eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 خاطره ای عجیب از یک شهید 📍سوار یک ماشین شدیم. ما پشت ماشین نشسته بودیم و خودرو با سرعت حرکت می کرد. این ماشین هیچ حفاظی در اطراف خود نداشت. در سر هر پیچ دو نفر از کسانی که سوار شده بودند به پایین پرت می شدند! جاده خراب بود. ماشین هم با سرعت می رفت. 🔅 یک باره به اطرافم نگاه کردم و دیدم فقط من در پشت ماشین مانده ام! سر پیچ بعدی آنقدر با سرعت رفت که دست من هم جدا شد و نزدیک بود از ماشین پرت شوم. اما در آن لحظه آخر فریاد زدم: "یا صاحب الزمان (عج) " 🔅 در همین حال یک نفر دستم را گرفت و اجازه نداد به زمین بیفتم. من به سلامت توانستم آن گردنه ها را رد کنم.در همین لحظه از خواب پریدم. فهمیدم که باید در سخت ترین شرایط دست از دامن امام زمان (عج) بر نداریم؛ و گرنه تندباد حوادث همه ما را نابود خواهد کرد. 🌻 روایتگری شهید احمد علی نیری 📚منبع:کتاب عارفانه،ص۳٨ @Revayate_ravi
کفش زوار امام حسین علیه السلام راواکس میزد،،بعد از معلوم شدکه اویکی ازسرداران سپاه است. @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹نماز شبش هیچ وقت ترک نمی‌شد ✍هیچ وقت ندیدم نماز شب شهید سلیمانی قطع شود. آنهم نه نماز شبی عادی، نماز شب‌های او همیشه با ناله و اشک و اندوه به درگاه خدا بود. من با شهید سلیمانی رفت و آمد داشتم حتی بارها در منزل‌شان خوابیدم، اتاق مهمانان با اتاق حاج قاسم فاصله داشت اما من با اشک‌ها و صدای ناله‌های او برای نماز بیدار می‌شدم. 📚راوی سردار معروفی @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی در وانت به او گفتم: کار درستی نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشى، بیا یک خانه برایت بخرم. گفت: نه، حرف این چیزها را نزن, دنیا هیچ ارزشی . شما هم غصه مرا نخور، خانه ی من ماشینم است، باور نمی کنی بیا ببین. همراهش رفتم در عقب را باز کرد؛ سه تا کاسه، سه تا بشقاب، یک سفره پلاستیکی، دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر. گفت: این هم !! دنیــا را گذاشته ام برای دنیا دارها، خانه هم باشد برای دارها.... راوی: مادر سردار شهید @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ نحوه شهادت شهید_فاطمی درگیری های دخانیه بود تو دمشق اوضاع جوری بود که اگر دشمن میکشید جلو حرم بی بی نا امن میشد ❗️ قرار شد از سمت دخانیه عملیات بشه عملیات شروع شد عقیل جلو حرکت می کرد از سر کوچه رفت بیرون که یه دفعه دشمن شروع کرد به تیراندازی تیر خورد به عقیل نفرات بعدی پشت دیوار موندن و از کوچه نرفتن بیرون عقیل کشون کشون خودشو کنار دیوار کشید اما موقعیتش خیلی خطرناک بود هم جلو دید مستقیم دشمن بود و هم بچه ها از تو کوچه میدیدنش اما نمیتونستن کاری کنن 😔 دشمن برا اینکه روحیه نیروها رو تضعیف کنه هر چند دقیقه یک تیر به بدن عقیل میزد بچه ها فقط خودشونو میزدن جلو چشاشون داشتن میدیدن که عزیزشون رو دارن میزنن ولی کاری هم نمیتونستن بکنن😭 به خدا خیلی سخته جلوت عزیزتو بزنن ولی تو نتونی هیچکاری کنی و فقط بسوزی و نگاه کنی یا زهرا💔 🌹 ۱۸_ساله @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای منی که فرمانده اش بودم باور کردنی نبود... اما عباس تا به حالا یک نامحرم ندیده بود. اولین نامحرمی که حتی ایشان را هم درست ندید دختر عمویش بود که نامزدش شد روزی که برای مراسم ازدواج رفته بود، پرسیدم: دختر عمویت رو دیدی؟ گفت: نه واقعا!! چنین آدمی هست که می شود شهید مراقب چشمش هست. گفتم: تو از آنهایی هستی که خیلی عاشق پیشه میشوی ,چون اولین نامحرمی که دیدی همسرت است... @Revayate_ravi