🔴 ناگفتههایی از شهادت آرمان علیوردی که فقط در عاشورا قابل انتشار است. ان شاء الله مادرش ندیده باشه این پیامو، البته بعید میدونم، چون چند روزه که منتشر شده، ولی نذارید ببینه 😭
🔹چند روز قبل یکی از دوستان شهید آرمان علیوردی ناگفتههایی از شهادت وی را بیان کرد؛ ناگفتههایی دردناک که نشان از اوج مظلومیت این شهید دارد. در ادامه این روایت آمده است.
روایت ماجرا از زبان دوست شهید علیوردی:
🔹حالا که داریم به روز عاشورا نزدیک میشویم یک سری از ناگفتههای شهادت آرمان را بهتان میگویم. آرمان را دو مرتبه و دو گروه مختلف زدند. اولین گروهی که آرمان را گیر آوردن تا سرحد مرگ با هرچی که دستشان آمد آرمان را زدند. همان فیلمهایی که از شهادت آرمان منتشر شد یک بخش زیادی مربوط میشود به گروه اول. اما آخرش یک دختر که او هم داشت آرمان را میزد رو به جمعیت میگوید که بس است دیگر کشتینش! بسشه...آنها هم آرمان را رها میکنند.
🔹آرمان از جایش بلند میشود و خونین سمت خیابون اصلی میرود. صدای بسیجیها را میشنود که داشتند حیدر حیدر میگفتند. میرود سمت صدا، اما وقتی میپیچد داخل کوچه میبیند که سر کوچه یک گروهی دختر و پسر ایستادند و دارند شعار مینویسند. آنها تا وضعیت آرمان را میبینند میفهمند بسیجی بوده و کتکش زدند. میروند سمت آرمان. آرمان که دیگر رمقی برایش نمانده خیلی راحت میافتد دست این جماعت. اینها شروع میکنند به قصد کشت آرمان را زدن. گویا چندتاشون حالت عادی هم نداشتند و مواد مصرف کرده بودند.
🔹یک دختر بینشان که اسپری دستش بوده با همان میکوبد به صورت آرمان. یکیشان یک میلگرد داشته که نوکش را تیز کرده بوده و به عنوان سلاح از آن استفاده میکرده. با همان میلگرد میکوبد روی جمجمه سر آرمان. وقتی آرمان را رساندن بیمارستان جمجمهاش شکسته بود. اما یکی دیگهشان که واقعاً امیدوارم قیافش را یک روز ببینم میشیند جلوی آرمان و به بقیه میگوید دست نگهدارین. رو به آرمان میکند و همزمان که داشته فیلم میگرفته به آرمان میگوید به امام اولت فحش بده ببينم سریع...به علی فحش بده...به حسین فحش بده، به خامنهای فحش بده... آرمان چیزی نمیگوید.
🔹با ناخونگیر پوست بدنشو آروم آروم میکند و از او میخواهد فحشاشو تکرار کند. اما آرمان هیچی نمیگوید. انقدر آرمان را میزنند تا بیهوش میشود. وقتی آرمان بیهوش میشود شروع میکنند به رقصیدن و لگد زدن به بدن شهید و از اینکارشان فیلم هم میگیرند.
🔹وقتی میروند یک کارگر افغانستانی که گویا نگهبان یکی از ساختمانهای اطراف بوده میآید و زیر سر آرمان بالش میگزارد و روی بدنش پتو میاندازد اما زنگ نمیزند به آمبولانس. البته اگر زنگ هم میزد فرقی نمیکرد توی آن شلوغی آمبولانس به آرمان نمیرسید.
🔹وقتی رساندنش بیمارستان، هوشیاری آرمان سه بوده. یکی از رفقا میگفت وقتی رسیدم بیمارستان دستایش را به تخت بسته بودن، شاید برای اینکه اگر به هوش آمد تشنج نکند و همه صورتش ورم کرده بود. نصف روز توی حالت کما میماند و آخر به شهادت میرسد.
🔹تمام این وقایع توسط خود قاتلها فیلمبرداری شده ولی وقتی از بازپرس پرونده پرسیدیم چرا این فیلمها را قطره چکانی منتشر کردید و فیلمهای اصلی را منتشر نمیکنید گفت که من توی عمر کاری خودم همچین جنایتی تو ایران ندیده بودم. برای مراعات حال خانواده و شایدم متشنج نشدن بيشتر فضا فیلمهای اصلی هنوز هم منتشر نشده. البته شاید بعد دادگاه آرمان منتشر بشوند.
غریب گیر آوردنت....
