eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت درد و دل‌های و خانم فاطمه دهقانی همسر صبور و فداکار سردار ابوالفضل رفیعی است که با لبخند و لحن شیرین بیان می شودو مریم قربان‌زاده پس از اثر زیبای «شهربانو» این کتاب را نیز ساده اما دلنشین به رشته تحریر در آورده‌است. در این اثر از نشر ستاره‌ها، روزهای پرالتهاب تا سالهای تلخ و شیرین جنگ و لحظاتی که پس از آن دربرابر همه چیز ایستاده ماندن نگاشته‌شده و بعد نظامی و اجتماعی بخش مردمی به خوبی دیده می‌شود و بدون روتوش و تغییر بیان می‌شوند اما در ذهن به شکل عمیقی نقش می‌بندند. 🛑قیمت. ۵۵۰۰۰تومان 🛑باتخفیف. ۵۰۰۰۰تومان @ketab_hesan سفارش 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
از اون کتابایی هست که اگر خوندید هیچ وقت از یادتون نمیره 👌🏻👌🏻👌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴آقاسجاد اهل مطالعه بود. او پس از خواندن سلام بر ابراهیم، عاشق شهید هادی شد. به هرکسی از دوستان می‌رسید یک جلد کتاب ابراهیم می‌داد و می‌گفت: «بخون بعد بهم برگردون». همیشه چند جلد کتاب تو ماشین داشت و به صورت گردشی به دوستاش و آشناها می‌داد. 🌷گاهی خواننده کتاب از بس عاشق کتاب می شد که دیگه بازگشتی تو کار نبود و آقا سجاد اون کتاب رو به عنوان هدیه تقدیمش می‌کرد. 🌴شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا🌴 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💜شهید عزیز💜 🖇فرمانده رزمنده🖇 قسمت9⃣ 🌈 سال ۹۴ که سوریه بود،یک روز حوالی ساعت یک،یک ونیم شب تماس گرفت.گوشی را برداشتم وبعد از حال واحوال پرسید:《چه کار می کنی مادرجان؟》. مشغول خواندن دعای پدر ومادر در حق فرزندان از صحیفه سجادیه بودم. گفتم:《برای عاقبت به خیری شما دعا می کنم پسرم!》. یک بار که از سوریه برگشت و آمد پیشم،به من گفت:《مادرجان، ما آخر نفهمیدیم این دعای عاقبت به خیری شما چی هست که در حق ما مستجاب نشد؟》. گفتم:《دعای من برای عاقبت به خیری شما همیشه این است که خدایا گوشت وپوست وخون ورگ هایم بچه هایم و نسل اندر نسلم در راه تو باشد. هر چه در این راه به من برسد،راضی ام به رضای تو》. سوریه هم که بود، می گفتم:《خدایا اگر هر کدام از بچه هایم بخواهند از مسیر قرآن و اهل بیت(ع) خارج شوند، آنها را سر به نیست کن.نبودنشان برایم یک درد هست، ولی نبودنشان برایم هزار درد خواهد داشت.》 □■□ صحبت جنگ و دفاع مقدس که می شد به من می گفت:《مادرجان،جنگ هابیل وقابیل،فرعون وموسی(ع)، ابراهیم(ع)ونمرود، ابوسفیان ها با پیامبرما، معاویه با امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع)، یزید با امام حسین(ع) و همین طور در طول تاریخ این جنگ ها ادامه دارد،زمان ما هم هست،فکر نکنید جنگ زمان ما فقط دفاع مقدس بوده.الان هم داریم می جنگیم.مهمترین جنگ الان مبارزه با استحاله فکری در جوانان ماست. □■□ ۳۶هزار تومان پول آورد داد به من وگفت این حقوق چند ماه سربازی من هست.یک دفترچه کوچک گرفتم و یک خودکار گذاشتم لای آن و دادمش به دست محمود.گفتم که ببرد پیش پدربزرگش خمس اولین حقوقش را بدهد.از همان زمان شروع کرد به خمس دادن.آن قدر هم با حساسیت حساب مالش را صاف می کرد که حتی خمس پول هایی که به حساب بچه هایش می ریخت راهم حساب می کرد وشب میلاد امام حسن مجتبی(ع) که سال خمسی اش بود، آن را پرداخت می کرد. 🦋🌹 سرباز که شد،اولین حقوقش را گرفت وپیش پدرم که روحانی بود.گذاشت جلویش وگفت:《 این اولین درآمدم هست.لطفا خمس آن را حساب کنید》. آن زمان هجده سال بیشتر نداشت. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به قول حاج‌قاسم...⚠️ این انقلاب ، آن قـدر تلاطم و سختی دارد؛ که یک روزی شهدا...🕊 آرزو می کنند زندہ شوند؛ و برایِ دفاع از انقلاب دوبارہ شهید شوند...🌹 گرامی باد 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید یوسف کلاهدوز ✍️ سهل‌انگاری ▫️مشغول کار شده بودم و حواسم به حامد نبود. یه باره از روی صندلی افتاد و سرش شکست. سریع بردمش بیمارستان و سرش رو پانسمان کردم. منتظر بودم یوسف بیاد و با ناراحتی بگه چرا سهل‌انگاری کردی؟ چرا حواست نبود؟ وقتی اومد مثل همیشه سراغ حامد رو گرفت. گفتم: خوابیده. بعد شروع کردم آروم آروم جریان رو براش توضیح دادن. فقط گوش داد. آروم آروم چشم‌هاش خیش شد و لبش رو گاز گرفت. بعد گفت تقصیر منه که این قدر تو رو با حامد تنها می‌ذارم. منو ببخش. من که اصلاً تصورِ همچنین برخوردی رو نداشتم. از خجالت خیسِ عرق شدم. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi