🔰خلاصه ی کتاب پا برهنه در وادی مقدس
( زندگی و خاطرات شهید سید حمید میرافضلی )
💠قسمت بیست و یکم ( پرواز )
🔷فاصله ي ما كمي زياد شد. يك باره دودي غليظ بين موتور من و موتور حاج همت قرار گرفت. بالاخره گلوله اي كه فكرش را مي كردم شليک شد. صداي گلوله و انفجار آن باعث شد تاچند لحظه گيج و مبهوت بمانم. موج انفجار مرا به آن طرف پرت كرد. نفهميدم چه اتفاقي افتاده! بعد از لحظاتي مثل آدم هاي گيج حركت كردم و به اطراف خيره شدم. به سمت جاده رفتم. از ميان دود و باروت بيرون آمدم و به رفتن خودم ادامه دادم. انگار يادم رفته بود که چه اتفاقي افتاده و با چه کساني همراه بودم! يک دفعه متوجه موتوري شدم که سمت چپ جاده افتاده بود! دو نفر در كنار موتور روي زمين افتاده بودند. پيش خودم گفتم اين ها کي شهيد شدند!؟ من از صبح تا حالا چند بار رفته ام و آمده ام اما آن ها را نديدم!؟ به آرامي به طرف آن ها رفتم. اولين نفر را از روي زمين برداشتم. ديدم همه ي بدن سالم است. فقط صورت ندارد! انگار موج انفجار همه ي صورتش را برده. اصلاً شناخته نمي شد.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔻📸چند توصیه گوارشی به زائران اربعین
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سال_روز_شهادت
🌷این بود شهید لاجوردی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
کتاب #سرباز_روز_نهم زندگینامه جامع و کامل شهید #مصطفی_صدرزاده از شهدای شاخص دفاع از حرم است که از فرماندهان تیپ #فاطمیون بود. این کتاب توانسته راویان بسیاری را گرد بیاورد که هر کدام در عرصهای همراه با این شهید بودند و توانستهاند گوشه از سلوک معنوی و اخلاقی او را از نزدیک مشاهده کنند. از والدین و همسر شهید گرفته تا دوستانی که در پایگاه بسیج و بعدتر در دفاع از حرم با او همراه بودهاند، در این کتاب خاطرات خود را بیان نمودهاند. شهید صدرزاده جوان بسیار فعالی بود که در عرصه جهاد فرهنگی و نظامی کارهای درخشانی از خود به جای گذاشت و حتی هدف خود از شهادت را این میدانست که بتواند دست بازتری برای ترویج فرهنگ اسلام داشته باشد. این کتاب به خوبی نشان میدهد جوانی که نه انقلاب اسلامی و نه جنگ را درک کرده توانست با دنباله روی سیره شهدا و تهذیب نفس به جایگاهی برسد که بسیاری حتی در دوران دفاع مقدس نیز توفیق رسیدن به آن را نداشتهاند.
#زندگینامه #مدافع_حرم
جلدگالینگور ۶۲۹صفحه
🛑قیمت ۲۰۰/۰۰۰تومان
🛑باتخفیف ۱۷۵/۰۰۰تومان
@ketabresan_behshahr
@ketab_hesan سفارش
📃🖋 📃 🖋 📃 🖋📃
🔶چند روایت کوتاه از شهید #مصطفی_صدرزاده /به بهانه رونمایی از تقریظ حضرت آقا بر دو کتاب با موضوع زندگی این بزرگمرد
🔗🔗قبلش به این نکته توجه بشه که این رونمایی مقارن با ۳۰ مرداد #روز_جهانی_مسجد انجام شد.
مصطفی صدرزاده تربیت شده ی مسجد امیرالمومنین منطقه کُهَنز شهریار بود،مسجدی که چندین شهید و جانباز مدافع حرم تقدیم کرد.
✅شاید تلنگری باشد برای ما که این روزها از نقش تربیتی مساجد غافل شده ایم...
⬇️. ⬇️. ⬇️
🔻🔻🔻
بعدها مصطفی که از فعالان پایگاه بسیج مسجدشان است با سمیه که فرمانده پایگاه خواهران است ازدواج میکند .
دو برادر سمیه هم از دوستان مسجدی و به قول معروف "بچه های مصطفی "هستند.
بچههای مصطفی حضور پررنگی در زندگی او دارند و سهم زیادی از وقت مصطفی با آنها میگذرد؛ از هیات و زیارت و استخر و فوتبال تا ایستبازرسی و نگهبانی شبهنگام.
آنها واقعا بچه های مصطفی هستند ،آنقدر که برای یکی از بچههایی که خلافهایی داشته، پول کربلا جور میکند تا به گفته خودش، بعد از کربلا، دست از خلاف بردارد که این اتفاق هم میافتد.
🔻🔻🔻
از جایی به بعد تمام هم و غم مصطفی رفتن به سوریه است.
بالاخره راهش را پیدا می کند و ابتدا برای کمک به پشتیبانی جبهه، همراه گروهی به آشپزخانه حرم حضرت رقیه(س) میرود. مدتی بعد که قرار میشود آن گروه به ایران برگردند، با یک نفر دیگر فرار میکنند و به یک گروه جهادی عراقی میپیوندند و وارد رزم و جنگ میشوند. که البته این راه هم راضیشان نمیکند. در آخر هم به مشهد میرود و خودش را شبیه افغانستانیها درمیآورد و وارد تیپ فاطمیون میشود.
حالا دیگر مصطفی را با نام جهادی سیدابراهیم می شناسند ،خودش می گفت که اسم پدربزرگ همسرش سمیه را برداشته که سمیه را خوشحال کند؛ در عین حال نظری هم به شهید ابراهیم هادی داشته.
و بالاخره در روز تاسوعای سال ۱۳۹۴ مصطفی به جایی که به آن تعلق داشت پرواز کرد.