eitaa logo
رسانه‌ و خانواده
3.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
77 فایل
موسسه فلق رایانه اصفهان با مدیریت حامد کمال تولید کننده:کتاب،فلش‌کارت ومحصولات رسانه‌ای برگزار کننده دوره‌های تربیت رسانه وهوش‌مصنوعی ارتباط با ادمین @Fatemehz1369 تعرفه تبلیغات @Resanehkhanevadeh_tabligh پیام ناشناس https://daigo.ir/secret/3603904478
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچ‌وقت تودایره راحتی خودت نمون.. هرروزدنبال یک چالش جدیدباش هرروزت رو به دنبال یادگرفتن یک چیز جدیدیایک مهارت باش‌ زندگی واقعاارزشش‌رو داره که هرروزیک خورده "از روز قبلت"بهتر بشی 🌸 @omid_aramesh114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 امام صادق (ع): ‌ «خوشا به حال آنکه در زمان غيبت قائم ما به امر ما چنگ بزند و بعد از هدايت قلبش نلغزد». ‌ 📗 اثباة الهداة ج۳ ص۴۵۸ @omid_aramesh114
1.mp3
1.31M
❓امتحان گرفتن چطور موجب نابودی استعدادهای فرزندان ما میشود؟ ✅ راه حل عالمانه برای سنجش کیفیت آموزش دانش آموزان ، دانشجویان و طلاب 👤استاد پناهیان @omid_aramesh114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پشت پرده / همه چیز در مورد توهین‌های انجام شده به مقدسات شیعه و سنی @omid_aramesh114
✅ تلاش های مخلصانه آیت الله تبریزیان برای گسترش طب اسلامی 🔸آیت الله تبریزیان تا به امروز توانستند طب اسلامی را به تنهایی بدون هیچ پشتوانه دولتی، بدون کمک بیمه، بدون بودجه چند هزار میلیاردی، با وجود هزاران پزشک مخالف ،با وجود صدها شرکت داروسازی مخالف و... تبدیل به جریانی گسترده در کشور کنند و طب اسلامی را به مرحله امروزی برسانند و ما می بینیم این طب، در تمام کشور گسترش یافته و چندین هزار نفر در این زمینه مشغول به فعالیت هستند و واضح است این جریان دیگر غیر قابل مهار است و همچنان به گسترش و پیشرفت خود ادامه خواهد داد و هر روز بیشتر از آن خواهید شنید، زیرا این طب قدرت درمان بیماری دارد لذا مخالفت معقول با آن امکان پذیر نمی باشد . 🔸تمامی پیشرفت های کنونی با این امکانات محدود و مردمی انجام شد. حال تصورش را بکنید به مقوله امکانات ونیرو متخصص تعلق بگیرد بودجه تخصیص یابد و روزی برسد که بتوانیم آزادانه فعالیت کنیم قطعاً مشاهده خواهید کرد قدرت اصلی طب اسلامی چندین برابر طب اسلامی امروزی خواهد شد. 🔸 طب اسلامی به آخرین امید بیماران سرطانی تبدیل شده است به طوریکه اکثر مراجعه کنندگان، بیماران صعب العلاجی بودند که طب شیمیایی از درمان آنها عاجز بود و پس از نا امیدی از درمان به طب اسلامی مراجعه کرده بودند. 🔸 طبق برآوردهای انجام شده بیش از بیست هزار بیمار سرطانی را درمان و یا بهبود بخشیده است و می توان گفت ایشان بیماری هایی را درمان کرد که سیستم طبی پزشکی نوین از درمان آن عاجز بودند همانند بیمارانی که پزشک معالجشان پس از مشاهده نتایج آزمایش اظهار داشت که معجزه اتفاق افتاده است و یا اینکه آزمایش و عکس شما اشتباه شده است زیرا برای این بیماری درمانی وجود ندارد، و به کمک درمان همین بیماری های صعب العلاج بود که طب اسلامی توانست به این سرعت در طی چندین سال تبدیل به جریان کشوری شود و یک کامل با تمامی امکانی و بودجه های چند هزار میلیاردی نتوانست مانع گسترش این طب شود. 🔸اعتقاد کامل ما این است که طب اسلامی در صورت تخصیص امکانات، بودجه، تحقیقات قدرت درمان تمامی بیماریها را دارد زیرا طبق تجارب درمان شدگان کنونی، طب اسلامی توانسته هر بیماری را درمان کند. 🔸یک مزیت طب اسلامی بر اکثر طب ها، درمان بیمارانی است که دچار بیماری های ماورائی هم چون جن زدگی، سِحر می باشند که در این مقوله طب شیمیایی هیچ حرفی برای گفتن ندارد. 🔸در نتیجه می توان گفت آیت الله تبریزیان از نگاه تنوع درمان بیماری وگستردگی کار ایشان، بزرگترین درمانگر تاریخ بعد انبیاء و اوصیا می باشد که تقریباً راهکاری براب هر نوع بیماری که درمان شده توسط ایشان وجود دارد و ایشان دانشگاه جامع تمامی تخصص هاست بر خلاف متخصصین طب شیمیایی که هر طبیب یک تخصص دارد. 🔸مسلمانان قدر این عالم فرزانه و یگانه مرد تاریخ را بدانند که همانند ایشان کسی در حوزه علمیه وجود نداشته است که بتواند این چنین کاری را انجام دهد، در حوزه های علمیه نیز کتاب های طبی نوشته شده است اما در زمینه ایجاد ساختار و رساندن آن به مقام عمل این اولین بار در تاریخ می باشد که این امر توسط ایشان انجام شد. 🔸ایشان علاوه بر طب اسلامی تبحر در فقه و اصول دارد و دارای مبانی منحصر به فردی در علومی همچون فیزیک ونجوم می باشد. 📤 دفتر آیت الله تبریزیان ☑️میتوان برای بهره مندی سریع از راهکارهای درمانی ایشان در اینترنت(گوگل) ، نام بیماری را همراه با اسم ایشان جستجو کرد. مثلا: نازائی تبریزیان @omid_aramesh114
◾️امام زمان(عج): دختر رسول خدا، فاطمه(سلام الله علیها) برای من سرمشقی نیکو است. (الغیبه،طوسی،ص۲۸۶) 🏴 شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را به محضر امام زمان و شما عزیزان تسلیت می‌گوییم. @omid_aramesh114
◾️صلوات مخصوصه حضرت زهرا سلام الله علیها @omid_aramesh114
🌹بانوى مظلوم امیرالمومنین عليه السلام: فاطمه دختر پيامبر همواره مظلوم بود و از حق خود و ارث پدر محروم گرديد و درباره او به توصيه پيامبر عمل نشد و حق پيامبر و خداى بزرگ نسبت به فاطمه مراعات نشد و خدا به عنوان داور و انتقام گيرنده از ستمگران كافى است. (امالى شيخ طوسى: ۱۵۵) @omid_aramesh114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*📚 رمان زیبای * ✨ قسمت👈صد و بیست و دوم ✨ رسیدیم خونه.... وحید،فاطمه سادات رو برد بالا و گذاشت رو تختش.فاطمه سادات بیدار شد،رفتم پیشش. وحید هم رفت اون اتاق... وقتی فاطمه سادات خوابید،رفتم پیش وحید. داشت نماز میخوند.پشتش نشستم و ساکت نگاهش میکردم. خدایا بدون وحید چجوری زندگی کنم؟!! کمکم کن. وحید برگشت سمت من.سریع اشکهامو پاک کردم.وحید هم گریه کرده بود.گفتم: _مادرت طاقتشو نداره. گفت: _خدا میده.بابا هم هست،تو هم هستی، میتونید آرومش کنید. -وحید...برای سالم برگشتنت دعا کنم؟ -من تو هیچکدوم از مأموریت هام نگفتم خدایا شهید بشم یا خدایا زنده بمونم.همیشه گفتم .تو بهتر میدونی چی بهتره....زهرا،تو خودت باید ببینی چکار کنی خدا ازت . مدتی ساکت به هم نگاه میکردیم.وحید گفت: _زهرا،اگه برگردی به گذشته دیگه با من ازدواج نمیکنی؟ لبخند زدم و گفتم: _من کنار شما خوشبختم. -وقتی من نباشم چی؟ -عشقت که هست.من وقتی عاشقتم خوشبختم. دوباره مدتی ساکت بودیم.وحید گفت: _زهرا،تو احتمالا میتونی تو بهشت انتخاب کنی با من باشی یا با امین...تو دوست داری با کی باشی؟ داشتم به حرفش فکر میکردم که یعنی چی؟چی میگه؟ وقتی دید ساکتم... گفت: _من همیشه میخواستم با کسی ازدواج کنم که بهشت هم با من باشه.چون به نظرم این دنیا اونقدر کوتاهه که حتی ارزش نداره آدم بخاطر دنیا لحظه هاشو با کسی شریک بشه. به شوخی گفتم: _باید ببینم مقام کدومتون بالاتره،قصر کدومتون قشنگتره. باناراحتی نگاهم میکرد.کلافه شد.بلند شد، گفت: _میخوای با امین باشی راحت بگو. رفت سمت در.گفتم: _وحید. ایستاد ولی برنگشت سمت من. -قبلا بهت گفته بودم وقتی اومدی خاستگاریم از خدا خواستم یا فراموشم کنی یا عاشقت بشم، خیلی بیشتر از عشقی که به امین داشتم.ولی شما هنوز هم باورم نمیکنی.نمیبینی فقط دارم میکنم که بخاطر من از وظیفه ت کوتاهی نکنی.وگرنه مگه من میتونم بدون شما... گریه م گرفته بود... روی سجاده،جای وحید به حالت سجده افتادم و فقط گریه میکردم. از خدا میخواستم کمکم کنه.قلبم درد میکرد،به سختی می تپید.. خدایا دعا کنم که دیگه قلبم نزنه؟.. ازت بخوام که دیگه بمیرم؟... نه،من زهرای سابق نیستم.خدایا کمکم کن.دارم کم میارم. خیلی گذشت.با خودم گفتم نکنه وحید منو اینجوری ببینه. سریع بلند شدم.وحید بالا سرم نشسته بود و به من نگاه میکرد.صورتش خیس اشک بود. سریع اشکهامو پاک کردم. گفتم: _تو بهشت منتظر من نمون.من اوضاعم خیلی خرابه.اگه جهنمی هم نباشم،لایق شما هم نیستم. مکث کردم و بعد بالبخند گفتم: _با حوریه هات بهت خوش بگذره. خودم از حرفم خنده م گرفته بود ولی وحید ناراحت نگاهم میکرد.بلند شدم رفتم به صورتم آب بزنم.وقتی از دستشویی اومدم بیرون دیدم وحید پشت در منتظر من ایستاده.گفتم: _چیزی شده؟!! گفت: _دنیا با تو برام بهشته.بهشت بی تو برام قفسه... زهرا،تنهام نذار. بعد رفت تو اتاق... اون شب وحید تو اتاق نمازشب میخوند و من تو هال.... حال و هوای عجیبی داشتیم. هردومون میخواستیم باشیم. ولی وقتی اذان شد رفتم تو اتاق تا برای آخرین بار نمازمو پشت سرش به جماعت بخونم... . صبح میخواستم فاطمه سادات رو بیدار کنم تا برای بار آخر باباش رو ببینه ولی وحید نذاشت... همونجوری که خواب بود،نگاهش میکرد.حدود یه ربع فقط نگاهش کرد.آروم گفتم: _وحید نگاهم کرد... -بیا،دیرت میشه. -الان میام. آروم فاطمه سادات رو بوسید و اومد. وحید سرش پایین بود و صبحانه میخورد.فقط نگاهش میکردم.وقتی صبحانه شو خورد، سرشو آورد بالا... چشمهای هر دو مون پر اشک شد.اینبار من سرمو انداختم پایین و صبحانه میخوردم؛با بغض.وحید فقط نگاهم میکرد.نمیدونم چقدر گذشت.وحید صدام کرد: _زهراجانم نگاهش کردم..... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿 @omid_aramesh114
*📚 رمان زیبای * ✨ قسمت👈صد و بیست و سوم ✨ نگاهش کردم.. -دیگه باید برم. بلند شدم.✨قرآن✨ رو برداشتم و تو هال ایستادم.وحید بلند شد،کیفشو برداشت و اومد جلوی من ایستاد.از زیر قرآن رد شد.بعد قرآن رو ازم گرفت،بوسید و گذاشت روی اپن آشپزخونه. اومد جلوی من ایستاد و نگاهم میکرد.من سرم پایین بود. -زهرا،به من نگاه کن. سرمو آوردم بالا. -زهرا،حلالم کن.تو زندگی با من خیلی اذیت شدی.بعد از منم خیلی اذیت میشی.حلالم کن...به قول خودت خیلی دوست دارم..خیلی...زهرا من بهشت منتظرت میمونم. من فقط نگاهش میکردم. -...راستی احوال منو فقط حاجی بهتون میگه.حرف هیچکس دیگه ای رو باور نکن.اگه چیزی درمورد من شنیدی اصلا اهمیت نده.فقط حرف حاجی رو باور کن.. بابغض گفت: _مراقب خودت و فاطمه سادات باش...زهرای عزیزم..عزیزتر از جانم...خداحافظ. رفت سمت در.برگشت،نگاهم کرد.گفت: _خیلی دوست دارم..خیلی. سریع رفت و درو بست.... وحیدم رفت..وحید مهربونم رفت...وحید عزیزم رفت... پاهام رمق ایستادن نداشت.افتادم روی زمین. اشکهام جاری بود.به در بسته نگاه میکردم.وحید رفت..وحید رفت..وحید رفت.. مدام با خودم تکرار میکردم. از حال رفتم.... وقتی چشمهامو باز کردم مامان بالا سرم بود.تو اتاق خودمون بودم.یاد در بسته و رفتن وحید افتادم.بدون هیچ حرفی چشمهامو بستم و اشک میریختم.مامان گفت: _زهرا،چشمهاتو باز کن. صدای مامان نگران بود.چشمهامو باز کردم.مامان گفت: _وحید هم میخواد بره؟ دوباره تنها میشی؟ مامان گریه میکرد.بابغض گفتم: _من خدا رو دارم،شما رو دارم.تنها نمیشم. مامان با ناراحتی نگاهم میکرد.گفتم: _فاطمه سادات کجاست؟ -تو هال،داره بازی میکنه. -بابا نیست؟ -هست.پیش فاطمه ساداته...وحید به بابات زنگ زد،گفت داره میره و احتمال خیلی زیاد زنده برنمیگرده.گفت بیایم پیشت.اومدیم دیدیم وسط هال افتادی،گفتم زهرا دوباره سکته کرد. مامان گریه میکرد.گفتم: _خیالت راحت.این زهرا،زهرای سابق نیست. تو دلم گفتم.. ✨خدایا *هر چی تو بخوای*✨ روزها میگذشت... ولی من تو همون لحظه خداحافظی و در بسته مونده بودم.سه هفته بعد از رفتن وحید متوجه شدم باردارم.بازهم من باردار بودم و وحید مأموریت بود.اما اینبار فرق داشت. امیدی به برگشتنش نداشتم. به مامان و مادروحید گفتم. _همه خیلی نگران و ناراحت من بودن. خیلی با خودم فکر کردم که چکار کنم .اینکه برای برگشتنش دعا کنم؟یا برای شهادتش؟ منم به نتیجه ای که وحید بهش رسیده بود رسیدم.. گفتم خدایا تو بهتر از هرکسی میدونی چه اتفاقی بیفته بهتره.اگه زنده برگشتن وحید بهتره *هر چی تو بخوای* اگه شهادتش بهتره *هر چی تو بخوای*. من عاشق وحید بودم... بود برام ولی به شهادتش بودم.از خدام بود بهشت باهاش باشم.من از وحید دل کندم ولی دیگه برای خودم جونی نمونده بود. روزها میگذشت... ولی فقط روز،شب میشد و شب،روز میشد.به زندگی میکردم.به فاطمه سادات نگاه میکردم و باهاش حرف میزدم.با پدرومادرخودم و پدرومادروحید و با همه میگفتم و میخندیدم ولی من مرده بودم و کسی نفهمید.میخندیدم که . دکتر بهم گفته بود دوقلو باردارم... خوشحال شدم.یادگارهای وحیدم بیشتر میشدن. اینبار دو تا پسر.خیلی دوست داشتم پسرهام هم شبیه پدرشون باشن. ماهی یکبار حاجی خبر سلامتی وحید رو به ما میداد...حدود سه ماه از رفتن وحید میگذشت. حاجی بازهم خبر سلامتیش رو برامون آورد.به حاجی گفتم: _میشه شما پیغام ما رو هم به وحید برسونید؟ گفت: _نه.ارتباط ما یک طرفه ست.بیشتر از این نمیتونم توضیح بدم. مادروحید خیلی نگران و آشفته بود.میگفت وقتی من و فاطمه سادات میریم پیشش حالش بهتر میشه.برای همین ما زیاد میرفتیم پیششون. یه شب آقاجون ما رو رسوند خونه.فاطمه سادات تو ماشین خوابش برد.آقاجون از وقتی وحید رفت خیلی مراقب من و فاطمه سادات بود. آقاجون گفت: _زهرا. نگاهش کردم و گفتم: _جانم -وحید برنمیگرده؟ چشمهام پر اشک شد.نگاهم کرد.سریع صورتمو برگردوندم تا اشکهامو نبینه.گفت: _اگه تو دعا کنی برگرده،برمیگرده. گفتم: _من خیلی دوستش دارم ولی نیستم.نمیخوام بخاطر دو روز دنیای من، نصیبش نشه. آقاجون چیزی نگفت ولی از اون شب پیر شدن و شکسته شدنش رو دیدم. بخاطر مادر وحید شوخی میکردم و میخندیدم.یه روز که اونجا بودیم نجمه سادات،فاطمه سادات رو برد پارک... داشتم تو اتاق وحید نماز میخوندم و آروم گریه میکردم.وقتی نمازم تمام شد... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿 @omid_aramesh114
خالی است دستانم هیچ ندارم جز دوست داشتنت.... شبتون فاطمی. @omid_aramesh114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️امام صادق عليه السلام: تسبیحات فاطمه زهرا علیها السلام در هر روز پس از هر نماز، نزد من محبوب‌‏تر از هزار رکعت نماز در هر روز است. (کافی، ج۳، ص۳۴۳) @omid_aramesh114
🌹 قسمتی از وصیت‌نامه‌یِ محمدِ کامران 🔸از تمامی همکاران و برادران و خواهران دینی خود درخواست دارم که نکند مانند مردم کوفه پشت رهبری را خالی بگذارید و او را تنها بگذارید که گرگ‌های درنده آماده این چنین موقعیت‌هایی هستند. 🔸از خواهرانم می‌خواهم که با حیای خود سرخی خونم را هدر ندهند و از برادرانم نیز خواهانم که غیرت علوی خود را حفظ کنند و به دنیا نفروشند. @omid_aramesh114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا