eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊💐🌷💐🕊🌹 می گفت ما قدر را نمی دانیم ، در سوریه و عراق رزمندگان بدون به تصویر دست نمی زنند .... سلامتی و تعجیل در فرج و سلامتی نائب بر حقش @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. وقتۍ‌ازسفرڪربلـابرگشت،مادرش پرسید:«چہ‌چیزۍازامام‌حسین؏خواستۍ؟» مجیدگفتہ‌بود:«یہنگاھ‌بہ‌گنبد‌حضرت ‌ابالفضل؏ڪردم‌ویہ‌نگاھ‌بہ‌گنبد‌امام‌ حسین؏وگفتم:آدمم‌کنید..♥️!» . :).!. 🌱 @Revayate_ravi
🍃خاطرات به روایت مادر شهید 💠الهه باردار بود و وقتی سونوگرافی مشخص کرد که جنسیت بچه دختر هست. گفت: دختر من ، دختر شاه پریونه👑 اونقدر خوشحالم که از الان می‌خوام پول کنار بگذارم برای جهازش 💠وقتی مرخصی میومد مثل پروانه دور الهه می‌چرخید. اونقدر از آینده‌ی دخترش حرف می‌زد و براش نقشه می‌کشید که انگار فاطمه نه یک دختر به دنیا نیومده که یه دختر بیست ساله‌ی دَم بخت هست.🙃 💠بالاخره فاطمه ❤️ ۴ اسفند ۱۳۹۰ به دنیا اومد. تاکید داشت تا الهه حتما با وضو به فاطمه شیر بده 💠صدای خنده‌ی وقتی با فاطمه بازی می‌کرد تا طبقه‌ی بالا میومد. 💠برای از شیر گرفتن فاطمه ، الهه شنیده بود که بهتره بچه رو به یه زیارتگاهی ببریم و به انار یا سیبی🍎 یه سوره قرآن بخونیم و بهش بدیم. 💠قسمت شد و رفتیم مشهد الهه سوره‌ی یاسین رو به یه انار خوند و به فاطمه داد. برای فاطمه یه چادر سفید دوختیم کلی ذوق می‌کرد و دست فاطمه رو می‌گرفت و با خودش نزدیک ضریح می‌برد. @Revayate_ravi
💠یه بار از نونوایی یه نون اضافه خریدم ، گفتم: فردا میرم حساب می‌کنم گفت: ننه رقیه از کجا میدونی تا فردا زنده‌ای؟؟ خودم دَربَست نوکرتم 💠وقتی رفتیم ، صاحب نونوایی گفت: توی این هوای سرد چه عجله‌ای بود؟؟؟ گفت: نمی‌خوایم حتی یه شب حق‌الناس گردن ما باشه گفت: ننه رقیه من هنوز ماجرای اون پاکن یادمه🧐 @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| 🔻 حزب الله ... 🔅 هرچند وطن خویش را دوست می دارد، اما از تعلقات جغرافیایی آزاد است وبرای آب وخاک نیست که می جنگد! "میهن" او "اسلام" است... @Revayate_ravi
از بچه های گردان تفحص بود. همراه علی محمودوند. کاروان ۱۰۰۰ تایی شهدا رو عازم مشهد الرضا علیه السلام کرده بودند، مشکل اینجا بود عده ای بنا گذاشتند بر سر و صدا کردن به خاطر کم بودن ۱۳ تا از پیکر مقدس این شهدا. قول داد و گفت هرجوری شده من این ۱۳ تا شهید رو میارم! رفت شلمچه و شروع کرد گریه و زاری بالای یکی از کانال ها. آخرش که داشت برمی گشت گفت: شهدا داریم کاروان می بریم مشهد الرضا علیه السلام. ۱۳ تا جا هم خالی داریم. هر کی میاد بسم الله ... اومد توی کانال، ۱۳ تا دست از زیر خاک زده بود بیرون ... @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا