eitaa logo
#ما_ملت_شهادتیم #کانال_رسمی_حسن_جوانشیر #سواد رسانه_جنگ_شناختی _کتاب_خوانی_صوتی
109 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
11.4هزار ویدیو
1.1هزار فایل
«افسران جنگ نرم» به وسط میدان بیایند و از ظرفیت فضای مجازی برای امید آفرینی، توصیه به حق و بصیرت آفرینی استفاده کنند. راه ارتباطی با ادمین کانال: @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Email:hassanjavanshir34147@gmail.com
مشاهده در ایتا
دانلود
🌗 ماه رمضان بود. اسباب‌کشی داشتیم، می‌خواستیم از خانه‌ای که در بازارچه زینعلی بود به خانه‌ای در خیابان راهنمایی اسباب‌کشی کنیم. حبیب هم خیلی کارکرد و عرق ریخت و حسابی خسته شد، دیگر نا و توانی نداشت. همان روز مادر هم بااینکه بیمار بود، روزه بود و از پا افتاد. آبی به سروصورتش زدیم و خواهش کردیم روزه‌اش را باز کند. قبول نمی‌کرد. حالش بدتر شد. بازخواهش کردیم، نگاهی به حبیب که از خستگی گوشه‌ای نشسته بود کرد و گفت: آگه حبیب روزه‌اش را باز کند، من هم روزه‌ام را باز می‌کنم. یک هندوانه خنک قاچ کردم و به‌زور و اصرار حبیب را هم مجبور کردم روزه‌اش را به خاطر مادر بشکند. از محبتش چیزی نگفت و روزه‌اش را باز کرد تا مادر هم چیزی بخورد. بعد ماه مبارک بود. یک‌شب دیروقت بود که آمد. ساعت 12 بود. من تنها بیدار بودم. گفت: خواهر چیزی برای خوردن داریم، چیزی نخوردم، خیلی گرسنه هستم؟ کمی خورشت بادمجان داشتیم گرم کردم، یک‌تکه نان هم‌روی گاز خشک کردم به او دادم. کنارم نشست و خورد. صبح روز بعد بود. گفتم: حبیب بیا صبحانه بخور! خندید و گفت: یک قاچ هندوانه خوردم، حالا حالاها باید جواب پس بدهم! گفتم: روزه‌ای؟ خندید. گفتم: حبیب اصلاً گردن من، من مجبورت کردم روزه‌ات را بخوری! قبول نکرد. گفت: من سالم بودم، مشکلی نداشتم که روزه‌ام را شکستم، حالا هم باید آن یک روز را جبران کنم! به خاطر همان یک روز، شصت روز روزه گرفت. یک ماه تمام پشت سرهم، سی روز هم دوشنبه و پنج‌شنبه. هدیه به روح مطهر🌷شهید «حبیب روزی طلب» فاتحه مع الصلوات - شهدای فارس ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
شهید حبیب‌ روزیطلب‌ در ۲۳ مردادماه‌ ۱۳۳۹ در شهر شیراز در خانواده‌ای‌ مذهبی‌ که‌ پدر کارگر مغازه‌ نانوایی‌ بود بدنیا آمد. تحصیلات‌ ابتدایی‌، راهنمایی‌ و دبیرستان‌ را در شیراز تمام‌ و با اخذ دیپلم‌ ریاضی‌ و شرکت‌ در کنکور سراسری‌ در رشته‌ علوم‌ انسانی‌، جامعه ‌شناسی‌ تهران‌ قبول‌ شد و بیش‌ از یک‌ ترم‌ در دانشگاه‌ نبود که‌ منجر به‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ و تعطیلی‌ دانشگاه‌ها شد و حدود شش‌ ماه‌ همراه‌ با شهید سعید ابوالاحرار در حوزه‌ علمیه قم‌ مشغول‌ تحصیل‌ شد که‌ با شروع‌ جنگ‌ تحمیلی‌ راهی‌ جبهه‌های‌ نبرد حق‌ علیه‌ باطل‌ گردید و نهایتاً در عملیات‌ محرّم‌ سال‌ ۱۳۶۱ در ۲۲ محرم‌ همان‌ سال‌ در تپّه‌ ۱۷۵ به‌ درجه‌ رفیع‌ شهادت‌ نائل‌ آمد.  وصف شهید روزیطلب از زبان عارف کامل؛ شیخ حسنعلی نجابت  بسم‌ الله الرحمن‌ الرحیم  این‌ بزرگوار رضوان‌ الله علیه‌ از یک‌ سال‌ قبل‌ از شهادت‌ پُرسعادتش‌ با بنده‌ اظهار دوستی‌ و وداد نمود و تدریجاً هدف‌ عالی‌ خودش‌ را که‌ معرفت‌ خداوند و اولیاء عظام‌ خداوند است‌ ظاهر فرمود و روز به‌ روز انقطاعش‌ از غیر خدا رو به‌ فزونی‌ داشت‌. حتّی‌ دو هفته‌ قبل‌ از حرکت‌ ایشان‌ بطرف‌ جبهه مبارکه‌ آنچه‌ لازمه انقطاع‌ تام‌ بود مالک‌ شده‌ بود و از مرتبه‌ سلوک‌ و عالم‌ تخیّل‌ عبور فرموده‌ بود و فرمایش‌ حضرت‌ امیرالمؤمنین‌ علی‌ علیه‌ الصلاه‌ و السلام‌ بر ایشان‌ انطباق‌ کامل‌ داشت‌، آنجا که‌ در خطبه‌ همّام‌ فرمودند: «یَنظُر اِلیهِم‌ الناظرُ فیَحسَبُهُم‌ مَرضی‌’ و ما بِالقَوم‌ مِن‌ مَرَض‌ و یقول‌ لَقد خُولِطوا و لَقد خالَطَهُم‌ أمرٌ عظیمٌ» بیننده‌ می‌پندارد که‌ آنها بیمارند در صورتی‌که‌ بیماری‌ ندارند، چون‌ مطلبی‌ که‌ از تخیّل‌ و افکار افراد عادی‌ خارج‌ است‌ با او برخورد کرده‌ و وی‌ آن‌ را به‌ جان‌ و دل‌ پذیرفته‌ است‌. لهذا مردم‌ می‌پندارند که‌ او دیوانه‌ شده‌. ایشان‌ (حبیب‌ روزیطلب‌) ماندنشان‌ در این‌ نشئه‌ موجب‌ ملالشان‌ بود، چون‌ بالکلّیه‌ اسباب‌ مفرِّح‌ این‌ نشئه‌ موجب‌ فرح‌ ایشان‌ نمی‌شد. لهذا محبوب‌ مطلقش‌ چنین‌ شرافت‌ عظمایی‌ را که‌ نصیب‌ اولیاء خاصّ خود می‌فرماید به‌ وی‌ عطا فرمود. هنیئاً له‌ و لوالدیه‌ و لارحامه‌ ـ و السلام‌ علیکم‌ و رحمه‌ الله و برکاته‌. حسنعلی‌ نجابت‌» 
شهید منتظر مرگ نمی‌ ماند این اوست که مرگ را بر می‌گزیند. 🌷 سیدمرتضی آوینی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
17.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 📽 تصاویری بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از جبهه های حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس با گفتاری شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌زندگی زیباست ، اما شهادت از آن زیباتر است. سلامت تن زیباست ، اما پرنده‌ی عشق ، تن را قفسی می‌بیند كه در باغ نهاده باشند. راز خون در آنجاست كه همه‌ی حیات به خون وابسته است. اگر خون یعنی همه‌ی حیات و از ترک این وابستگی دشوارتر هیچ نیست ، پس بیش‌ترین از آن كسی است كه دست به دشوارترین عمل بزند. راز خون در آنجاست كه محبوب ، خود را به كسی می‌بخشد كه این راز را دریابد. راز خون را جز شهدا در نمی‌یابند. گردش خون در رگ‌های زندگی شیرین است ، اما ریختن آن در پای محبوب شیرین‌تر است و نگو شیرین‌تر ، بگو بسیار بسیار شیرین‌تر است. ای شهید ! ای آن كه بر كرانه‌ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای ، دستی بر آر و ما قبرستان‌نشینانِ عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون كش.... 🌴 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🚩🚩 🇮🇷 ۲۲ اسفندماه بر خانواده معظم شهدا و پویندگان طریق سرخ شهیدان گرامی باد. 🚩🚩 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
غلط زیادی که جریمه ندارد! چوپانی گله را به صحرا برد ؛ به درخت گردوی تنومندی رسید . از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گرد باد سختی در گرفت ، خواست فرود آید ، ترسید . باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. مستاصل شد... از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت: «ای امام زاده گله ام نذر تو ، از درخت سالم پایین بیایم.» قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت. گفت:«ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم» ... قدری پایین تر آمد. وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت:«ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟ آنها ر ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم .» وقتی کمی پایین تر آمد گفت : «بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو ، پشمش مال من به عنوان دستمزد.» وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت: «مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یک غلطی کردیم . غلط زیادی که جریمه ندارد》
🌹سوختن کمال عشق است اما آنها که سوختن پروانه در آتش شمع را کمال عشق می‌دانند کجایند که سوختن انسان در آتش عشق را به نظاره بنشینند؟
قسمت اول 🔷تکنیک ها و روش های اجرایی جنگ نرم در رسانه ها ۱. تکنیک شایعه 🔺«شایعه پدیده ای مخرب و خطرناک است که معمولاً از یک خبر ناشی شده و یا بی اساس بر پایه یک جنجال و هیاهو ایجاد می شود و در افکار عمومی جا می گیرد؛ تا جایی که روحیه مردم را تضعیف و ناامید می کند و یا امنیت ملی را به خطر می اندازد و بلای بی اعتمادی در بین مردم یک کشور گسترش می یابد.» ادامه دارد... https://eitaa.com/Resanehassanjavanshir313