eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
1.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| شهید سپهبد سلیمانی عزیز: من متاسفم از کسانی که نام پیروی از خط امام را روی خود می‌گذارند ولی... 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
25.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽خادم مثل قاسم 💡🖋تولد در خانواده‌ای فقیر اما متدین و عاشق اهل‌بیت 🪴❣️ 📌با روایتگری خادم الشهدا سرکار خانم پوریانی 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیکر شهید سید داود بیطرف، که اخیراً در مسیر دمشق به بیروت به درجه شهادت نائل گردید، به آغوش میهن اسلامی‌مان بازگشت‌. ‏شهید سید داوود بیطرف بیش از دو دهه امام جماعت حرم حضرت رقیه سلام الله علیها و استاد حوزه علمیه در دمشق بودند. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
🥀 . ،، فرش‌کوچکی‌انداخت‌گوشهٔ‌حیاط‌خانهٔ پدری‌اش‌توی‌آفتاب‌؛‌پیرمرد‌را‌از‌حمام‌آورد روی‌فرش‌نشاندو‌سرش‌راخشک‌کرد، دست‌و‌پیشانی‌اش‌را‌می‌بوسیدو‌می‌گفت :‌ « همهٔ‌دلخوشی‌من‌توی‌این‌دنیا‌پدرمه ' . 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شادی روح شهدا صلواتی هدیه بفرمایید 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 فقط یکبار گریه کردم ستارخان در خاطراتش می‌گوید: من هیچوقت گریه نکردم، چون اگر گریه می‌کردم آذربایجان شکست می‌خورد و اگر آذربایجان شکست می‌خورد ایران شکست می‌خورد. اما یک بار گریستم و آن زمانی بود که ۹ ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و باضعف شدید بوته را با خاک ریشه میخورد گفتم الان مادر کودک مرا ناسزا می‌دهد و می‌گوید لعنت به ستارخان. اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت: "اشکالی ندارد فرزندم، خاک می‌خوریم، اما خاک نمی‌دهیم." آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
2.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر با همه گرمیم، با دل های تنها بیشتر درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم قالی کرمان که باشی می خوری پا بیشتر بم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر هر شب عمرم به یادت اشک می ریزم ولی بعد حافظ خوانی شب های یلدا بیشتر رفته ای، اما گذشت عمر تاثیری نداشت من که دلتنگ توام امروز، فردا بیشتر زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ تر بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر بر بخار پنجره یک شب نوشتی :"عاشقم" خون انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر...  ✍ حامد عسگری به همه مادران آسمانی