🦋وقتی از مدرسه میومدن ، اولین کاری که میکردن باید کل کیفشون رو خالی میکردن که مبادا اشتباهی وسایل دوستشون رو آورده باشن.
🦋یه بار #زکریا پاکن دوستش رو اشتباهی آورده بود،گفت: فردا تو مدرسه بهش میدم
گفتم:نه!
همین الان برو تا تو برگردی ما هم سفره رو انداختیم.
🦋 بعد یه خاطره از نوجوونیم گفتم:
توی روستا لوله کشی آب نبود و مجبور بودیم تا چشمه بریم برای شستن لباسها
یه بار وسط شستن لباسها تایدم تموم شد.
از این ناراحت بودم که دوباره این همه راه رو باید برگردم که چشمم اُفتاد به تاید همسایمون
کلی ذوق کردم و با تاید همسایمون لباسها رو شستم.
اومدم خونه داشتم این قضیه رو تعریف میکردم که پدرم با ناراحتی گفت: بدون اجازه از مال مردم استفاده کردی؟
همین امروز برو و ازشون حلالیت بگیر و تایدی که استفاده کردی رو بهشون برگردون.
🦋پدر و مادرم این طوری من رو تربیت کردن که حواسم به حقالناس باشه!
منم وظیفه دارم این چیزها رو به شما یاد بدم.
@Revayate_ravi
اعضای محترم کانال راویان
سلام✋
اولین پنجشنبه برفی بهمنماهه☃
امیدوارم در کنار اعضای خانواده سلامت باشید😎
روزهاتون خدایی❤️
دلاتون زهرایی🙏
@Revayate_ravi
#کاشبرگردی
مادرانهترین کتاب شهدای مدافع حرم و خاطرات #شهیدزکریاشیری به روایت مادر شهید است
✍معتقدم #یادتباشد پنجرهای عاشقانه بود برای از خود گذشتن
و
#کاشبرگردی پنجرهای مادرانه برای از کجا آمدن است.
#کاشبرگردی مادرانهایست برای همهی نسلهاست
آیندهای روشن از همهی مادرانی که از جگرگوشههایشان گذشتند تا ما طعم تلخ ناامنی رانچشیم
#کاشبرگردی روایت تربیت حمیدها و زکریاهاست که چگونه در دامان خود #شهدا را تربیت کنیم
#کاشبرگردی روایت همهی مادران شهدای سرزمین ماست.
✍نویسندهی کتاب
@Revayate_ravi
#قسمتسوم
♦️♦️بعد از خشکسالی تو روستا اومدیم به شهر اقبالیه(از توابع قزوین) با فروش گاو و گوسفندمون تونستیم یه خونهی نقلی بگیریم.
♦️♦️سال ۷۶ بچهها دو دسته شدن
یک دسته که به مدرسه میرفتن
صغری
زکریا
یحیی
زینب
و دستهی دوم که کوچیکتر بودن
مرتضی
مجتبی
زهرا
♦️♦️پاییز و زمیتون اون سال خیلی سرد بود و ما پول کافی برای اینکه هر هفت نفرشان کاپشن و کلاه بگیریم نداشتیم
اول برای کوچکترها خریدیم و ماه بعد برای بزرگترها
♦️♦️یه روز #زکریا گفت:مدیر مدرسمون میگه به مادرت بگو حتما بیاد مدرسه
رفتم مدرسه مدیرشون گفت: سه روزه سر صف به #زکریا تذکر میدیم هوا سرده ، فردا داری میای کاپشن بپوش و کلاه بگذار.
♦️♦️با تعجب گفتم: #زکریا حتی یک کلمه هم به ما چیزی نگفت.
وقتی ازش سوال کردم ، گفت: ترسیدم چیزی رو از شما بخوام که نتونید بخرید😔
♦️♦️از همونجا رفتم بازار ، انگشتر نامزدیم رو فروختم و برای #زکریا کاپشن و کلاه خریدم.
@Revayate_ravi
♦️♦️رفته رفته اخلاق #زکریا تغییر کرد
سه ماه تابستون رو با دوستاش میرفت کار میکرد.
یه سال دستمزد تابستونش رو جمع کرد و برای من انگشتر خرید.
♦️♦️گفت: ننه رقیه!اون روزی که انگشترت رو فروختی برای کاپشن من ، خیلی بهم سخت گذشت.
♦️♦️سال ۸۶ بود
#زکریا هر وقت حرف مهمی داشت اونقدر توی آشپزخونه دور من میچرخید تا قفل دهنش باز بشه.
♦️♦️مدام در کابینتها رو باز و بسته میکرد.
گفتم: چیزی تو گلوت گیر کرده؟؟
پول میخوای؟؟
#زکریا گفت: میخوام زن بگیرم
چشمهام گِرد شد😳
@Revayate_ravi
☘ آرزوی ۴۲ ساله‼️
🔴 از #صدام تا #ترامپ | پایان تلخ قمارباز
1⃣ سال هاست که از دار زدن او میگذرد‼️
🔻صدام تکریتی سال ۱۳۶۱ خواب فتح هفتگی خوزستان را میدید، فقط در خرمشهر ۵۰ روز زمینگیر شد و سرانجام پس از نرسیدن به خواستههایش خواهان صلح شد. سالهاست که از دار زدن او میگذرد!
2⃣ ریشه اش سال ۱۳۸۵ خشکید‼️
🔻 کاسپار واینبرگر در سال ۱۳۶۶ وزیر دفاع دولت ریگان در آمریکا بود. او در آن سال صراحتاً اعلام کرد: ریشه ایرانیان را خواهد خشکانید! ؛ از آن روز تاکنون ۳۳ سال میگذرد. کاسپار واینبرگر مغرور در سال ۱۳۸۵ درگذشت ولی ملت ایران همچنان پابرجاست و نفوذ منطقهای آنان تا سواحل مدیترانه گسترده شده است.
3⃣ آرزویش را به گور برد‼️
🔻جان بولتون سال ۱۳۸۶ در گعده منافقین از آرزوهایش برای ختم انقلاب ایران و خوردن خرمای آن می گوید ؛ " انقلاب سال ۱۹۷۹ آیتالله خمینی تا جشن چهلسالگیاش دوام نخواهد آورد" ؛ اما ترامپ ، بولتون را از شطرنج سیاست حذف کرد و بولتون در کاخ سفید داوم نیاورد تا ببیند اکنون ایرانیان در چهل و دومین سالگرد انقلاب شان با پرتاب ماهواره نور از آسمان به زمین نظاره میکنند.
4⃣ خوراک موریانه ها شده اند؛
🔻سال ها شارون و شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی علیه موجودیت ایران لفاظی کرد ؛ ایران مقتدر هست ولی دیگر خبری از موجودیت جناب پرز و قصاب صبرا نیست!
5⃣ میهمان حجاج بن ثقفی شده‼️
🔻ابوبکر بغدادی خلیفه خودخوانده داعش و رهبر گرگ های تکفیری سال ۸۶ در یک فایل صوتی مدعی شد : ایران به دنبال اشغال مکه و مدینه و چپاول نفت منطقه خلیج فارس و به دنبال سیطره بر یمن است . عناصر داعش همانگونه که در موصل، رقه، حماه و دیرالزور جنگیدند و خونها ریختند، در آینده نیز دشمنان خود را شکست خواهند داد.
اکنون ابوبکر بغدادی همراه صدام و چنگیزخان مغول و هیتلرو ... در آن دنیا میهمان سفره حجاج بن یوسف ثقفی هستند!
6⃣ و حالا پایان دوران #ترامپ قمارباز:
حیات سیاسی ترامپ هم با همه عربده ها به پایان رسید تا آرزوی سقوط انقلاب خمینی ۴۲ ساله شود!!
🖌 #سرخط | «زبیگنیو #برژینسکی» مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا در دوران کارتر مُرد ولی توصیه او برای کارترها همچنان زنده است: «ایران همواره در این منطقه وجود خواهد داشت و چه خوشمان بیاید، چه نیاید در منطقه #مهم خواهد بود. این به نفع ماست که از هرگونه درگیری اجتناب ورزیم»
🖌 #محمدصادق_سلطانزاده
@Revayate_ravi
🔴 بیمارنمایان را جدی نگیریم‼️
🔻چهارشنبه تو بازار بغداد دو عملیات انتحاری اتفاق افتاد. فرد انتحاری اول، برای جلب توجه مدعی میشود بیمار است، مردم برای کمک دور او جمع میشوند و سپس خود را منفجر میکند. فرد انتحاری دوم نیز پس از جمعشدن مردم برای کمک به زخمیهای انفجار نخست، خود را منفجر میکند.
🔹البته سابقه افراد انتحاری در عراق موید این حقیقت است که معمولا انسان های ضعیف النفس، بیماران روانی و دارای عقده های شخصیتی طعمه و #عروسک های خوبی برای کارگردانان پشت پرده عملیات تروریستی هستند..
🔹اما این روزها، افرادی شبیه این تیپ در فضای مجازی بسیار دیده میشوند، کوتوله هایی که حکم حروف والی دارند (دیده شده ولی خوانده نمیشوند) و با حداقل سواد رسانه ای، سواد دینی یا سیاسی حاضرند برای دیده شدن، لایک خوردن و جذب فالوور هر پستی منتشر میکنند و هر حرفی علیه مقدسات و اصول بزنند..
🔹 چاره بیمار طبیب است و درمان غافل در نهایت #احترام روشنگری است. اما بیمارنماها (فی قلوبهم مرض) را اگر جدی گرفتیم خطاست چرا که به انتحار آنان کمک کرده ایم. درمان این بیمارنمایان فقط #تغافل است چرا که انسان های حکیم هرگز عروسک ها را آدم نپندارند!
... وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلامًا
🖌 #محمدصادق_سلطانزاده
@Revayate_ravi
دو شهید...دو رفیق
همه جا معروف شده بودن به باهم بودن
تو جبهه حتی اگه جداشونم میکردن آخرش نا خواسته و تصادفی دوباره برمیگشتن پیش هم
خبر شهادت علیرو که آوردن مادر محمد هم دو دستی تو سرش میزد و میگفت بچم
اول همه فکر میکردن علی رو هم مثل بچش میدونه به خاطر همین داره اینجوری گریه میکنه
بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی تو هنوز زانوهات محکمه تو باید ننه علی رو دلداری بدی
همونجور که اشک میریخت گفت:
زانوهای محکم کجا بود؟ اگه علی شهید شده مطمئنم محمد منم شهید شده اونا محاله از هم جدا بشن
عهد بستن آخه مادر...
عهد بستن بدون هم پیش "سیدالشهدا" نرن...
مامور سپاهی که خبر آورده بود کنار دیوار مونده بود و به اسمی که روی پاکت بعدی نوشته شده بود خیره شد
#شهید_محمد_رجبی 🌷
@Revayate_ravi