صلی الله علیک یااباعبدالله
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
به پایان آمداین دفتر،عزایت همچنان باقیست
برای نوکرات، شهادت نامه ایی امضاء کنی کافیست..🕊
🔰خلاصه ی کتاب پا برهنه در وادی مقدس
( زندگی و خاطرات شهید سید حمید میرافضلی )
💠قسمت یکم ( میلاد )
🔷هفدهم بهمن ماه سال ۱۳۳۵ و در يکي از روزهاي سرد زمستان، پنجمين فرزند خانواده ي ما به دنيا آمد. پدرم دوست داشت اسم او سيد غلام رضا باشد، اما مادرم نام او را سيد حميد گذاشته بود. خوابي ديده بود و بر اين اسم هم پافشاري مي کرد. آخر سر اسم او را در شناسنامه ي سيد غلام رضا گذاشتند، ولي خانواده، سيد حميد صدايش مي کردند. و همه او را به نام سيد حميد شناختند. در محله ي قطب آباد شهرستان رفسنجان، که الان محدوده ي خيابان شريعتي را در بر مي گيرد، زندگي مي کرديم. اين محله از جمله محله هاي رفسنجان نظير کمال آباد، عباس آباد، رحمت آباد، رستم آباد و فيض آباد است که در اين شهر قرار دارد. پدرم سيد جلال ميرافضلي و مادرم بي بي فاطمه اصالتًا اهل مهريز يزد و هر دو از سادات و مؤمنان بودند که از سال ها پيش ساکن رفسنجان شدند. پدرم مدتها كارگر شهرداري و فرمانداري بود. اما بسيار به لقمه اي كه به خانه مي آورد دقت مي كرد. او اعتقاد داشت كه لقمه حلال در سرنوشت فرزندانش بسيار مؤثر است. مادرم حميد را باردار بود که خواب مي بيند دست کرده در جيبش و يک سکه درآورده، که روي سکه نام پنج تن آل عبا علیهما سلام نوشته شده!
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
چادرت بانو
یک سفر طولانی و سخت در دلِ تاریخ داشته...
اما در برابر تمام بغضها و کینهها،
سربلند ایستاده و هیچ وقت از شکوه و وقارش، از یک تنه ایستادنش در مسیر حق، خسته نشده...
او
از نزدیکی خیمه های نیم سوخته یازدهم محرم
و خرابههای شام
گذر کرده...
از بین خاک و خونِ مظلومان گوهرشاد...
و از میان بغض هزاران زنی
که در شرق و غرب عالم
به جرم محجبه بودن تهدید یا شهید شدهاند...
چه جوانانی که پای حفظ این مسافر سربلند دورانها خون داده اند، سر داده اند
که دست کسی به سمت روسری و چادر زنی نرود...
و چه حسودان بی اراده ای
که برای زمین زدنش، برای از سر برداشتنش
پول ها خرج کرده و نقشه ها کشیدهاند
و به دختران ما آدرس غلط داده اند...
تو ماهی بانو!
در چادر شب میدرخشی...
مهتاب دلهای گمکرده راه باش و همیشه قدرش را بدان... #سحر_شهریاری
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✌️امام خمینی: ما ملت گریۀ سیاسی هستیم
ما ملتی هستیم که با همین اشکها سیل جریان میدهیم و سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است، خرد میکنیم.
🏴 زنده نگه داشتن عاشورا یک مسئله بسیار مهمِ سیاسیِ عبادی است.💥
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
💞امام حسین علیه السلام:" سرتورا میبرند اما درد ندارد...."❗❗
قبل از شهادتش در خواب دیده بود که سرش بریده میشود.او بیدار میشود و مجدداً به خواب میرود که این بار امام حسین(علیه السلام) را در خواب می بیند که میفرماید:
«عزیز من💗! سر تو را خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت. اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را دربر خواهند گرفت»
. چندی بعد, خوابش تعبیر شد و همانگونه که در خواب دیده بود به دیدار مولایش امام حسین(علیهالسلام)💗 شتافت...💞
#شهید_ذوالفقار_حسن_عزالدین🌹
ٜٜ
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
تصویری از عاشورای شصت سال پیش. ۱۳۴۲
این علامت معروف طیب حاج رضایی است.
🔘به طیب گفتند اگر واقعا عاشق امام حسین علیه السلام هستی، امام خمینی هم اولاد امام حسین است، می خواهند او را دستگیر کنند و...
تصاویر حضرت امام را به علامت دسته اش نصب کرد. دسته ای که ده ها هزار نفر سینه زن داشت. طیب هر #عاشورا هفتاد هزار نفر را غذا می داد.
میگفت زندگی ام را دو قسمت کرده ام. نصف برای #امام_حسین و نصف برای من و اطرافیان.
🌹طیب به جرم عشق به امام خود به شهادت رسید.
📓طیب. اثر گروه شهید هادی
#شهید_طیب_حاج_رضایی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi