eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
281 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
انجمن راویان شهرستان بهشهر
❣﷽❣ 🔰روایـت دختر جوانی ڪه با یڪ جانباز اعصاب‌وروان ازدواج ڪرد🔰 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 1⃣2⃣ 📖خانه پدری ایوب بودیم که برای از حال رفتنش را دیدم. ما اتاق بالا بودیم و ایوب خواب بود😴 نگاهش میکردم. منتظر بودم با هر نفسی که میکشد، سینه اش بالا و پایین برود. تکان نمیخورد، ترسیدم😰 صورتم را جلوی دهانش گرفتم. گرمایی احساس نکردم. 📖کیفم را تکان دادم، ایینه کوچکی بیرون افتاد، جلوی دهانش آیینه بخار نکرد❌ برای لحظاتی فکر کردم مردی را که حالا شده است از دستش دادم. بعد ها فهمیدم از حال رفتنش، یک جور حمله عصبی و از عوارض موج گرفتگی است. 📖دیگر تلاش من برای زنده نگه داشتن ایوب شروع شد✅ حس میکردم حتی در دیوار هم مرا تشویق میکنند و میگویند "عاقبت راهی که انتخاب کرده ای، است. یکبار مصرف غذا میخوردیم. صدای خوردن قاشق و بشقاب🍽 به هم باعث میشد حمله عصبی سراغش بیاید. 📖 که میگرفتش، مردهای خانه و همسایه را خبر میکردم. انها می امدند و دست و پای ایوب را میگرفتند، رعشه می افتاد به بدنش بلند میکرد و محکم میکوبیدش به زمین. دستم را میکردم توی دهانش تا زبانش را گاز نگیرد🚫 📖عضلاتش طوری سفت میشد که حتی مرد ها هم نمیتوانستند انگشت هایش را از هم باز کنند. لرزشش که تمام می شد، شل و بیحال😓 روی زمین می افتاد. انگشت های را از بین دندانهایش بیرون می اوردم. نگاه میکردم به مردمک چشمش که زیر پلک ها ارام😌 میگرفت. 📖مامان جهیزیه ام را توی یکی از دو اتاق خانه جا داد، دیگر چادر از سر زهرا و شهیده نیوفتاد. خیلی مراعات میکرد. وقتی میفهمید از این اتاق میخواهند بروند ان اتاق، چشم هایش را می بست و میگفت: بیایید رد شوید نگاهتان نمیکنم❌ حالا غیر از اقا جون و مامان، رضا و زهرا و شهیده هم شیفته اش شده بودند و حتی او را از من بیشتر داشتند. صدایش میکردند "داداش ایوب" 📖خواستم ساکتشان کنم ک دیدم ایوب نشسته کنار دیوار و بچه ها دورش نشسته اند. ایوب میخواند "یک حاجی بود، یک گربه داشت......" بچه ها دست میزدند و از خنده ریسه میرفتند😄 🖋 ... 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔰روایـت دختری ڪه با یڪ جانباز اعصاب‌وروان ازدواج ڪرد🔰 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣2⃣ 📖کار مامان شده بود گوش تیز کردن، صدای بق بق یاکریم را که میشنید، بلند میشد و بی سر و صدا از روی پنجره پرشان میداد🕊 وانتی ها که میرسیدند سر کوچه، قبل از اینکه توی بلندگو هایشان داد بکشند "اهن پاره، لوازم برقی...." مامان خودش را به انها میرساند میگفت مریض🤒 داریم و انها را چند کوچه بالاتر میفرستاد. 📖برای بچه های محله هم علامت گذاشته بود. همیشه توی کوچه شلوغ بود. توی همین چندماه تمام های ایوب خودش را نشان داده بود. حالا میشد واقعیت پشت این ظاهر نسبتا سالم❤️ را فهمید. 📖جایی از بدنش نبود که سالم باشد، حتی هایش قفل میکرد؛ همان وقتی که موج گرفتش. وقتی که بیمارستان بود با نی به او اب و غذا میدادند. بعد از مدتی از خدمه بیمارستان خواسته بودند ک با زور فک ها را باز کنند؛ فک از جایش در میرود😔 حالا بی دلیل و ناگهان فکش میشد. 📖حتی وسط مهمانی، وقتی قاشق توی دهانش بود دو طرف صورتش را میگرفتم، دستم را میگذاشتم روی برامدگی روی استخوان فک و میدادم. فک ها ارام ارام از هم باز میشدند و توی دهانش معلوم میشد. بعضی مهمانها نچ نچ می کردند😒 و بعضی نیشخند میزدند و سرشان را تکان میدادند. 📖میتوانستم صدای اخی🙁 گفتن بعضی ها را به راحتی بشنوم. باید جراحی میشد. دندان های عقب ایوب را کشیدند؛ همه سالم بودند. سر یکی از استخوان های فک را هم تراشیدند. دکتر قبل از عمل گفته بود که این جراحی حتما هم دارد و همینطور بود. 🖋 ... 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
🌹امام صحبتی دارند که آن را نوشته‌ام و همیشه آن را توی جیب خودم دارم: هر کس که بیشتر برای خدا کار کرد بیشتر باید فحش بشنود. و شما پاسدارها، چون بیشتر برای خدا کار کردید، بیشتر فحش شنیدید و می‌شنوید. ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم؛ برای تحمّل تهمت و افتراء و دروغ ؛ چون ما اگر تحمّل نکنیم ، باید میدان را خالی کنیم ... 🌷 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انجمن راویان شهرستان بهشهر
❣﷽❣ 🔰روایـت دختر جوانی ڪه با یڪ جانباز اعصاب‌وروان ازدواج ڪرد🔰 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 3⃣2⃣ 📖بعد از ابروی راستش حالت افتادگی پیدا کرد، صورت ایوب چند بار جراحی شد تا به حالت عادی برگردد، ولی نشد🥺 عضله بالای ابرویش را برداشتند و ابرو را ثابت کردند. وقتی می خندید یا اخم میکرد، ابرویش تکان نمیخورد و پوستش چروک نمیشد. 📖کنار هم نشسته بودیم👥 ایوب استینش را بالا زد و بازویش را نشانم داد؛ "توی کتفم، نزدیک عصب یک است. دکتر ها میگویند اگر خارج عمل کنم بهتر است. این بازو هم چهل تکه شد بس ک رفت زیر تیغ جراحی...."😅 📖به دستش نگاه میکردم. گفت: بدت نمیاید میبینیش⁉️ بازویش را گرفتم و -باور نمیکنی ایوب، هر جایت ک مجروح تر است برای من قشنگ تر است. بلند خندید😂 دستش را گرفت جلویم +"راست میگویی؟ پس یا الله ماچ کن" سریع باش... 🖋 ... 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔰روایـت دختر جوانی ڪه با یڪ جانباز اعصاب‌وروان ازدواج ڪرد🔰 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 4⃣2⃣ 📖چند روز بعد کارهای اعزامش🚌 درست شد و از طرف جهاد برای درمان رفت . من هم با یکی از دوستان ایوب و همسرش رفتم شاهرود. مراسم بزرگی آنجا برگزار میشد، زیارت عاشورا📕 میخواندند که خوابم برد. 📖توی خواب را دیدم. امام گفتند: "تو بارداری ولی بچه ات مشکلی دارد". توی خواب شروع کردم به گریه و زاری😭 با التماس گفتم: اقا من برای رضای شما ازدواج کردم، برای رضای شما این مشکلات را تحمل میکنم، الان هم شوهرم نیست، تلفن بزنم چه بگویم⁉️ بگویم بچه ات است؟ 📖امام آمد نزدیک، روی دستم دست کشید و گفت: "خوب میشود"😊 بیدار شدم. یقین کردم رویایم بوده؛بچه دار شدیم و بچه نقصی دارد، حتما هم خوب میشود چون امام گفته است. رفتم مخابرات و زنگ زدم📞 به ایوب. 📖تا گفتم خواب امام حسین را دیده ام زد زیر گریه😭 بعد از چند دقیقه هم تلفن قطع شد. دوباره شماره را گرفتم. برایش خوابم را تعریف نکردم❌ فقط خبر بچه دار شدنمان را دادم. با صدای بغض الود گفت: "میدانم شهلا، بچه است، اسمش را میگذاریم . 🖋 ... 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند. رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!”🌷 نقل از ایت الله حق شناس 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
من برای به این سه سردار عزیز 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
8.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 میگن شاه از ایران رفت و قدرت رو رها کرد که کسی کشته نشه! ⭕️سوال: چرا تو کشتارهای قبلی که به اون همه خونریزی ختم شد نرفت و ماند؟ 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi