eitaa logo
رسانه‌ و خانواده
4هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
79 فایل
موسسه فلق رایانه اصفهان با مدیریت حامد کمال تولید کننده:کتاب،فلش‌کارت ومحصولات رسانه‌ای برگزار کننده دوره‌های تربیت رسانه وهوش‌مصنوعی ارتباط با ادمین @Fatemehz1369 تعرفه تبلیغات @Resanehkhanevadeh_tabligh پیام ناشناس https://daigo.ir/secret/3603904478
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹امام على عليه السلام: با خشم، ادبى نمى مانَد. 📕غررالحكم حدیث ۱۰۵‌۲۹ @omid_aramesh114
💌 لحظه بعد از مرگ @omid_aramesh114
👈 الان مشکل انقلاب ما افکار غربی نیست؛ مشکلش اسلام راحت‌طلبی است! 🌹امام خمینی فرمودند: والله اسلام تمامش سياست است؛ اسلام را بد معرّفى كرده‏ اند. استاد پناهیان: 🔸مخاطبان ما اول باید «سیاسی» شوند، بعد انقلابی شوند برای فهم «سیاسی بودن اسلام» باید سراغ «تاریخ اسلام» برویم. روز مبعث روز سیاست است یا اخلاق؟ در بعثت دعوا سر اخلاق نبوده؛ دعوا سرِ قدرت و سیاست بوده بعثت یعنی «گرفتن قدرت، برای رهاندن مردم از اسارت طاغوت‌ها» 🔸اولین اقدام پیامبر(ص) بعد از پیمان عقبۀ دوم چه بود؟ ۱۲ رئیس برای ۱۲ ناحیۀ مدینه تعیین کردند. تلاش شده که اسلام، غیرسیاسی معرفی شود ما باید اسلام سیاسی را با تبیین سیاست در متن تاریخ اسلام به مردم معرفی کنیم 🔸گاهی باید ریشۀ روحیه انقلابی را تقویت کنیم. پایۀ شخصیتیِ انقلابی بودن، محدود کردن دو گرایش است: «راحت‌طلبی» و «لذت‌گراییِ مفرط» 🔸الان مشکل انقلاب ما افکار غربی نیست؛ مشکلش «اسلام راحت‌طلبی» است. باید به مردم بگوییم این «تفکر راحت‌طلبی» شما را نابود می‌کند! 🔸 بسیجی اگر اهل کوهنوردی[و کار های سخت] نیست و راحت‌طلب است، انقلابی نیست. امام خمینی(ره) فرمودند: در اسلام از اول دو خط بوده؛ اسلام راحت‌طلبی و اسلام انقلابی 🔸بالای منبرها فقط به مباحث عقیدتی پرداخته‌ایم؛ باید به مسائل زندگی بپردازیم. قرآن میگوید:زندگی سخت است! لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ كَبَد(بلد/۴) هر کسی باور نکند که زندگی سخت است سختی دین را هم نخواهد پذیرفت! دین مثل ورزش است که اگر ورزش نکنی دیسک کمر می‌گیری. می‌گوید: سختی کوچک را استقبال کن تا سختی بزرگ سراغت نیاید. @omid_aramesh114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 ریشه‌ای ترین جهاد رهبر معظم انقلاب: نخستین توصیه‌ی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است. 📄۹۷‌/۱۱‌/۲۲ مروری بر بیانیه گام دوم انقلاب @omid_aramesh114
✌️ دست برتر 🌸رهبر معظم انقلاب: دشمن شکست خورده است و مطمئناً در آینده هم دشمن در همه ی مراحل شکست خواهد خورد؛ به شرط اینکه من و شما بیدار باشیم، به شرط اینکه من و شما به وظایفمان عمل کنیم، به شرط اینکه من و شما نا امید نشویم. @omid_aramesh114
💢 شیوه درمان در پزشکی نوین (طب شیمیایی)👇 😳بیماری شما ارثی است و درمان ندارد! 😳بیماری شما در جهان از نوع نادر است و درمان ندارد! 😳بیماری شما ناشناخته است و درمان ندارد! 😳بیماری شما لاعلاج است و درمان ندارد! 😳بیماری شما عصبی است و درمان نمیشوید! 😳باید تا آخر عمر دارو بخورید تا شاید کنترل شود! 😳 باید جراحی و عمل شود 😳باید عضو بیمار را از بدنش جدا کنیم! ⭕️ و اما آخر همه این حرفها...👇 دیر آمدید اگر زودتر می آمدید شاید درمان میشدید... @omid_aramesh114
☝️متن توی تصویر رو بخونید ☑️ اعتراف یک پزشک به درمان شدن در طب اسلامی اون هم تو گروهی که برای مبارزه با طب اسلامی تشکیل داده بودن. ♦️بعد پزشکه میگه باید جلوی این مداخله گران گرفته بشه وگرنه کاسبیمون خراب میشه میگه میترسم اتفاقی که بر سر طب چین اومد و پزشک هاشون بیکار شدن گریبانگیر ما هم بشه ♦️پزشکه میگه یک بیمار رو عمل جراحی با هزینه ۶۰ میلیون تومان نوشتم، بعد چند ماه بیمار اومده و میگه با طب اسلامی بواسطه‌ یکی از شاگردهای آیت الله تبریزیان درمان شده. فرستادمش آزمایش بده، نتیجه غیرقابل باور بود، درمان شده بود. @omid_aramesh114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷امام صادق (علیه السلام): آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوی گفت: بله؛ ✅ امام فرمودند: ملاک قبولی اعمال عبارتند از: 1️⃣.شهادت این که معبودی به جز خدا نیست و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بنده و رسول اوست 2️⃣.اقرار و اعتراف به دستور الهی 3️⃣.ولایت اهل بیت (ع) 4️⃣.برائت از دشمنان اهل بیت (ع) 5️⃣.تسلیم در مقابل اهل بیت 6️⃣.تقوا 7️⃣.کوشش در راه خدا و آرامش 8️⃣.انتظار حضرت مهدی (عجل الله ظهورک) 📗 غیبت نعمانی ص۲۰۰ @omid_aramesh114
*📚 رمان زیبای * ✨ قسمت👈صد و سی و ششم ✨ قبل از اومدن مهمان ها نماز خوندم و خواستم کمکم کنه. یازده نفر آقا،با خانواده هاشون.بقیه مأموریت بودن.یکی یکی میومدن.همه جوان بودن.خیلی از وحید کوچکتر نبودن.محدوده سنی بیست و پنج سال تا سی و پنج سال بودن... دیدن کسانی که زندگیشون مثل من بود،حس خوبی به من میداد. اونا هم معلوم بود مثل من از حضور تو همچین جمعی خوشحال هستن. بعضی از همسران همکاراش از من بزرگتر بودن.فضای صمیمی و شادی بود.همه خانم ها براشون جالب بود که همسر سرهنگ موحد چه شکلی هست. همه از دیدن من خیلی جا خوردن.منم فقط بالبخند بهشون نگاه میکردم. بعضی هاشون شرایط همسرشون رو درک میکردن،ناراحتی شون صرفا بود... بعضی از درستی کار همسرشون به نرسیده بودن.اگه به درستی کار همسرشون ایمان پیدا میکردن،همراه میشدن. ولی سه نفر اصلا توان و و همراهی با همسرانشون رو نداشتن. اون مهمانی صرفا جهت آشنایی اولیه بود.همه شون شماره منو گرفته بودن. از فردای اون روز تماس هاشون شروع شد... بعضی ها راهکار میخواستن، منم بهشون پیشنهاد میدادم با کارهای مختلفی که بهش علاقه دارن،خودشون رو سرگرم کنن. بعضی ها صرفا میخواستن درد دل کنن،منم باحوصله به حرفشون گوش میدادم. ولی بعضی ها به شدت شکایت داشتن، منم باهاشون صحبت میکردم که شرایط کار همسرشون رو درک کنن.مقداری از کار همسرانشون براشون توضیح میدادم.اونا هم وقتی میفهمیدن شغل همسرشون چی هست حالشون بهتر میشد.چون از لحاظ امنیتی،همکاران وحید نمیتونستن درمورد کارشون توضیح بدن، همسرانشون دچار و شده بودن.اما خیلی از وقت و انرژی من صرف سه نفر از خانمها میشد.دو نفر بهتر بودن ولی یکی از خانمها از هر راهی وارد میشدم،فایده نداشت. متوجه شدم اون خانوم اصلا همچین زندگی ای رو نداره.همسر آقای اعتمادی. درمورد آقای اعتمادی از وحید پرسیدم. گفت: _یکی از بهترین نیرو هاست.جزو سه نفر اوله. دلم سوخت.بنده خدا چقدر سختی میکشه. من از حرفهای خانم اعتمادی متوجه شدم،خیلی دعوا و قهر و داد و فریاد راه انداخته تا شوهرش شغلشو عوض کنه. یه شب به وحید گفتم میخوام با آقای اعتمادی درمورد همسرش صحبت کنم. وحید بالبخند به من نگاه کرد.گفت: _باشه،هماهنگ میکنم. فرداش وحید تماس گرفت و گفت: _دارم با آقای اعتمادی میام خونه. از اینکه به این سرعت اقدام کرد،تعجب کردم. وحید و آقای اعتمادی تو هال بودن.با سینی چایی رفتم تو هال.وحید سینی رو گرفت و پذیرایی کرد. آقای اعتمادی حدود بیست و هشت سالش بود،از من کوچکتر بود.سر به زیر و مؤدب و محجوب و صبور. وحید گفت: _من به علیرضا گفتم میخوای درمورد همسرش باهاش صحبت کنی.حالا هر حرفی داری،بفرمایید. گفتم: _آقاسید،من میخوام درمورد همسر آقای اعتمادی صحبت کنم،شما بشنوین شاید غیبت محسوب بشه. وحید بالبخند به من نگاه کرد بعد به آقای اعتمادی.بعد رفت اتاق بچه ها و درو بست... آقای اعتمادی تمام مدت سرش پایین بود و به من نگاه نمیکرد،حتی وقتی با من حرف میزد.منم نگاهش نمیکردم. گفتم: _من چون میدونم شما باهوش هستید و منظور منو زود متوجه میشید،صریح و بدون مقدمه صحبت میکنم..شما بین همسر و شغلتون کدوم رو انتخاب میکنید؟ آقای اعتمادی از سؤال من یه کم جا خورد.گفت: _من تمام تلاشم رو میکنم که مجبور نشم یکی رو انتخاب کنم. -ولی الان شما مجبورید یکی رو انتخاب کنید. -چطور؟..صبا چیزی بهتون گفته؟ -بعضی حرفها رو نیاز نیست آدم به زبان بیاره.بعضی آدمها تو فشار قوی و میشن ولی بعضی ها در اثر فشار .همسرشما تو فشار زندگی با شما داره رو از دست میده.خدا به هرکسی هایی داده و از آدمها به اندازه ی توانایی هاشون حساب میکشه. -بعد از طلاق هم سختی هایی وجود داره براش.از کجا معلوم بعد از جدایی ایمانش حفظ بشه؟ -اینکه کسی یه نوع سختی رو نتونه تحمل کنه،معنی ش این نیست که هیچ سختی ای رو نمیتونه تحمل کنه. -به نظر شما با صبر همه چیز درست نمیشه؟ -نه،وقتی تحمل وجود نداره با صبر به وجود نمیاد.به نظر من الان هم دیر شده. -شما باهاش صحبت کنید که بتونه تحمل کنه. -من خیلی با صبا صحبت کردم،خیلی بیشتر از بقیه.متأسفم ولی..بی فایده ست..هرکسی وظیفه خودش رو بهتر تشخیص میده.اگه شغلتون رو وظیفه میدونید بیشتر از این صبا رو آزار ندید، اگه زندگی با صبا رو وظیفه میدونید بازهم بیشتر از این آزارش ندید... متأسفم،شیرین ترین کلمات هم از تلخی اصل قضیه چیزی کم نمیکنه. حالم خیلی بد بود... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿 @omid_aramesh114