❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_دویست_وبیست_ویڪم
از طرفی خیلی هم برایش مهمان می آمد. دست تنها مانده بود و داشت از پا درمی آمد.
گرم تعریف بودیم که یک دفعه در باز شد و برادرم آمد توی اتاق. من و خانم دارابی از ترس تکانی خوردیم. برادرم که دید زن غریبه توی خانه هست، در را بست و رفت بیرون. بلند شدم و رفتم جلوی در. صمد و برادرم ایستاده بودند پایین پله ها. خانم دارابی صدای سلام و احوال پرسی ما را که شنید، از اتاق بیرون آمد و رفت.
برادرم خندید و گفت: «حاجی! ما را باش. فکر می کردیم به این ها خیلی سخت می گذرد. بابا این ها که خیلی خوش اند. نیم ساعت است پشت دریم. آن قدر گرم تعریف اند که صدای در را نشنیدند.»
صمد گفت: «راست می گوید. نمی دانم چرا کلید توی قفل نمی چرخید. خیلی در زدیم. بالاخره در را باز کردیم.»
همین که توی اتاق آمدند. صمد رفت سراغ قنداقه بچه. آن را برداشت و گفت: «سلام! خانمی یا آقا؟! من بابایی ام. مرا می شناسی؟! بابای بی معرفت که می گویند، منم.»
بعد به من نگاه کرد. چشمکی زد و گفت: «قدم جان! ببخشید. مثل همیشه بدقول و بی معرفت و هر چه تو بگویی.»
فقط خندیدم. چیزی نمی توانستم پیش برادرم بگویم.
💟ادامه دارد...
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_دویست_وبیست_ودوم
به برادرم نگاه کرد و گفت: «سفارش ما را پیش خواهرت بکن.»
برادرم به خنده گفت: «دعوایش نکنی. گناه دارد.»
بچه ها که صمد را دیده بودند، مثل همیشه دوره اش کرده بودند. همان طور که بچه ها را می بوسید و دستی روی سرشان می کشید، گفت: «اسمش را چی گذاشتید؟!»
گفتم: «زهرا.»
تازه آن وقت بود که فهمید بچه پنجمش دختر است. گفت: «چه اسم خوبی، یا زهرا!»
🔸فصل هفدهم
سال 1365 سال سختی بود. در بیست و چهار سالگی، مادر پنج تا بچه قد و نیم قد بودم. دست تنها از پس همه کارهایم برنمی آمدم. اوضاع جنگ به جاهای بحرانی رسیده بود. صمد درگیر جنگ و عملیات های پی درپی بود. خدیجه به کلاس دوم می رفت. معصومه کلاس اولی بود. به خاطر درس و مدرسه بچه ها کمتر می توانستم به قایش بروم. پدرم به خاطر مریضی شینا دیگر نمی توانست به ما سر بزند. خواهرهایم سخت سرگرم زندگی خودشان و مشکلات بچه هایشان بودند.
💟ادامه دارد...
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔴 امام روحالله و نسل جدید
🔴 معرفی سه کتاب
اگر حضرات معصومین و پیغمبران الهی رو کنار بگذاریم، امام روحالله بدون اغراق و بدون تردید یکی از بزرگترین شخصیتهایی است که تاریخ بشر و خاصه صد سال اخیر به خودش دیده.
اما چقدر خود ما چنین احساس و ادراک و شناختی داریم و چقدر تونستیم این رو به نسلهای بعد منتقل کنیم؟!
وقتی به وضع سینماژ تلویزیون و آثار مکتوب نگاه میکنم خیلی دستمون رو پر نمیبینم. حجم آثار نمایشی و مکتوب درباره امام بسیار اندک هست و عموما از جنسی نیست که نسل جدید باهاشون ارتباط برقرار بکنه و این مشکل رو دوچندان کرده!
به میزانی که امام به نسل جدید معرفی نشه و براشون اشتیاق به بیشتر دانستن از امام و علاقه بهش ایجاد نشه، سوای جفا به امام، جفای بزرگی به تاریخ و به بچههای این نسل هست. بله جفا به همین بچههای خودمون ...
امام تمام ویژگیهای یک #ابرقهرمان_زمینی رو داره. همونی که این نسل میتونه نگاهش کنه و خط به خط دنبالش کنه و پا جای پای اون بگذاره. امام همون کسی هست که قلوب رو متحول کرد و تغییرات بسیار بزرگی در چند نسل ایجاد کرد. امام همون کس هست که توی خونه تکتک ما اومد و پدر و مادرمون ما رو با اسم و ذکر و عکس امام بزرگ کردند. امام همون کسی هست که برای ما نماد صداقت، شجاعت و بندگی و ادای تکلیف هست و ما چقدر #ساده از کنار امام گذشتیم. میراث امام تمامنشدنی هست اگر بفهیمیم ...
اینجا قصد ندارم بیشتر بنویسم اما خواستم به شکرانه وجود امام در این سرزمین، سه کتاب معرفی کنم که در این سالگرد، اگر دوست داشتید شما هم بخونید. سه کتابی که میشه به نوجوون و جوون امروزی معرفی کرد و امام رو خیلی ملموستر نشون داد. امامی که موجب تحول قلوب برای افراد خاصی شده و امروز هم همین کارکرد رو برای همین نسل امروزی میتونه داشته باشه:
1️⃣ مرد رویاها نوشته سید مهدی شجاعی
فیلمنامهای جذاب و پرکشش از زندگی شهید چمران که توی این کتاب خیلی خوب نشون میده چطور در دهه ۵۰ و ۶۰، روحالله بودن و روحالله شدن مُسری شده بود و بین خیلی از جوونا و نوجوونا، انتقال پیدا کرده بود و از هر کدوم چریکهای اعجوبهای برای خلق یکی از بزرگترین تجارب اجتماعی بشر ساخته بود.
2️⃣ زندگی زیباست نوشته سید عباس سید ابراهیمی
کتابی با قلمی روون و جذاب از زندگی سیدِ شهیدانِ اهل قلم یعنی شهید آوینی.
زندگی شهید آوینی مصداق دیگهای از تأثیر پذیرفتنهای پرشمار جوانان دهه ۵۰ و ۶۰ از یک الگوی ملموس الهی بود و اینکه چطور الهی زیستن رو در زندگی اینها جاری کرد.
3️⃣ شاهرخ، حر انقلاب از انتشارات شهید ابراهیم هادی
کتاب زندگی شهید شاهرخ ضرغام رو روایت میکنه. زندگی شاهرخ خیلی خوب نشون میده که اونچه باعث میشه تا از مسیر زندگی متفاوتِ! خودش به سمت امام و آرمانهاش، تغییر مسیر بده، اون لوتیگریای هست که توی خانواده و به واسطهی دامان پُرمهرِ مادرش، در قلبش پرورش پیدا کرده بود و همین باعث شد تا سربزنگاه در مواجهه با شخصیت امام به یکی از سربازای پر و پاقرص امام روحالله تبدیل بشه ...
خوبی این کتابها اینه که سوای جادویی که میتونن برای نسل جدید داشته باشن، برای خیلی از ماها هم که در مقام والد و مربی این نسل قرار داریم، حرفهای زیادی برای گفتن دارن و خیلی خوب این نکته رو بهمون گوشزد میکنن که رمز ولایتمداری و انس نسل جدید با شخصیتهای الهی، اینه که هر کدوم از ما بتونیم تجربه الهی زیستن رو در حد وسع خودمون به اونا بچشونیم.
هدیه به روح ملکوتی امام روحالله (ره) صلواتی عنایت کنید
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
3.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاقبت عجیب مسئول شکنجه اسرای ایرانی!
‼️ برخورد حاج آقای ابوترابی با مامور شکنجهاش!!
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
به مناسبت ۱۲خرداد، سالروز وفات #حجتالاسلام_ابوترابی، امیرالاسراء
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
اگه جای شهید بودی چیکار میکردی؟!
🔹با نوچه هایش از کوچه ای رد می شد، دید سیدی شال سبز به کمر بسته با کمی اثاثیه در کوچه نشسته. از او پرسید: چرا اینجا نشسته ای؟ سید گفت: صاحب خانه ام جوابم کرده. طیب به نوچه هایش گفت وانت بیاورند اثاث ها را داخل وانت ریختند و به خانه ای نوساز بردند که طیب برای خودش ساخته بود ولی هنوز در آن ننشسته بود.
🔹 طیب به سید گفت شناسنامه ات را بیاور و خانه را به نامش کرد. وقتی کلید خانه را به سید می داد، گفت: از مادرت حضرت فاطمه ی زهرا (س) بخواه که خانه ای در آن دنیا برایم فراهم کنه...
#شهیدطیبحاجرضایی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔷هشدار پسر شهید والامقام حاج ابراهیم همت فرمانده لشکر محمد رسول الله (ص)
#انتخابات
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
2.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
مگر میشه اینقدر عزیز هم باشند؟
.
از پدر مهربانتر به آغوش میکشد
از فرزند متواضعتر دست میبوسد
انگار سیر نمیشوند از هم
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi