🔴 به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید اکبر زجاجی؛ جانشین شهید همت
⚪️ معاون فرمانده لشکر که همیشه در خط مقدم بود
سرلشکر رحیم صفوی:
شهید اکبر زجاجی با اینکه جانشین فرمانده لشکر بود، همیشه توی خط مقدم کنار فرماندهان گردانها میجنگید و شجاعت خاصی داشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قائممقام لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)
شهید اکبر زجاجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 تلاش ها و مجاهدت های سردار مخلص لشگر ۲۷ شهید اکبر زجاجی
معاون شهید همت که چهار پنج روز بعد از شهادت فرمانده، به او پیوست..
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دو فرمانده شهید لشکر محمد رسول الله (ص)
🌷حاج ابراهیم همت
🌷حاج عباس کریمی
🌗 ماه رمضان بود. اسبابکشی داشتیم، میخواستیم از خانهای که در بازارچه زینعلی بود به خانهای در خیابان راهنمایی اسبابکشی کنیم. حبیب هم خیلی کارکرد و عرق ریخت و حسابی خسته شد، دیگر نا و توانی نداشت. همان روز مادر هم بااینکه بیمار بود، روزه بود و از پا افتاد. آبی به سروصورتش زدیم و خواهش کردیم روزهاش را باز کند. قبول نمیکرد. حالش بدتر شد. بازخواهش کردیم، نگاهی به حبیب که از خستگی گوشهای نشسته بود کرد و گفت: آگه حبیب روزهاش را باز کند، من هم روزهام را باز میکنم.
یک هندوانه خنک قاچ کردم و بهزور و اصرار حبیب را هم مجبور کردم روزهاش را به خاطر مادر بشکند. از محبتش چیزی نگفت و روزهاش را باز کرد تا مادر هم چیزی بخورد.
بعد ماه مبارک بود. یکشب دیروقت بود که آمد. ساعت 12 بود. من تنها بیدار بودم. گفت: خواهر چیزی برای خوردن داریم، چیزی نخوردم، خیلی گرسنه هستم؟
کمی خورشت بادمجان داشتیم گرم کردم، یکتکه نان همروی گاز خشک کردم به او دادم. کنارم نشست و خورد. صبح روز بعد بود. گفتم: حبیب بیا صبحانه بخور!
خندید و گفت: یک قاچ هندوانه خوردم، حالا حالاها باید جواب پس بدهم!
گفتم: روزهای؟
خندید. گفتم: حبیب اصلاً گردن من، من مجبورت کردم روزهات را بخوری!
قبول نکرد. گفت: من سالم بودم، مشکلی نداشتم که روزهام را شکستم، حالا هم باید آن یک روز را جبران کنم!
به خاطر همان یک روز، شصت روز روزه گرفت. یک ماه تمام پشت سرهم، سی روز هم دوشنبه و پنجشنبه.
هدیه به روح مطهر🌷شهید «حبیب روزی طلب» فاتحه مع الصلوات - شهدای فارس
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
شهید حبیب روزیطلب در ۲۳ مردادماه ۱۳۳۹ در شهر شیراز در خانوادهای مذهبی که پدر کارگر مغازه نانوایی بود بدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در شیراز تمام و با اخذ دیپلم ریاضی و شرکت در کنکور سراسری در رشته علوم انسانی، جامعه شناسی تهران قبول شد و بیش از یک ترم در دانشگاه نبود که منجر به انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها شد و حدود شش ماه همراه با شهید سعید ابوالاحرار در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل شد که با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل گردید و نهایتاً در عملیات محرّم سال ۱۳۶۱ در ۲۲ محرم همان سال در تپّه ۱۷۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وصف شهید روزیطلب از زبان عارف کامل؛ شیخ حسنعلی نجابت
بسم الله الرحمن الرحیم
این بزرگوار رضوان الله علیه از یک سال قبل از شهادت پُرسعادتش با بنده اظهار دوستی و وداد نمود و تدریجاً هدف عالی خودش را که معرفت خداوند و اولیاء عظام خداوند است ظاهر فرمود و روز به روز انقطاعش از غیر خدا رو به فزونی داشت. حتّی دو هفته قبل از حرکت ایشان بطرف جبهه مبارکه آنچه لازمه انقطاع تام بود مالک شده بود و از مرتبه سلوک و عالم تخیّل عبور فرموده بود و فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علی علیه الصلاه و السلام بر ایشان انطباق کامل داشت، آنجا که در خطبه همّام فرمودند: «یَنظُر اِلیهِم الناظرُ فیَحسَبُهُم مَرضی’ و ما بِالقَوم مِن مَرَض و یقول لَقد خُولِطوا و لَقد خالَطَهُم أمرٌ عظیمٌ» بیننده میپندارد که آنها بیمارند در صورتیکه بیماری ندارند، چون مطلبی که از تخیّل و افکار افراد عادی خارج است با او برخورد کرده و وی آن را به جان و دل پذیرفته است.
لهذا مردم میپندارند که او دیوانه شده. ایشان (حبیب روزیطلب) ماندنشان در این نشئه موجب ملالشان بود، چون بالکلّیه اسباب مفرِّح این نشئه موجب فرح ایشان نمیشد. لهذا محبوب مطلقش چنین شرافت عظمایی را که نصیب اولیاء خاصّ خود میفرماید به وی عطا فرمود. هنیئاً له و لوالدیه و لارحامه ـ و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. حسنعلی نجابت»