11.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفت صهیون به گور نزدیک است...
💠 🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
داستان کتاب "هواتو دارم" ، روایت همسر شهید عبداللهی هست.
او از خوابی میگه که چادر رو برخلاف سنت خانوادگیشون، بر سرش میاره و پاداش این استقامت او مرتضاست. 💕
مرتضایی که از روز اول خواستگاری صادقانه و محکم عقیدهاش رو فریاد میزنه. او در هر موقعیتی از زندگیاش مرام و معرفت رو نسبت به اطرافیانش فراموش نمیکنه، حتی زمانی که برای آخرین بار عازم سوریه میشه به خانواده اش دستخط میده که شفاعتشون کنه.
✅کتاب هواتو دارم، روایت عاشقانهای از جوانی با صفاست که همراه و همقدم خوبی انتخاب کرده.
#تقریظ_رهبری
🛑قیمت ۲۰۰/۰۰۰تومان
@ketab_hesan سفارش
کتاب امروز روایت زندگی ایشونه ...
شهید مهندس مرتضی عبداللهی ، کسی که دل حاج قاسم رو با اختراع و نوآوریش نرم کرد!!!
#هواتو_دارم
خوشحال ترین
مسافران قطار
مبدا: ایستگاه دل کندن
از دنیا
مقصد: ایستگاه رسیدن
به خدا
جنگ مارا لایق خود کرده بود 🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
آدرس را
نشردهید
🌎 تولد در سائوپائولو
قسمت: 3⃣1⃣
🌅🕌 من یک مسلمانم 🕌🌅
🔷از حرم که خارج شدم و قدم در خیابان بینالحرمین گذاشتم،دیگر روی زمین نبودم.رنگها و رایحهای که در فضا پیچیدهبود،به من اطمینان میداد که در بهشت هستی.در بینالحرمین ثانیهبهثانیه را زندگی کردم.🍃
🔹مطمئن بودم تا پایان عمرهیچ لحظه از دقایقی که آنجا بودم،فراموش نخواهم کرد.
وارد حرم #امامحسین شدم.چهل دقیقه طول کشید تا توبتم شود.زیارت میخواندم و دعا میکردم.
جایی خوانده بودم که دعا زیر گنبد #امامحسین مستجاب میشود،زیرقبه.🍃
🔹تمام کسانی که از جامعهالمصطفی دوست داشتند با ما کربلا بیایند و نتوانستند تا خانواده خودم و تمام برزیلیها و تمام ساکنان کرهزمین را دعا کردم.🍃
🔹خواستم امامحسین(ع) تمام انسانها را با دین اسلام آشنا کند.همانطور که به من معرفی کرد با همین زیبایی و جذابیت.🍃
🔷به امام گفتم: من از راه خیلیخیلی دور آمدهام.در ایران کسی را ندارم.شما از هر نیازی که در قلب من است حتما خبر دارید.🍃
🔹هر چیزی که خودتان میدانید خیر من در آن است،به سمتم بفرستید.مرا تنها نگذارید.راهنمایی و کمکم کنید تا دوری از خانواده و تنهایی مانع رسیدن به اهدافم نشود.🍃
🔹من در یک کشور غریب در حوزه علمیه درس میخوانم تا علمم درباره دین زیاد شود و بتوانم تبلیغ کنم.من وارد یک دنیای جدید به اسم اسلام و شیعه شدهام.در حالی که چندسال قبل از وجود چنین سرزمینی خبر نداشتم.🍃
🔹میخواهم از این دنیا به همه کسانی که دربارهاش نشنیدهاند،خبر دهممن تبلیغ را دوست دارم و هیچکس نمیتواند آن را از من بگیرد،چون در فطرت من است.همه اینها را به زبان خودم،به زبان پرتغالی از امام خواستم.احساس میکردم مقابل خود امام ایستادهام و با ایشان حرف میزنم.🍃
🔷زمان ترک کربلا،برای آخرینبار از داخل اتوبوس به گنبد چشم دوختم.از امام خواستم نگذارد که این آخرینبا ی باشد که زیارتش میکنم.🍃
🔹داشتم بخشی از روحم را آنجا جا میگذاشتم.خودم میخواستم یک قسمت از وجودم پیش امام بماند.
بعد از کربلا به کاظمین رفتیم.🍃
🔹من کنار قبور مطهر امامان بودم که برای حفظ دین اسلام،جان خود را فدا کردهبودند.در آنجا نیز شروع کردم به زبان پرتغالی به درد دل کردن.اول خودم را معرفی میکردم.گفتم: من کامیلا هستم از کشور برزیل که خیلی دور است.به اینجا آمدهام.🍃
🔹تمام زندگیام را برایشان شرح دادم.مثل اینکه مقابلم ایستادهبودند.به آنها میگفتم: چقدر دوستشان دارم.چقدر برای من مهم هستند و چقدر به کمک و راهنماییهایشان نیاز دارم.🍃
🔷بعد از خوردن صبحانه به سمت سامرا حرکت کردیم.سامرا برای من خیلی خاص بود.به خاطر وجود امامزمان(عج)و مادشان حضرت نرجس.🍃
🔹اسم مسلمانی من نرجس بود.هرچند کسی مرا به این اسم صدا نمیزد.ولی همیشه یاد ایشان را همراه خود داشتم.به ایشان گفتم: من مثل شما نمیشوم.ولی کمک کنید انسان باشخصیت باشم.مفید باشم و بتوانم به انسانهای دیگر کمک کنم.🍃
🔹حضور امامزمان(عج) را در تمام قسمتهای حرم احساس میکردم.همهجا بوی حض ت مهدی را میداد.کنار ضریح نشستم.سرم را به پنجرههای آن چسباندم و شروع کردم به درددل کردن.آنجا پایان دنیا بود.🍃
🔹میخواستم آنجا بمانم،برای همیشه.نمیخواستم هیچجای دیگری بروم.نمیخواستم به ایران برگردم.🍃
🔹نمیخواستم راهی برزیل شوم.میخواستم تا پایان عمر همانجا بنشینم و در همان حال با امامزمان(عج) و مادرشان حرف بزنم.
نوز هم همین حس را دارم.اگر بخشی از وجودم را در کربلا گذاشتم،بقیهاش در سامرا جا ماند.🍃
🔷در پایان سفر اربعین،زمان خداحافظی رسید.همه گریه میکردند.🍃
🔹هیچکس آرام و قرار نداشت.قلب من مانند کسی که زخم عمیقی داشته باشد،میسوخت.آنروز یکی از غمگیتترین روزهای زندگیام بود.حتی غمگینتر از زمانی که برزیل را ترک میکردم.🍃
🔷بعد از گذشت چند وقت که از حضورم در ایران میگذشت،بیاختیار در حین انجام هر کاری،حتی درس خواندن گریه میکروم.اشک از چشمانم جاری میشد و انگار تمام غصههای عالم روی سرم ریخت.🍃🔹نمیدانستم چرا و نمیتوانستم دلیل این حالتی که برایم پیش آمدهبود را بفهمم.دوستانم میگفتند: به دلیل دوری از خانواده اده و درس خواندن زیاد افسرده شدهای.خودم را میشناختم.🍃
🔹برای برطرف شدن کامل افسردگی باید برای مدت کوتاهی هم که شده،باید فضای زندگیام را تغییر میدادم.به پیشنهاد یکی از اساتیدم برای زیارت امامرضا(ع) به مشهد رفتم.شنیدهبود دعا در اولین زیارت امامرضا(ع) مستجاب است.از قبل فکر کردهبودم که چه بخواهم.🍃
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
3.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوشته بود دلم برای نمازجمعه این هفته شور میزد
تا این کلیپ رو دیدم...
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
📍توییت معنا دار استاد پناهیان درباره نماز جمعه فردا
🔺گاهی یک قدم به موقع در راه خدا به اندازه اعزام یک لشگر در جهاد عظمت دارد.
نمازجمعه اینبار صف کشی یاران حضرت ولی عصر عج در مواجهه مستقیم با دشمن است.
هر کس شهید والامقام مقاومت را دوست دارد میداند مهمترین ویژگی او تقویت ولایت فقیه بود و تمام توفیقاتش را ناشی از آن میدانست.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi