🌟 #پیام_شهیدان
🔻 هر شهیدی کربلایی دارد !
خاک آن کربلا تشنه خون اوست و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا رسد و آنگاه خون شهید جاذبه خاک را خواهد شکست ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آن مسیر خواهد برد
برای پیمودن آن هیج راهی جز شهادت وجود ندارد....
سید شهیدان اهل اقلم
#شهیدسیدمرتضی_آوینی ❤️
@Revayate_ravi
♦️ خـواستـگارے بـا چشـمهـای آبے♦️
♦️♦️گلـستــان یـازدهــم♦️♦️
🔲 خـاطــرات هـمســر سـردار شـهیــد #علــیچـیـتسـازیــان
🔲 از فردا در کانال انجمن راویان
@Revayate_ravi
بہقولاستاد #رائفیپور :
اینهمہروایٺدربارهمهدویٺهسٺ!
آقاتوۍیڪیشوننفرمودن،اگرمردمدنیا
بخوان!ظهور اتفاق میفته..!
توےهمشونفرمودن :
اگرشیعیانما
اگرشیعیانما..
بابا...گره...خودِماییم.
تمام🚶💔
@Revayate_ravi
▪️آنکه عمری به دعا غنچه لب وا می کرد
▪️گریه بر غربت و مظلومی بابا می کرد
▪️آنچه در معرکه کرببلا رخ می داد
▪️شاهدی بود که از خیمه تماشا می کرد
▪️مصلحت بود که آنجا به شهادت نرسد
▪️ورنه او هم به بر فاطمه ماوا می کرد
🔳 #شهادت_امام_سجاد (ع) وارث نهضت عاشورا تسلیت باد.
@Revayate_ravi
♦️خـواسـتگـاری بـا چشـمهـاے آبے♦️
♦️♦️ گـلستــان یـازدهــم ♦️♦️
🔲 خـاطــرات همسـر سـردار شـهیـد #عـلےچیـتسـازیـان 🔲
🔲 قسمت : 1⃣
💢اسفند ۱۳۶۴ بود.تو هنرستان تذهیب درس میخوندم.روزها خونهی ما محل جمع شدن خانمهایی بود که برای پشت جبهه وسیله آماده میکردن.گوشه و کنار حیاط ، گُلهگُله زنها نشسته یا ایستاده مشغول کار بودن.یه عده توی یه قابلمهی بزرگ مربا میپختن.بقیه شربت سکنجبینسرد شده رو تو دبهها میریختن.چندتا زن هم روی فرش بزرگی نشسته بودن و آجیلهای توی سینی رو تو بستههای کوچیک بستهبندی میکردن.هفت،هشت تا زن دیگه توی هال دور یه سفره نشسته بودن و کلی کَلهقند رو میشکستن.
رفتم تو آشپزخونه ، مادرم با اشاره بهم گفت که سینی چایی رو ببرم برای اون دوتا خانمیکه تو حیاط هستن.
شستم خبردار شد موضوع از چه قراره.
با دستهای لرزون سینی چایی رو براشون بردم.و رفتم توی اتاقم ، تقویمم رو در آوردم توش نوشتم.۱۶ اسفند ۶۴ ، ضربدر کوچیکی زدم و نوشتم خواستگاری.
💢مهمونها که رفتنمادرم بهم گفت: یکی از مهمونها منصورهخانم بود که تو رو برای پسرش پسندیده.مادرم میدونست یکی از ملاکهام برای ازدواج اینه که همسرم پاسدار باشه.برای همین ادامه داد: به نظر خونوادهی خوبی میان ، پسرش هم پاسداره.مامان گفت: منصوره خانم و پسرش امشب میان خونهمون.
شب شد.دستوپام یخ کردهبود.قلبم به تپش افتاد.از اضطراب و نگرانی نفسم بالا نمیومد.قرار شد باهم صحبت کنیم.وارد اتاق که شدم ، #علیآقا تمام قد ایستادهبود و سرش پایین ، از فرصت استفاده کردم و خوب نگاش کردم.شلوار نظامی هشت جیب پوشیدهبود با اورکت کرهای و پیراهن قهوهای.موهای بور و ریش و سبیل حنایی و بور داشت.چشمهاش رو ندیدم چون تمام مدت سرش پایین بود.
💢 صحبتهامون رو شروع کردیم ، وقتی ازش پرسیدم : هدفتون از ازدواج چیه؟ سریع جواب داد ، کامل کردن دینم.بعد مکثی کرد و ادامه داد: توی جبهه ، موقع عملیات ، مرخصیا لغو میشه ، یعنی بعضی وقتا رزمندههایی که متاهل هستن میگن: #علیآقا خودش که زنوبچهنداره ، راحته!!!میخوام شرایطشون رو درک کنم.فکر میکنم اگه در شرایط یکسان وضع اجرا بشه بهتره.از صداقتش خوشم اومدهبود.
@Revayate_ravi
#همسایه_های_خانم_جان روایتی از #پرستار احسان جاویدی از تجربهای ناب در البوکمال #سوریه. روایت خاطرات ۴ماه حضورش در سوریه و خدمت رسانی در بیمارستان زنان و زایمان، در منطقه ای که خانواده های مردان داعش در آن اسکان داده شدند.این کتاب به قلم زینب عرفانیان نگاشته شده که حفاری ظریفی است به لایههای زیرین جنگ سوریه و نوع حضور ایران در هفت سال جنگ با داعش. همسایههای خانم جان روایت الفبای جدید جنگ است از دستپروردههای #حاج_قاسم است. روایت #مدافعین_حرم از آنچه در سوریه گذشته و آنچه با دستان خود برای مردم سوریه انجام دادهاند.
🛑قیمت. ۴۵۰۰۰تومان
🛑باتخفیف. ۴۱۰۰۰تومان
@ketabresan_behshahr
لینک کانال در ایتا و تلگرام 👆🏻
@ketab_hesan سفارش
@Revayate_ravi