eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
297 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ این خانه از خانه های قبلی بزرگ تر بود. مانده بودم تنها فرشمان را کجا بیندازیم. صمد گفت: «ناراحت نباش. فردا همة خانه را موکت می کنم.» فردا صبح زود، بلند شدم و شروع کردم به تمیز کردن و مرتب کردن خانه. خانم آقا شمس الله هم کمکم بود. تا عصر کارها تمام شده بود و همه چیز سر جایش چیده شده بود. عصر سماور را روشن کردم. چای را دم کردم و با یک سینی چای رفتم توی حیاط. صمد داشت حیاط را آب و جارو می کرد. موکت کوچکی انداخته بودیم کنار باغچه. بچه ها توی حیاط بازی می کردند. نشستیم به تعریف و چای خوردن. کمی که گذشت، صمد بلند شد رفت توی اتاق لباس پوشید و آمد و گفت: «من دیگر باید بروم.» پرسیدم: «کجا؟!» گفت: «منطقه.» با ناراحتی گفتم: «به این زودی.» خندید و گفت: «خانم! خوش گذشته. یک هفته است آمده ام. من آمده بودم یکی، دو روزه برگردم. فقط به خاطر این خانه ماندم. الحمدلله خیالم از طرف خانه هم راحت شد. اگر برنگشتم، سقفی بالای سرتان هست.» خواستم حرف را عوض کنم، گفتم: «کی برمی گردی؟!» سرش را رو به آسمان گرفت و گفت: «کی اش را خدا می داند. اگر خدا خواست، برمی گردم. اگر هم برنگشتم، جان تو و جان بچه ها.» 💟ادامه دارد... نویسنده:
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ داشت بند پوتین هایش را می بست. مثل همیشه بالای سرش ایستاده بودم. زن برادرش را صدا کرد و گفت: «خانم! شما هم حلال کنید. این چندروزه خیلی زحمت ما را کشیدید.» تا سر کوچه با او رفتم. شب شده بود. کوچه تاریک و سوت و کور بود. کمی که رفت، دیگر توی تاریکی ندیدمش. یک ماهی می شد رفته بود. من با خانة جدید و مهدی سرگرم بودم. خانه های توی کوچه یکی یکی از دست کارگر و بنا در می آمد و همسایه ها ی جدیدتری پیدا می کردیم. آن روز رفته بودم خانه همسایه ای که تازه خانه شان را تحویل گرفته بودند، برای منزل مبارکی، که خدیجه آمد سراغم و گفت: «مامان بیا عمو تلفن زده کارت دارد.» مهدی را بغل گرفتم و نفهمیدم چطور خداحافظی کردم و رفتم خانة همسایة دیوار به دیوارمان. آن ها تنها کسانی بودند که در آن کوچه تلفن داشتند. برادرشوهرم پشت تلفن بود. گفت: «من و صمد داریم عصر می آییم همدان. می خواستم خبر داده باشم.» خیلی عجیب بود. هیچ وقت صمد قبل از آمدنش به ما خبر نمی داد. دل شورة بدی گرفته بودم. آمدم خانه. دست و دلم به کار نمی رفت. یک لحظه خودم را دلداری می دادم و می گفتم: « اگر صمد طوری شده بود، ستار به من می گفت.» لحظة دیگر می گفتم: «نه، حتماً طوری شده. آقا ستار می خواسته مرا آماده کند.» تا عصر از دل شوره مردم و زنده شدم. 💟ادامه دارد.. نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله حائری شیرازی: این خیال محالی است که انسان بتواند با حفظ آبرو قدمی برای اسلام بردارد! در جنگ گرم انسان باید جمجمه‌اش را به خدا عاریه دهد و در جنگ نرم باید آبرویش را بدهد... 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
با شهدا صحبت کنید، آنها صدای شمـا را به خـوبی می شنـوند و برایتان دعا میکنند 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید امیر حاج امینی🌷 بعد از مدت ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجر به این نتیجه رسیده ام و آن در این جمله خلاصه می شود : خدایا! عاشقم کن .. شهید🕊🌹 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانمی ورودی حرم رضوی داشت داد میزد که من نمیخوام برم داخل تاچشمش به من افتاد فریادش بیشتر شد و گفت: شما ۴۵ساله امام رضا هم برای ما نذاشتین گفتم: خواهرم، فرح که زن شاه بود و توی فساد سرآمد؛ وقتی میرفت حرم سرش میکرد. گفت: اگه حرفت رو ثابت کردی من ‎ میزنم و اگه دروغ گفته باشی... [یک حرف زشتی زد] با گوشی تا بهش نشون دادم یِکَم عقب عقب رفت و بعد گفت: اصلا مگر اون موقع حرم بوده؟ بعدش هم چند تا فحش داد و رفت ✍ سید محمدحسین راجی 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
شهرِ شلوغ و کانال دارهای هفت تیرکش 🔻 اصل اول در انتقام و تادیب اسرائیل، غافلگیری هست نه اینکه عالم و آدم از زمان و مکان و هدف با خبر باشند... 🔹 مگر زدن اسرائیل منوط به کلیر آسمان هست؟! 🔹 مگر زدن اسرائیل منوط به وقت سحر هست؟! 🔸 آیا نمیشود در هنگامه صلاة ظهر اسرائیل را زد؟! یا پس از نماز مغرب؟! 🔸 آیا انصارالله یمن پس از کلیر آسمان موشک میزند؟ یا اسرائیل بعد از کلیر آسمان کنسولگری ما را در سوریه زد؟! 🔸 آیا وقتی همه می‌گویند امشب ایران میزند، بهترین زمان برای غافلگیری هست؟! 🔹 مگر ساعت 00:00 محرمانه ترین بخش زدن اسرائیل نیست؟! پس چرا بقال سر کوچه نتانیاهو هم ازش باخبر هست؟!! ✅ در فضای مجازیِ ول و رها یک شلم شوربایی درست کرده ایم که مرغ پخته هم به ما میخنده! چه برسد به دشمن ✅ حیف مخاطبِ بی نوا که ذهنش شده اتوبان فریدچاردانگه های مجازی 🔻 طرف اسلحه پلاستیکی از واقعی رو تشخیص نمیده اما در فضای مجازی شده تئوریسن جنگ های نامتقارن😅 تازه فرماندهان ارشد سپاه رو هم در حد یک مویز قبول ندارن!!😅 🌸 برادر 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا