eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در جبهه یک فرمانده ارتشی داشتیم که خیلی با ابراهیم رفیق بود. مرتب به ما سر می زد و ابراهیم هم حسابی او را تحویل می گرفت. تعجب کردم که اینها از کجا همدیگر را می شناسند. این فرمانده می گفت: ماجرای آشنایی ما به یک امر به معروف بر می گردد. یکبار من عمل حرامی انجام دادم و نمی دانستم این کار گناه است. همان روز دیدم جوانی خوش سیما از سنگر بسیجی ها به سمت من آمد. بعد از سلام و احوالپرسی، مقداری میوه تعارف کرد و کمی صحبت کردیم. بعد مرا از میان جمع بیرون آورد و خیلی محترمانه تذکر داد که کار من اشتباه بوده و بهتر است دیگر انجام ندهم. اینقدر با مهربانی و روی خوش تذکر داد که شیفته این جوان شدم و مرید اخلاق خوبش شدم. شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده اند،(چون) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید. آل عمران/۱۱۰ 📚خدای خوب ابراهیم 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
🕊 هر‌موقع‌به‌بهشت‌زهرا‌میرفت... آبۍ‌‌بر‌میداشت‌‌وقبور‌شهدا‌رومۍ‌شست‌!♥️ میگفت‌:با‌شهدا‌قرار‌گذاشتم‌‌که‌من‌‌غبار‌رو از‌روۍِقبر‌هاۍآنها‌بشورم‌وآنهاهم‌غبار‌ِ گناه‌‌رواز‌روۍ‌ِ‌دل‌‌من‌‌بشورند....🌸 •♡• رفیق شهیدم شهید رسول خلیلی 😇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕معرفی شهید💕 شهید دهه ی هشتادی🌸 محمدعارف کاظمی دراستان کرمان درکهنوج درروستای دورافتاده ومحروم درماموریت سپاه باگروه جهادی کارمیکرد ودرآنجابه شهادت رسیدوبه عنوان شهیدجهادگر محسوب میشود. ✅تنهاشهیدجهادگردراستان مازندران است.⚡️ 🧡به روایت مادرشهید🌟 برای مادری که جوان استخوان ترکانده اش رادر19سالگی ازدست داده باشدذکرخوبی های جوانش مساوی است باداغ دلتنگی بیشتر.🖇🌷 اماگفتگوبامادرشهیدمحمدعارف کاظمی سخت پیش نمی‌رود.می‌گویددربودونبودپسرارشدش همیشه به اوافتخارمی‌کرده است:«من3فرزنددارم.محمداولین فرزندمن بود.وقتی خواهرهای دوقلویش به دنیاآمدند12ساله بوداما خیلی به من کمک می‌کرد.بطوری که درآن شرایط به حضورکسی دیگری درخانه نیازنداشتم. ❇️همیشه احترام گذاشتن به من وپدرش برای اوحرف اول وآخررامی زد. همیشه درسخوان بود اما به انتخاب رشته که رسیددانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب کرد.دوست داشت پاسدار شود و در این مسیرخودش را به شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم نزدیک تر می‌دید. 🌺یادشهداباصلوات🌺 🕊🍃 متولد:۱۳۸۰/۴/۶ شهادت ۱۳۹۸/۱۲/۱۹ مزار:گلزارشهدای روستای کارتیچکلا_شهرستان سیمرغ ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اجرای سرود عاهدناك امام زماني، در استادیوم باستانی رومی شهر صور در جنوب لبنان شما فقط می‌بینید عده زیادی نوجوان و جوان لبنانی در استادیوم تجمع کرده و سرود می‌خوانند. اما از هوای شرجی آنجا خبر ندارید. در دمای ۲۹ درجه و رطوبت ۸۰٪ نزدیک ساحل، نیم ساعت زیر این آفتاب ماندن خصوصا برای محجبه‌ها بسیار سخت است. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔دیروز ۱۳ تیرماه ، سالگرد شهادت سـردار شهید ، مسئول تخریب لشکر ۲۵ کربلا از زمان تاسیسش تا شهادت سردار یعنی ،سال ۶۵ بود. 💔و این بهانه‌ای شد تا از یک‌بار دیگر خاطرات شهید بردبار به روایت همسرش در کانال گذاشته شود. 💔 از امشب ، هرشب قسمتی از کتاب تقدیم شما خواهد شد.
💥مـیـن دزد خـمـیـنـے 💥 💥خاطـرات همسر شهید محمـدرحیـم بـردبـار💥 🎬 🔳من سکینه فیروزی هستم یادمه اولین بار وقتی اومد به خواستگاریم معنی اسمم رو بهم گفت. 🔳گفت: سکینه یعنی آرام بخش قلب‌ها طوری باید باشی که هر کی صدات می‌کنه قلبش آروم بگیره. 🔳من اهل روستای لاک‌تراشان نکا هستم لاک ظرف چوبیه که باهاش گندم و برنج پیمانه می‌کنن و چون اهالی روستای ما با چوب درخت لاک دُرُست می‌کردن و می‌فروختن ، روستای ما معروف شد به لاک تراشان. 🔳تا سوم ابتدایی رو تو همون روستامون که سپاه دانش بود خوندیم برای ادامه‌ی تحصیل همراه برادرم هوشنگ و بچه‌های دیگه به بهشهر اومدیم. 🔳کنار مسجد دامغانی‌ها خونه اجاره کردیم من به مدرسه‌ی شاهدخت(مصطفی‌خمینی‌سابق) می‌رفتم. بدترین توهینی که اون موقع تو مدرسه به ما می‌کردن این بود که بهمون می‌گفتن:دُهاتی وقتی از بهشهر به لاک‌تراشان می‌رفتم بچه‌های روستا دورم جمع میشدن و می‌پرسیدن چی سوار شدی؟؟؟ من که سوار اتوبوس‌های ایران‌پیما میشدم ،بهشون می‌گفتم : سوار هواپیما شدم. 🔳سال ششم رو به مدرسه‌ی دهخدا رفتم. اونجا با ۳ تا تجدید بهم می‌گفتن: درس‌خون کم‌کم خیابونها شلوغ شد نمی‌دونستم این خمینی کیه که سَرِش دعواست. 🔳اعلامیه‌های امام رو خوندم و با افکارش آشنا شدم دیگه ما هم پایه ثابت راهپیمایی‌ها و تظاهرات‌ها بودیم. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا