سوم خرداد ۱۴۰۱، یه نوجوان 18 ساله تو یووالدی تگزاس شروع به تیراندازی به افراد داخل یه مدرسه ابتدایی می کنه.
سه دقیقه بعد از ورود مهاجم، پلیس میرسه.
اما ماجرا نه سه دقیقه بعد از ورود پلیس که وقتی تمام میشه که یک ارتش سیصد و هفتاد و شش نفره، بله
376 نفره!!!
از انواع و اقسام نیروهای پلیس و ارتش و اف بی آی و سی آی ای و او آر اس و هر کوفت دیگه تو آمریکا که فکرشو بکنید اونجا حاضر شدهاند، همراه با گشت هلی کوپتر و پشتیبانی و مهمات کافی برای فتح یک شهر!!
بله عملیات با موفقیت تمام میشه. البته موفقیت برای اون پسرک تیرانداز، که در نهایت آسودگی خاطر در مدت یک ساعت و ربع!!! سر فرصت به سی و هشت نفر با موفقیت شلیک می کنه که نوزده تا بچه کلاس چهارمی و دوتا معلم کشته می شن و هفده نفر هم زخمی.(عکس و فیلم مطلب قبل)
حالا بعد پنج ماه و نیم صدای تماس تلفنی بچه های گیر افتاده تو مدرسه منتشر شده بدون هیچ توضیحی.
فیلم لباس پلیس ها نشون میده اون ارتش مجهز به جلیقه ضد گلوله، سپر ضدگلوله، انواع مهمات، ماسک و... میدونند ضارب اونجاست! اما وجودمواجهه با یه نوجوون مسلح غیر حرفه ای رو ندارند.
یکی از بچه ها زنگ زده میگه لطفا کمک کنیدمن نمیخوام بمیرم معلممون تیر خورده ولی هنوز زنده است.
سی انان نوشته صدای گریه و ناله مجروحین و بچه ها در تلفن مشهوده!
سه دقیقه پس از ورود فرد مسلح "سالوادور راموس" افسران و نیروی آتش کافی برای متوقف کردن او مستقر شده بودند.
این یک شکست آشکار است آنها (ارتش مذکور) دقایق زیادی را صرف جستجوی کلید کلاسی کردند، که اگر دستگیره را امتحان میکردند، قفل آن را باز مییافتند.
نهایتا هفتاد و سه دقیقه بعد با توسل به روح پرفتوح جرج واشنگتن و فیلم های ابرقهرمانی شون، پلیس ها وارد کلاس می شند و ضارب رو که در کمد قایم شده بوده، از پشت در کمد می کشند!!
دقت کنید! ۷۳دقیقه!!
خدا می دونه چندتا بچه از شدت خون ریزی مردن که اگه زودتر رسیده بودن بیمارستان الان زنده بودند.
نمی دونم اگه آمریکایی ها بفهمند تو ایران تروریست انتحاری آموزش دیده ی د-ا-ع-ش که از اسمشم خیلی ها خودشونو خیس میکنند اومده و کمتر از سه دقیقه بعد یک نیروی لباس شخصی بدون جلیقه و تنها با یک کلت کمری زپرتی باهاش درگیر شده و متوقفش کرده چه احساسی نسبت به آمریکا بزرگترین نیروی نظامی و ابر قدرت جهان بهشون دست میده!
ای کاش احمق های هالیوود زدهی ایرانی هم می فهمیدند ابر قدرت بودن به مهمات جنگی نیست، مهمات اصلی چیز دیگه است، که تمدنا بعضیا ندارند.
این پست زمان حمله سال گذشته داعش نوشته شده، اما حالا که بعضی لالها بلبل زبون شدن، مرورش خالی از لطف نیست.
یک شهید و چند زخمی و طبق شنیدهها تا کنون شلیک تنها یازده گلوله از هشت خشاب سی تایی و زنده گیری ضارب از حمله پارسال هم از نظر امنیتی دفاعی، کارنامه درخشان تری است. اون هم در کشوری که سالهاست تمام همسایه های اطرافش درگیر جنگ اند و هزاران کیلومتر مرز مشترک زمینی باهاشون داریم، یعنی جاهایی که سلاح به وفور یافت میشه
بگذار به ما بگویند ماله کش ...
محسن آقایی
#شاهچراغ
#حسین_دارابی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔰خلاصه ی کتاب پا برهنه در وادی مقدس
( زندگی و خاطرات شهید سید حمید میرافضلی )
💠قسمت پانزدهم ( آرزوی شهادت )
🔷گاهي سربه سر سيد مي گذاشتيم. مي گفتيم: سيدجان، يکي يکي بچه ها را شهيد کردي، تو معلوم است از آن بمي هايي (۱) هستي که حالاحالاها شهيد ممي شوي... بعد نگاه عالمانه اي به چهره اش مي انداختيم که نه، سيد تو اصلاً شهيد بشو نيستي! با يک چشمک، همه ي رفقا حرف من را تأييد مي کردند. آن وقت بود که بايد مي نشستي و سرخ شدن سيد را مي ديدي! نه از خجالت، از عصبانيت جوش مي آورد. صدايش عوض مي شد. انگار که بدترين فحش هاي عالم را شنيده باشد. نقشه ي ما هم گرفته بود. آخر سر با صداي غمناکي مي گفت: دعا کنيد من شهيد بشم. يادم هست كه بعدها خيلي اخلاق سيد تغيير كرد! ديگر از اين حرف ها عصباني نمي شد. سيد شوخ تر و خندان تر شد. به خصوص در ايام عمليات خيبر. آن روز قرار بود هلي برن شويم به خط جزيره ي مجنون جنوبي. بايد مي رفتيم آنجا مستقر مي شديم.
سيد حميد و رضا عباس زاده (۲) که خيلي با هم رفيق بودند، رفتند سوار هلي کوپتر ۲۱۴ شدند. ما هم سوار هلي کوپتر شنوک (دوملخه) شديم. همين که هلي کوپتر ۲۱۴ از جايش بلند شد، نقص فني پيدا کرد و خورد زمين. شکر خدا انفجار و آتشي صورت نگرفت. سيد حميد از تو هلي کوپتر پريد بيرون و گفت: نه، اينجا جايي نيست که شهيد شوم، حقيقتش ما بايد برويم تو خط شهيد شويم. اينجا جاي ما نيست. من با تعجب به اين حرف ها گوش كردم. آن روز رفتيم لب جزيره و با قايق رفتيم سر قرار.
۱. اشاره به اين ضرب المثل که بادمجان بم آفت ندارد.
۲. شهيد رضا عباس زاده اولين فرمانده گردان ۴۱۰ لشکر ۴۱ ثارالله که در عمليات خيبر به شهادت رسيد.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
✳️ مصطفی که روی تخت نمیخوابد!
🔻 رفته بودم بعلبک لبنان، تا مصطفی را ببینم. آنجا هتلی در اختیار امام موسی صدر بود. امام گفت: «برو ببین مصطفی کجاست؟» چون هتل در اختیار امام بود، همهٔ اتاقها را گشتم، اما پیدایش نکردم. وقتی به امام صدر گفتم که پیدایش نکردم، گفت: «مصطفی که روی تخت نمیخوابد؛ برای پیدا کردن او باید روی نیمکتها و یا در بین افرادی که روی زمین خوابیدهاند، جستوجو کنی!» راست میگفت؛ بالاخره یافتمش. روی زمین دراز کشیده بود و کتش را هم انداخته بود روی صورتش.
📚 از کتاب #چمران_مظلوم_بود | خاطراتی از #شهید_مصطفی_چمران
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
3.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله
حجت بر ما تمام شده
با عزم و ارادهای محکمتر از قبل، برای انقلاب و نائب امام زمان وقت بذاریم.
اگر وقت نذاریم، نمیتونیم در آخر جان بذاریم!
اگر میخواهی محبوبِ خدا شوی گمنام باش
برایِ خدا کار کن، اما نه برایِ معروفیت...
#شهید_علیتجلایی🕊🌹
🏴🕊
"روایتگرے حاج حسین کاجی"
رفتم سر مزار رفقای شهیدم و
فاتحه ای خوندم و برگشتم
شب تو خواب رفقای شهیدم رو دیدم
گفتن: فلانی خیلی دلمون برات سوخت
گفتم: چرا
جواب دادن:
وقتی اومدی مزار ما فاتحه خوندی
ما شهدا آماده بودیم هرچی از خدا میخوای
برات واسطه بشیم
ولی تو هیچی طلب نکردی و برگشتی
خیلی دلمون برات سوخت...
رفتین مزار شهدا
حاجت هاتون رو بخواید
برآورده میشه..
#شب_بخیر
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi