🔰 احترام ویژه آمریکاییها به زنان
🔷 ویراست و توئیت #حجت_الاسلام_راجی در رابطه با چرایی مرگ سربازان زن آمریکایی در عراق
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
اولین جلسه مجلس پس از حادثه تروریستی 7 تیر توسط منافقین!
جاماندگان انفجار دفتر حزب جمهوری با بدترین شرایط جسمی در مجلس حاضر شدن تا مجلس رسمیت پیدا کنه!
آقایونی که دارید برای صندلی مجلس تقلا می کنید فقط بدونید به قول شهید چمران: آنکس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقوی ست.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دختری که بعد از بازدید از مجموعه نیروی دریایی سپاه دیدگاهش نسبت به بسیجیها عوض شده!
#نسلسلیمانی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
ما اینجوری بااعلامیه و نوار کاست انقلابمونو جهانی کردیم اینستاگرام ارزونی خودتون
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🌊 امشب اروند غوغاست...
دریادلان شمالی امشب دل به آب میزنند.امشب گل های زیادی از لشکر ویژه ۲۵ کربلا پرپر میشوند...نهر ابوفلفل اروند کنار چ قیامتی ست...همه در حال وداع هستند.دلهره ی فرماندهان لشکر ۲۵ کربلا با لبخند رزمندگان و غواصان همخوانی ندارد...
میگویند پرچم امام رضا را هم آوردند .
فاو قرار است صحن و سرای رضوی شود.
علی اصغر خنکدار عازم کربلاست و ملاقاتی با مولای خودش حسین بن علی دارد ...عجب شبی ست امشب....
.
📌 #بیستم #بهمن ماه سالروز #عملیات غرورآفرین #والفجر_هشت گرامیباد.(( 📝احمدی اتویی))
.
#والفجر_هشت
#دریادلان_شمالی
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
19.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خواص لحظه شناس یعنی حاج مهدی رسولی...
بدون لکنت و با صراحت حرفش را زد!
در حرم امام رضا علیه السلام و در حضور خیل مردم هم زد، پاسخش را هم به خوبی از مردم گرفت...
✍درود بر غیرت و بصیرتت
#دهه_فجر
#انتخابات
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_هفتاد_ویڪم
روز عروسی صمد خودش را رساند. عصر بود. خبر آوردند" حجت قنبری " یکی از هم روستایی هایمان را که چند روز پیش در تظاهرات همدان شهید شده بود به روستا آورده اند.
مردم عروسی را رها کردند و ریختند توی کوچه ها. صمد افتاده بود جلوی جمعیت، مشتش را گره کرده بود و شعار می داد: «مرگ بر شاه... مرگ بر شاه.» مردها افتادند جلو و زن ها پشت سرشان. اول مردها مرگ بر شاه می گفتند و بعد هم زن ها. هیچ کس توی خانه نمانده بود.
خانواده حجت قنبری هم توی جمعیت بودند و در حالی که گریه میکردند، شعار می دادند.
تشییع جنازه باشکوهی بود. حجت را به خاک سپردیم. صمد ناراحت بود. من را توی جمعیت دید. آمد و خودش مرا رساند خانه و گفت می رود خانه شهید قنبری.
شب شده بود؛ اما صمد هنوز نیامده بود. دلم هول می کرد. رفتم خانه پدرم. شیرین جان ناراحت بود. می گفت حاج آقایت هم به خانه نیامده. هر چه پرسیدم کجاست، کسی جوابم را نداد. چادر سرکردم و گفتم: «حالا که این طور شد، می روم خانه خودمان.» خواهرم جلویم را گرفت و نگذاشت بروم.
شستم خبردار شد برای صمد و پدرم اتفاقی افتاده. با این حال گفتم: «من باید بروم. صمد الان می آید خانه و نگرانم می شود.»
💟ادامه دارد...✒️
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده