3.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #استوری
🤚ما رایت الا جمیلا....
🔸مادر شهید دانیال رضا زاده...
چقدر این ادبیات آشناست...
از سال های دفاع مقدس تا همین امروز
در امنیت شهید دادیم...
در دفاع از حرم شهید دادیم...
در مبارزه با مواد مخدر شهید دادیم...
در راه خدمت به ملت قهرمان شهید دادیم...
در دفاع از کیان و ناموس شهید دادیم...
ومادران این عزیزان زینب وار پای انقلاب و نظام ایستادن...
عشق ما جان دادن در راه برافراشته بودن پرچمی است که :
سبزش طراوت این کشور
سفیدش صلح طلبی این مرز و بوم
و سرخش یادگار خون شهداست....
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#رفیق_آسمانی | انتظار مادرانه
🔹مادر شهیدی در مازندران است که بعد از ۳۵ سال، هنوز که هنوز است وقتی میخواهد بیرون برود، کلید را به بقالی سر کوچه میدهد.
🔸یکی از مداحها تعریف میکرد: «راه کربلا که باز شد، این مادر شهید را به کربلا بردیم. دیدیم با همان لباس محلی مازندرانی آمد. به او گفتیم زشت است با این لباس بروی. گفت یکوقت دیدی پسرم اینجا باشد و اگر فراموشی نگرفته باشد من را با این لباس میشناسد.» آیا میفهمیم ۳۵ سال تا ۳۶۵ روز یعنی چه؟!
🔹به قرآن قسم آنهایی که اینها را یادشان میرود خیلی نامردند. اینجا آمریکا و فرانسه نیست، اینجا شیعهخانۀ امام زمان است. بابت هر ثانیهاش از ما حساب پس خواهند کشید.
ـ - - - - - - - - -
🇮🇷 شهید اسماعیل نیکصفت
🔅 ولادت: ۱۰ مهر ۱۳۴۳
❣️شهادت: ۲۵ اسفند ۱۳۶۶
📍محل شهادت: ماووت عراق
🕌 آرامگاه: گلزار شهدای گرمسار
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
رفیقی داشتم که میگفت: «اینجا ـ جزیرۀ مجنون ـ جای دیوانههاست. دیوانههایی که عاشقاند. عاشقانی که میخواهند از راه میانبُر به خدا برسند.»
تابستان سال ۱۳۶۵ بود و من با این رفیق راه، راه را گم کرده بودم. کجا؟ در جزیرۀ مجنون. همان دمدمای صبح. گرما بالای سی درجه بود و رطوبت هوا بالای هفتاد درصد و ما برای رهایی از گرما و شرجی، بالاپوشمان، فقط یک زیرپیراهن سفید و خیس بود.
آنجا، کسی را دیدم که کلاه پشمی زمستانی را تا پایین ابرو پایین کشیده و کنار نیزارها دراز به دراز خوابیده بود. نگاه عاقل اندر سفیهی به او کردم و به رفیقم گفتم: «راست گفتی که مجنون جای دیوانههاست.»
رفیق راه ـ جلیل شرفی ـ گفت: «فعلاً چارهای نیست جز اینکه مسیر و راه را از این عاقل دیوانهنما بپرسیم. از نیروهای اطلاعات عملیات است و بلدِ راه.»
پرسیدم: «اخوی، ما راه را گم کردهایم. سهراه همت کدام طرف است؟»
دو کلمه بیشتر نگفت: «مستقیم برو، میرسی به همت.»
آن قدر بیخیال و بیمحل این دو کلمه را ادا کرد که از او خوشم نیامد. در پاسخ خِسّت به خرج داده بود. ولی همین دو کلمۀ مختصر را با رفیق راهم ـ جلیل شرفی ـ عقب جلو کردیم و سه معنی ژرف از آن بیرون کشیدیم؛ اول اینکه، راه رسیدن به همت راه مستقیم است. دوم اینکه رسیدن به راه مستقیم، همت میخواهد. و سوم اینکه راه همت، راه مستقیم است و راه مستقیم راه همت. تمام این جملات به یک نتیجه و مقصد میرسید.
یک ماه بعد، همان جا، از جزیرۀ مجنون، رفیق راهم ـ جلیل شرفی ـ رفت پیش حاج همت و آسمانی شد.»
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Re
تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته..
پرسیدم: #افطار كردید؟
گفتند: بچهها برايم در قرارگاه افطار آماده كردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمندهها سفره انداختيم و نان پنير مختصری خورديم.
گفتم: چرا قرارگاه نرفتید؟
گفتند: «ميترسم در غيبتم مظلومی با زبان روزه، اسير و يا شهید شود.»
✍زینب سلیمانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi