام حسین علیه‌السلام 🎧 کیفیت 64kbps 🆔 @Masaf

به مرگ و زندگی ربط داره؟! بله👆

🔴#خبر 👇خبر ابراهیم را بر آنها بخوان. هنگامی که به پدر و قومش گفت : چه چیز را می پرستید؟ پاسخ دادند : «بت‌ها را می پرستیم و پیوسته بر عبادت آنها معتکفیم.» گفت: «وقتی آنها را می خوانید صدایتان را می شنوند و یا سود و زیانی به شما دارند؟» پاسخ دادند : «فقط نیاکان خود را دیده ایم که چنین می کردند.» گفت: «آیا می دانید چه چیزی را عبادت می کنید، شما و نیاکانتان؟ 🧐🤔 #شعراء69تا76 @Resan_110_khoda 👆👆ازقرآن طرح پرسش و راه و روش تبیینِ درست را بیاموزیم. #جهاد_تبیین

🍃🌸رسول اکرم ص: «هنگامی که فتنه ها، هم چون پاره های شب تاریک، شما را در خود پیچید، بر شماست که به قرآن تمسک جویید» @Resan_110_khoda ➕به نیت تعجیل در فرج امام زمان عج یک صلوات قرائت بفرمایید.

‍ 🌹🌹 سلام نگاه کودکان را دوست دارم چون با صداقته.... هيچ دروغـــي در اون راه ندارد هر چه هست محبته.... ❤️ رسول اکرم فرمودند: "خانه ای که در آن کودک نباشد، برکت ندارد.." @Resan_110_khoda خونه تون پر برکت... 😍😁 #جهادفرزندآوری

بسم الله الرحمن الرحیم وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ خویشاوندان نزدیکت را هشداربده وبال برسر مومنانی که از تو پیروی می کنند بگستر. 214و215شعراء سلاااام....😍✋ صبح تازه تون به خیییر..... الهی حالتون خوش، به مهر احمدی (ص) 🌸❤️ فرمود: راه ما بر عشق و محبت است. #رسول_الله💚 @Resan_110_khoda

‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸آخرین روایت از اسلام آباد غرب و... ✍پنجاه شصت روزی شاید هم کمتر،که در این شهرستان اسلام آباد غرب مستقر بودیم ، هیچگاه فکرش را نمیکردم که برو بچه های تیپ ویژه شهدا روزگاری درهمین شهر بوده باشند.حتی برو بچه های شهیدی هم که تو عملیاتها داده بودیم در این شهر و روستاهای اطراف مدفون باشند. عجب ،!!روزگار چه بازی هایی سر آدمی در میاره.! 🍃خداجونم حتما" بایستی ۳۲ سال میگذشت تا منِ کم مقدار بفهمم . 🍃آخه خداجونم مگه چه گناهی مرتکب شده بودم که این فیض از منِ حقیر کم مقدار دریغ شد!؟ باشه حتما" مقصرم😔✋ 🍃اگرچه راننده و پیک آنقدرتحت کنترل داشتم که وسایل را بار کنیم و همگی با هم بریم اهواز؛ اما سوئیچ ماشین و موتورها رو تحویل تدارکات دادم و درخواست مینی بوس کردم با راننده تا همه یکجا بریم و وسائل هم با کامیون و رانند پایه یک با اطمینان بیشتری جابجا شوند. 🍃راه افتادیم، هنوز پنجاه کیلومتر نرفته بودیم که راننده مینی بوس بیمار شد. و نتونست پشت ماشین بشینه... کی میتونه رانندگی کنه !؟ هیچ کسی داوطلب نبود. 🍃برای اولین بار نشستم پشتِ مینی بوس. قبلا صندلی جلوی مینی بوس نشسته بود. اما روی صندلی راننده و رانندگی کردن نه... 🍃چهل کیلومتر سرعت که گرفتم دیدم انگار با هواپیمای اف ۱۴ دارم پرواز می کنم خیلی وحشتناک بود. 🍃با این حال تا بیام جا بیافتم یکی دو ساعتی طول کشید. هنوز خوب دنده عوض کردن برام جا نیفتاده بود که رفتم جاده خاکی. 🍃 یک بار هم نتونستم دنده معکوس بکشم از جاده منحرف شدیم رفتم خاکی 🍃و یکبار هم نزدیک بود روی یک پیچ چپ کنم . 🍃اما خودم رو جمع جور کردم و هر طوری بود ، ماشین و بچه ها رو رسوندم پل دختر رفتیم شام خوردیم و نشستیم کنار رودخانه و کمی استراحت و شلوغ کاری... 🍃در همین بین مرد میان سالی که البته جای پدرم بود.آمد نزدیکی رودخانه ، گفت برادر با ماشین هستین.گفتم بله ،گفت اهوازهم میرین گفتم بله ، جا دارین بله، گفتم برادر اهواز چکار داری، گفت دارم میرم ماموریت گفتن کجایی هستی گفت نیشابور؛! گفتم آقا ما مشهدی جماعت سوار نمی‌کنیم. تازه از دستشون خلاص شدیم. بِگذار ۲۴ ساعت بُگذره بعد سرو کله شماها پیدا بشه آخه ... 🍃خلاصه؛ گفت من هم با شما بیام اهواز گفتم بسم الله ،حالاچکاره هستی گفت پاسدار، شغلم هم رانندگی هست. گفتم چه خوب ما هم دنبال راننده میگردیم. گفت باشه خودم میشینم.پشت فرمون. 🍃وقتی ماشین رو دید گفت به به ماشین خودم تو روستا ! خلاصه این مرد بزرگ با ما اومد اهواز، ما دنبال جایی بودیم که نرفته بودیم و او درست جایی که می خواستیم برویم را بلد بود. یه راست اومد ساختمان پنج طبقه ، دنبال برادر عبدالله آبادی می‌گشت. یعنی درست میخواست بیاد قرارگاه ما... 🍃خلاصه قبل از خداحافظی یه برگه نوشتم دادم بهش گفتم برو پرسنلی این نامه رو بده بگو نبی گفته به عنوان پیک دبیرخانه فرماندهی معرفی بشی دفتر فرماندهی خوشحال هم شد. 🍃و به این طریق شد که ما حدود یکسال در کنار هم بودیم. شجاع، پرتلاش ، ایثارگر و محافظ بیت المال ، بسیار باوفا بعد از یکماه تازه مسئول تدارکات قرارگاه فهمید نیرویش را وسط راه تک زده ام... 🍃شاکی بود ، اما خوشحال هم بود چون حداقل می توانست بگوید این نیرو رسیده به اهواز ، در شهرستان همه دنبالش می گشتند‌ چون خارج از روال ستادی آمده بود جبهه ... 🍃با این حال پس از ده دوازه ساعت رانندگی و سختی راه با مینی بوس رسیدم اهواز... 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