~🕊
💢#اندکی_تأمل🤔
#برا_خــــــدا_ناز_ڪن..❣
✨#شهدا گناه نمیکردن،
ولی عوضش برا خدا ناز میکردن،
خدا هم نازشون و میخرید!
🌾حاج احمد کریمی تیر خورد، رسیدن بالا سرش..
گفت: من دلم نمیخواد شهید بشم!
گفتن: یعنی چی نمیخوای شهید بشی؟!
برا خدا داری ناز میکنی؟؟؟
گفت: آره؛ من نمیخوام اینجوری شهید بشم، من میخوام مثل اربابم #امام_حسین ارباً اربا بشم... .
🌾حاج احمد حرکت کرد سمت آمبولانس، بیسیمچی هم حرکت کرد،
علی آزاد پناه هم حرکت کرد، سه تایی با هم. یک دفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون، دیدم حاج احمد ارباً اربا شده.
🌾همهی حاج احمد شد یه گونی پلاستیکی!
#شهید_حاج_احمد_کریمی♥️🕊
✍🏻به روایت↓
#حاج_حسین_یکتا🌱
@Revayate_ravi
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عرض سلام 🖐
خدمت بانوی والا مقام
#اسعدالله_ایامکم 🌸🎂
🚩#میلادعقیلهبنیهاشممبارک❤️
2.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوریتولدحضرتزینب(س)
اگرچه « زین أب » او را نهاد نام، رسول (ص)
خدای داند کاو زینبِ « اُم و أب » بود
☘️میلاد پربهجتِ پیامبر کربلا، نائبةُالزهرا، بانو زینب کبری (سلاماللهعلیها) بر دلدادگان کوی حضرتش مبارک باد!☘️
@Revayate_ravi
🚨 به مناسبت سالگرد درگذشت آیتالله منتظری!
⭕️ آیا میدانستید؛ آقای منتظری سال۷۶ با حکم شورای امنیت ملی به ریاست محمد خاتمی؛ دبیری حسن روحانی و عضویت ناطق نوری، محمدعلی نجفی، کمال خرازی، عبدالله نوری و علی لاریجانی به حصر خانگی رفت!
🔻هر چند این افراد از سال۸۸، منتقد و مخالف حکم حصر خانگی شدند!🤔
💬علیرضا گرایی
@Revayate_ravi
#خاطرات_جبهه
🤣🤣بوی پتو یا بوی شیمیایی؟😂😂
در عملیات خیبر یه روز شیمیایی زدند. یکی از بچهها به نام «جواد زادخوش» گفت: «شنیدهام برای جلوگیری از شیمیایی شدن، پارچهای را خیس کرده و مقابل دهان و بینی خود میگیرند.»
خیلی سریع برای یافتن دستمال خیس به سمت سنگر دویدیم🏃♂داخل سنگر، هرکس به دنبال آب و دستمال میگشت که جواد ظرف آبی را روی پتویی ریخت و گفت: «بچهها بیایید و هریک گوشهای از این پتو را جلوی دهان و بینیتان بگیرید»😁
ناگهان متوجه شدیم که بوی پتو از بوی شیمیایی هم بدتر است🤭چون ظهر همان روز مقداری آبگوشت روی آن ریخته بود و بچهها آن را همانطور جمع کرده و در گوشهای گذاشته بودند تا در فرصتی مناسب بشویند😂😂 خلاصه، جواد در این موقعیت با خنده گفت: «اه اه! بوی این پتو از شیمیایی بدتره!»
شلیک خنده به هوا رفت!🤣🤣
@Revayate_ravi
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃همسر شهید محمد تقی سالخورده :
💕چند ماہ بعد از عقد من و آقامحمد رفتیم بازار برای خرید. دو تا شال خریدم...
یکیش شال سبز بود که چند بار هم
پوشیدم
اما یه روز محمد به من گفت :
خانومی اون شال سبزت رو میدیش به من؟
حس خوبی به من میده
شما سیدی و وقتی این شال سبز شما
همراهمه قوت قلب می گیرم...
گفتم : آره که می شه...
گرفت و خودش هم دوردوزش کرد
و شد شال گردنش
تو هر ماموریتی که می رفت یا به سرش می بست
یا دور گردنش مینداخت ...
تو ماموریت آخرش هم همون شال دور گردنش بود که بعد شهادت برام آوردن ...
محمدم رو که نگاه می کردم بهش افتخار می کردم
گاهی اوقات توی جمع یا مهمونی که بودیم فقط بهش نگاه می کردم
انگار سال ها ندیده بودمش، بعد همون لحظه بهش پیام می دادم و می گفتم بهت افتخار می کنم
به خودم می بالم که تو همسرم هستی💕
@Revayate_ravi
#شب_یلدا
شصت ثانیه دیرآمدن صبح زمستان
باعث شده "یلدا" همه بیدار بمانیم
چهارده قرن نیامد پسر فاطمه؛ اما
شد ثانیه ای تشنه دیدار بمانیم؟؟😔
#اعضایمحترمکانال شب یلدا کنار خانواده بهتون خوش بگذره
دعا برای فرج آقا رو فراموش نکنیم🙏
@Revayate_ravi