#همسرانآسمانی
❤️آزادهی جانباز شهید #حمیدرضاآقابراری
❤️شهیده #گوهرصادقی
💔شهید حمیدرضا آقابراری در جنگ به اسارت دشمن درمیآید و بر اثر مجروحیت شدید امیدی به زندهبودنشان نبود ولی به صورت معجزه آسایی در یک بیمارستان در سامرا و زیر دست یک دکتر عراقی نجات پیدا میکنندـ
💔 این شهید عزیز بعد از آزادی از اسارت و برگشت به وطن ، با شهیده گوهر صادقی ازدواج میکنند که خداوند یک دختر که تنها فرزندشان هست به آنها عطا میکند.
💔 حمیدرضا آقابراری ،۱۵ سال بعد به اتفاق همسرش به سفر عتبات عالیات میرود که در آنجا مورد حملهی تروریستی قرار میگیرند.همسرشان بلافاصله به شهادت میرسند ولی حمیدرضا به خاطر مجروحیت به بیمارستان انتقال داده میشوند.
💔 این شهید عزیز دقیقا در همان بیمارستان در سامرا و زیر دست همان دکتر عراقی به شهادت میرسد.یعنی تقدیر بر این بود که در آنجا به شهادت برسند ولی در زمان اسارت خداوند ۱۵ سال عمر دوباره به ایشان عنایت کردندند و بعد از ۱۵ سال دقیقا در همان بیمارستان و زیر دست همان دکتر عراقی به شهادت رسیدند.
💔روحشان شاد و یادشان گرامیباد.
#ایامسالگردشهادتشان
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🌼🌸فرزند اذان🌸🌼
قسمت5⃣#شهیدسیدمجتبیعلمدار❤️
بهروایت📖#حمیدفضلالله
با شرایطی که داشت لحظه ای بیکار نبود.هیئتی با نام بنی فاطمه(س) راه اندازی کردند.قرائت دعای توسل و دعای کمیل و سرکشی به خانواده شهدا از کارهای این هیئت بود.
مجتبی به عنوان ذاکر این هئیت شناخته شده بود.جاذبه صدا و سوز او در مردم تاثیر گذار بود.
🌿🌸🌿
یک بار بچه های هیئت را به روستای ایرا، در اطراف شهر آمل،برد.هدف زیارت و دیدار علامه حسن زاده آملی بود.
علامه قبل از شروع صحبت، به سید نگاه کرد و اشاره کرد که سید جلو برود.
علامه روی شانه او زد وچیزی گفت.از نفری که جلوتر بود ماجرا را پرسیدم.گفت؛
علامه به سید گفت:《 بنده، در چهره شما نوری میبینم.بیشتر مواظب خودتان باشید.》
🌿🌸🌿
بهروایت📖#مجیدکریمی
سید بعد از بهبودی در اطلاعات عملیات لشکر خوزستان مشغول شد.من هم به اونجا رفته بودم و با او آشنا شدم.
رفتیم به سراغ یکی از خاکریزهای به جا مانده از دوران جنگ. مُشت خود را پر از خاک کرد
و گفت:《مجید، امروز وظیفه من و تو اینه که این خاکریز رو گسترش بدیم و بیاریم توی شهرها!》 معنی این حرف سید را نمی فهمیدم.
خودش توضیح داد وگفت:《تیر و توپ و تفنگ دیگه تموم شد! ما باید توی شهر خودمون، کوچه به کوچه، مسجد به مسجد، مدرسه و دانشگاه کار کنیم.باید بریم دنبال جوان ها.باید پیام شهدا رو ببریم توی شهر.》
گفتم:《خب اگر این کار را بکنیم،چی میشه!؟》
برگشت به سمت من و با صدایی بلندتر
گفت:《جامعه بیمه میشه.گناه در سطح جامعه کم میشه.مردم اگر با شهدا رفیق بشن، همه چی درست میشه.اونوقت جوان ها میشن یار امام زمان(عج).
ببین، ما نمی تونیم چکشی و تند برخورد کنیم.
باید با نرمی و آهسته آهسته کار خودمون رو انجام بدیم.باید خاطرات کوتاه و زیبای شهدا را جمع کنیم و منتقل کنیم.نباید منتظر باشیم که مارو دعوت کنند.باید خودمان بریم دنبال جوان ها.البته قبلش باید روی خودمان کار کنیم.اگه مثل شهدا نباشیم،بی فایده است. کلام ما تاثیر نخواهد داشت.》
آن شب به یاد ماندنی که گذشت را فراموش نمیکنم.سید می گفت:《من فرصت زیادی ندارم.
به این آسمان پرستاره اروند من بیش از سی سال عمر نمی کنم! اما از خدا خواسته ام به من توفیق کار برای شهدا را بدهد.》
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#یا_صاحب_الزمان_عج💔
🌼دلخوش نڪن بہ«ندبہ ی جمعه»خودٺ بیا
✨بـا ایـن همہ«گناه»نگیـرد دعای شهـر
🌼اینجـا ڪسی برای تـو ڪاری نمی ڪند
✨فهمیده ام ڪہ خستہ ای از اِدعای شهـر
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#خاطرات_شهدا
شهید یوسف گلکار
🌟برای خرید عروسی رفتیم بازار، خانواده هر کاری کردند یوسف حلقه برنداشت و گفت: طلا برای مرد حرامه و من نمیخواهم از همین حالا زندگیام بر پایه حرام باشه... یوسف هر وقت میوه یا خوراکی واسه منزل میخرید، میگذاشت توی یک پلاستیک سیاه، میگفت ممکن است کسی ببیند و هوس کند، ولی توان خرید نداشته باشد...
📚 راوی: همسر شهید
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کیست دشمن که دراین معرکه جولان بدهد.
پسر فاطمه کافیست که فرمان بدهد...
بسیار دیدنیست
شعرخوانی حماسی و زیبای #مجید_طال در حضور رهبر معظم انقلاب
❤️❤️ انتشار حداکثری ❤️❤️
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi