تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته.. پرسیدم: #افطار كردید؟ گفتند: بچه‌ها برايم در قرارگاه افطار آماده كردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمنده‌ها سفره انداختيم و نان پنير مختصری خورديم. گفتم: چرا قرارگاه نرفتید؟ گفتند: «مي‌ترسم در غيبتم مظلومی با زبان روزه، اسير و يا شهید شود.» ✍زینب سلیمانی 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi

🔰خلاصه ی کتاب پا برهنه در وادی مقدس ( زندگی و خاطرات شهید سید حمید میرافضلی ) 💠 قسمت دوم 🔷سکه را در جيبش مي گذارد و محکم آن را مي گيرد. صبح که بلند مي شود، خوابش تعبير مي شود: اين بچه هم مانند بچه هاي ديگرش پسر بود. مادر او را نذر پنج تن آل عبا علیهما سلام کرد. براي همين هر وقت مي خواست براي حميد نذري کند نذر پنج تن علیهما سلام مي کرد. بين الطلوعين فاصله ي زماني از اذان صبح تا طلوع آفتاب است. حدود يک ساعت و نيم طول مي کشد. در روايات از اين زمان به ساعتي از ساعات بهشت ياد شده و آثار و برکاتي براي آن بيان شده. انسان به اين نتيجه مي رسد که اگر مي خواهد خوشبختي و سعادت دنيا و آخرت را داشته باشد و از بدبختي ها رهايي يابد، بايد در اين ساعات بهشتي بيدار بماند. حتي گفته شده که فرشتگان در اين ساعات در حال تقسيم روزي هستند و اگر خواب بمانيم، از روزي خود باز مانده ايم. بيداري بين الطلوعين در خانواده ي ما تبديل به يک فرهنگ شده بود. خواندن نماز صبح و و بعد خواندن قرآن و بيداري تا طلوع آفتاب. صبح زود همه براي نماز صبح بلند مي شدند ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi

♦️ تنها شهیدی که دارای دو مزار است 🇮🇷شهید حسین خلعتبری 🇮🇷متولد: ۱۳۲۸ ، رامسر 🇮🇷شهادت:فروردین ۱۳۶۴ 🔺پیکرش در گلزار چهل شهیدان رامسر به خاک سپرده شد و سر مطهرش در محل سقوط هواپیما در سقز به خاک سپرده شد. 🔺در بین بعثیون معروف به حسین ماوریک بود یعنی مهارت خاصی در شلیک موشک ماوریک داشت. 🔺شهید خلعتبری 《اگر ذره‌ای از خاک وطنم به ته پوتین سرباز بعثی چسبیده باشد، آن را با خونم در زمین وطن می‌شویم و نمی‌گذارم که حتی ذره‌ای از خاک پاک ایران را این وحشی‌های بی سر و پا با خود ببرند.سرزمین‌هایی که بعثی‌ها با حضور خود آلوده کرده‌اند، فقط با خون طاهر می‌گردد》. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi

🔰خلاصه ی کتاب پا برهنه در وادی مقدس ( زندگی و خاطرات شهید سید حمید میرافضلی ) 💠 قسمت سوم ( نوجوانی ) 🔷سيد حميد پس ازگذراندن دوره ي ابتدايي که مطابق نظام آموزشي آن زمان شش کلاس بود، وارد دبيرستان اقبال شد و در رشته ي فرهنگ و ادب به تحصيل پرداخت. بعد از انقلاب نام اين دبيرستان دکتر شريعتي شد. اين مدرسه روبه روي بيمارستان مرادي واقع بود. سيد حميد در خرداد ۱۳۵۷ ديپلم خود را در رشته ي فرهنگ دريافت کرد. يك سال دير به مدرسه رفت و يك سال هم در دوره دبيرستان درس را رها كرد. گر چه در خانه رفتار خوبي با خواهر و برادرهايش داشت و همه دوستش داشتند، اما تقريبًا از شانزده سالگي تغييرات ناخوشايندي در رفتار سيد حميد ديده شد! اين تغييرات غير عادي، بيشتر به دليل دوستي با برخي افراد ناباب بود؛ رفقايي که از نظر خانواده مورد تأييد نبودند و روي سيد حميد تأثيرگذار بود. دوست داشت هميشه لباس هاي خوب و شيک تنش کند، چندان هم مورد بازخواست واقع نمي شد و نسبتًا در برخوردهاي اجتماعي آزاد بود. او رفقاي جديدي را تجربه مي كرد! كم كم رفتارهاي ناپسند او زياد مي شد. يکي از اين رفتارها يا به عبارتي کارهاي که سيد حميد انجام مي داد، سيگار کشيدن بود! درحالي که هيچ يک از برادرها سيگاري نبودند. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi