🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسرش
قسمت 7⃣
ساعت ده شب رسیدیم پاوه. ابراهیم نبود. گفتند : " رفته مکه."
سفارش کرده بود، اگر آمدیم فلان اتاق را برای ما گذاشته کنار.
اتاق ما را داده بودند به کسانی دیگر، جا نداشتند.
مجبور شدند اتاق اداری خود ابراهیم را بدهند به ما.
چند روز اتاق دست ما بود،و ما توی یکی از مدارس مشغول کار شدیم. من شده بودم دبیر پرورشی.
خبر آمد که ابراهیم از مکه برگشته و حالا دیگر بهش می گویند : " حاج همت."
برام مهم نبود، خبر هایی که از عملیات بهم می رسید مهم بود. و این که برم به مدیر مدرسه پیشنهاد کنم به مناسبت روزی که در پیش داشتیم (مناسبتش یادم نیست) از مسئولی دعوت کنیم برای بچهها صحبت کند.
قبول کرد، گفت :خیلی هم خوب است. اتفاقا من یکی رو می شناسم که خیلی هم خوب حرف می زند.
گفتم : " کی؟ "
گفت :" فرمانده سپاه پاوه، برادر همت."
گفتم :" نه،نه،او نه. او سرش خیلی شلوغ ست، من خودم خبر دارم، فرماندار پاوه فکر کنم بهتر باشد. آره او حتماً بهتر ست. "
گفت : " چه فرقی می کند؟ "
گفتم : " فرق، خب چرا،حتماً دارد."
باید برویم سراغ کسی که "نه"نشنویم.
من خودم آنجا بودم و دیدم، سرش خیلی کار ریخته. همان فرماندار که گفتم.......
گفت : " باشه، هر چی شما بگید. "
نفس راحتی کشیدم.
برنامه را تنظیم کردیم، با فرماندار هم هماهنگ شد.
یک ساعت قبل از شروع برنامه تلفن زدند گفتند :
" فرماندار حالشان به شدت بد شده و نمی تواند تشریف بیاورند خدمت شما. معذرت خواستند و گفتند دفعه بعد. "
مدیر مان هم زنگ زد به ابراهیم، بدون اینکه با من مشورت کند. او هم قبول کرده بود بیاید.
نمی خواستم بفهمد من باز آمده ام پاوه.
رفتم توی کتابخانه مدرسه نشستم، که در زیر زمین بود. نمی خواستم ببینمش تا باز حرفی پیش بیاید.
مدیر مدرسه چند بار فرستاد دنبالم که " الان مهمان مان می آید. شما توی دفتر باشید تا اگر آمدند بروید پیشواز شان. "
سرایدار مدرسه هم هی می آمد،
می گفت : " برادر همت می خواهد بیاید."
نگو فارسی را درست نمی توانسته بگوید و باید
می گفت : "برادر همت آمده اند. "
آن قدر رفت و آمد تا اینکه عصبانی شدم، آمدم بالا تا رک و راست بگویم کار دارم نمی توانم بیایم، یا اصلا نمی آیم...
که دیدم ابراهیم نشسته توی دفتر، با سری از ته تراشیده، لاغر و آفتاب سوخته، و لبخندی که دیگر پنهانش نمی کرد. بلند شد و سلام کرد،
گفت : " خوش آمدم به خانه خودم پاوه."
فرداش باز آمد خواستگاری، با واسطه ی خانم یکی از دوستانش. مثل اینکه داشت براش گران هم تمام می شد.
چون واسطه اتمام حجت کرد که من باید یک چیز را از شما پنهان نکنم.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#تلنگرانہ⚠️
گناههایکوچیك
مثلهمـونسنگریزههاییـهڪه
توڪفشگیرمیڪنهو
نمیزارهدرستراهبـری :)
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
💠 با عرض سلام خدمت همهے اعضاے محترم #کانـالانجمـنراویـان
💠به شرط لیاقت توفیق داشتیم ڪه در اردوے یکروزه خواهران پایگاه الزهرا و خادمینشهــدا از زیارت شهدا در تهران شرڪت کنیم و نائبالزیارهے همهی اعضاے محترم کانال بودیم.
💠زیارت #آقاروحاللهخمینے
💠زیارت شهداے بهشتزهرا
💠زیارت امامزاده #عبدالعظیمحسنی
💠زیارت امامزاده علےاڪبر چیذر
💠 انشاءالله بهزودے قسمت همهی عزیزان
✍ادمین
#برادراندوقلوےشهیـد
🦋شهیـدان #ثاقبوثابتشهـابے
🦋تاریخ تولد : ۱۳۴۳/۹/۲
🦋تاریخ شهادت جانباز شهید ثاقب: ۱۳۷۷/۱۰/۲۰
🦋تاریخ شهادت جانباز شهید : ۱۳۸۵/۹/۲۵
در قطعهی ۵۰ بهشتزهراے تهـران
🦋بچههایے که پدرومادرشان در بدو تولد آنها را داخل سبدے پشت در شیرخوارگان رها میکنند و در پرورشگاه بزرگ میشوند.
🦋در زمان جنگ به جبهه میروند.و وقتی از آنها میپرسند : شما که پدرومادر ندارید براے چه به جنگ آمدهاید ، میگویند: #ماپدرومادرنداریمشرفڪهداریم
✍در واقع زیارت این دو شهید دوقلوے پرورشگاهے بهانهاے شد برای اردوے یکروزه به تهران و بهشتزهرا
✍نائبالزیاره شما بودیم
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
💠عـارف شهیـد #احمدعلے نیـرے
آیتالله حقشناس بارها به زیارت قبر این شهیـد عزیز میآمدند و میگفتند: شما در تهران بگردید مثل احمدعلے رو نمیتونید پیدا کنید 💠 شهیـدے ڪه بهواسطهی ترڪ یڪ گناه پرده از چشمان او برداشته شد و توفیق ملاقات امامزمان (عج)را پیدا ڪرد.
✍نائبالزیاره شما بودیم🌹
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
💠شهید سیداحمـد پلارڪ
شهیدے ڪه همیشه سرویس بهداشتے جبههها را تمیز میکرد وگاهی بعضی از رزمندگان به او میگفتن پیش ما نیا بوے بد میدهی ولی خداوند کارے ڪرد که همیشه قبرش بوی گلاب میدهد ، لازم به ذڪر است ڪه زیارت عاشوراے این شهید عزیز هم هیچگاه ترک نمیشد.
✍نائبالزیاره شما بودیم
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
💠شهیـد مدافع حـرم رسـول خلیلے
شهیدے ڪه سنگ قبرش را از سنگ حـرم امامحسین(ع) آوردند و دقیقا مثل شش گوشهی ضریح امامحسین(ع) به صورت شش گوش برش دادهشده و با آب طلا نام شهید روے آن نوشته شده. روے سنگ قبرش این شعر نوشته شدهاست
💠اے ڪه بر تربت من میگذرے روضه بخوان
💠نام زینب(س) شنوم زیر لحد گریه کنم
✍نائبالزیاره شما بودیم
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
5.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠شهیـد مدافع حـرم نوید صفـرے
شهیدے ڪه فرمود: اگر کسی ۴۰ روز زیارت عاشورا بخواند و به من هدیه کند حاجت او را میدهم
✍نائبالزیارهی شما بودیم