eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🥀🌺 وصیت کرد که اون رو در گلزار شهدای امام‌زاده علی‌اکبر چیذر دفن کنن. امام‌زاده هم با افتخار برای در آغوش گرفتن خادمش ، آغوششش رو باز کرد. 🌹🥀🌺 از خانم‌هایی که می‌خواستنددر تشیع جنازه‌اش شرکت کنن ، خواست که با چادر حاضر بشن. بیشتر خانم‌ها در تشعیع با چادر ،زینت بخش مراسم بدرقه‌اش بودند تا خانه‌ی ابدیش. 🌹🥀🌺خودش خواسته بود تا مداح مراسمش باشه و تمام امور کفن و دفن را به عهده بگیره. 🌹🥀🌺 که روی دست مردم پیش می‌آمد ، حاج محمود شخصا او را تحویل گرفت و داخل قبر گذاشت و براش تلقین خوند و همونجا بالای سرش نوحه‌ی مورد علاقه‌ی رو خوند. 🌹🥀🌺دامن کشان رفتی دلم زیرو رو شد چشم حرامی با حرم روبرو شد بیا برگرد خیمه ، ای کس و کارم من و تنها نگذار ، ای علمدارم آب به خیمه نرسید ، فدای سرت حسین قامتش خمید ، فدای سرت😔 @Revayate_ravi
🌹🥀🌺 تو وصیت نامه‌اش ذکر کرده بود که به صاحب سوپری مقروض هست و قرضش رو ادا کنن. مادرش که رفت ، مشخص شد که ۵ میلیون بدهی داره. چون قبل از سوریه خرید کرده و بین خانواده‌های بی‌بضاعت تقسیم کرد. قرار شد بعد از اینکه از سوریه اومد تسویه کنه که..... 🌹🥀🌺 مادرش بعد از مراسم چهلم عادتش شده بود هر روز میومد کنار مزارش. پیش که بود حالش از همه جا بهتر بود. 🌹🥀🌺 وقتی بهش اعتراض می‌کردن با دلخوری می‌گفت: مثل ننه منم می‌خوام بشم ننه 🌹🥀🌺داستان ننه از این قراره: 《ننه در واقع خانم فتح‌اللهی مادر شهید هست که سال ۵۷ زیر شکنجه ساواک به شهادت رسید. ننه بلافاصله بعد از شنیدن این خبر از اهواز به تهران اومدو به مدت بیست سال به صورت شبانه روزی در اتاقکی فلزی کنار مزار پسرش در بهشت زهرا زندگی کرد.》 🌹🥀🌺حاج محمود کریمی بعدها به مادر گفت :《چند ماهی سر یه مسئله‌ای گیر بودم. روز تدفین وقتی تو قبر گذاشتمش مشکلم رو تو گوشش گفتم تا یه جوری واسم پادر میونی کنه حاج خانم به شب نرسید مشکلم حل شد.》 🌹🥀🌺 ولی کسی که از همه بیشتر دل مادر رو سوزوند شهید بود. بارها میومد و چادر مادر رو می بوسید. خیلی به علاقه داشت. به مادرش می‌گفت:دعا کنید من هم مثل باشم. @Revayate_ravi
📚 کتاب خاطرات شهید است که به قلم توانای خانم الهه آخرتی به نگارش در آمده است. ما با اجازه از انتشارات این کتاب که به عهده موسسه روایت فتح است فقط حق بیان ۱۰ درصد از کتاب را داشتیم و بقیه به عهده خود مخاطبین است که کتاب رو تهیه و از خوندن اون لذت ببرند. هر چند مطالب ما کمی بیشتر از ۱۰ درصد شده😉 @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقاومت ✍️ شهید سردار سلیمانی : مردم لبنان از آن دسته مردمانی هستند كه برای امتحان‌های سخت الهی انتخاب شدند و خدا هم قطعاً آنها را کمک خواهد کرد. 🕐23مرداد سال روز مقاومت اسلامی @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🔸آی اهل ، چرا فریاد شادی و هلهله سر نمی‌دهید⁉️ ⚜استاد : ✍.. اگر عید ولایت است عید فضیلت است. چون بزرگترین علی(ع) در روز مباهله و آن‌هم صریحاً در قرآن📖 کریم بیان شده. ✍امام رضا علیه السلام به فرمودند: بالاترین فضیلت علی(ع) آیۀ مباهله است. چون در این علی(ع) نفس پیامبر(ص) اعلام شده است. باید غربت مباهله برطرف بشود، این خیلی مهمتر از بسیاری دیگر از الله است. ✍در جهان احدی نیست که منکر مباهله و این فضیلت باعظمت علی(ع) بشود. آیۀ صریح قرآن 📖است و داستان مباهله را همه بیان کرده‌اند. عاشقان 💗اهل بیت(ع) کجا هستند که جشن 🎊محبت را برگزار کنند، ✍و سرور خود را در آیۀ مباهله به اهل عالم نشان بدهند❓ قبول کنیم ما هنوز در مکتب محبت اهل بیت(ع) آنچنان که باید رشد نکرده‌ایم. از نزول آیۀ مباهله، موجب صعود دل‌ها در عزای است. باشکوه‌ترین تجمع اهل بیت(ع)در طول تاریخ 📅اسلام در مباهله است. ✔️ ✍باید داستان مباهله را به خود بیاموزیم. آی اهل محرم 🏴ببینید حسین(ع) در آغوش (ص) است. چرا فریاد شادی و هلهله سر نمی‌دهید⁉️ تنها منتظرید اباعبدالله(ع) در گودی قتل‌گاه بیفتد تا فریاد عزا سر کنید؟ الان باید عالم را باخبر کنید تا علت گریه‌ها 😭و عاشورای شما را بفهمند. @Revayate_ravi
پسرم خیلی باحیا و شوخ بود؛ وقتی می‌خواست ازدواج کند، این مسئله را مستقیم به من نگفت. یادم هست از مهاباد که برگشت یک عکس را به من نشان داد؛ در آن عکس چادر بر سر یکی از سربازهایش انداخته بود و خودش کنار سرباز ایستاده بود. وقتی این عکس حاج‌اصغر را دیدم فکر کردم آن سرباز یک خانم است؛ به او گفتم «این خانم کیه؟» گفت «من آنجا نامزد کردم» گفتم «بدون اجازه من؟» گفت «آره» گفتم «خودت می‌دانی عروسی کردی الان داری به من می‌گویی؟» خیلی ناراحت شدم و گفتم «تو چطوری دست این خانم نامحرم را گرفتی؟» گفت «عقد کردیم» گفتم «این خانم نگفت تو پدر و مادر نداری؟!» بعد کلی خندید و گفت «مادر صاحب این عکس سرباز منه» خندیدم و گفتم : 《خب چرا با من این کار را می‌کنی؟ بگو زن می‌خواهم؛ من می‌روم و برایت زن می‌گیرم》 راوی:مادر شهید @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لا به لای روضه هایش از من پرسید: میدونی اِرباً اِربا که می گن یعنـی چــی؟ گفتم: مثل گلی که پرپر ڪنند و بپاشند اطراف؟! گفت: نه! توی شرهانی وقتی بدن یه شهید هفده هجده ساله رو جدا جدا توی شعاع دویست متری پیدا می کردیم، فهمیدم ارباً اربا یعنی چی دست و پا و جمجمه و اعضا هر کدوم یه طرف بود... "شهیدمحمدحسین محمدخانی" @Revayate_ravi