eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
297 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
💠پدرش بسیار به نماز اهمیت میداد، همه نمازهایش را در مسجد و به جماعت میخواند، اما محمد نمازهایش را به تاخیر می انداخت 💠یک روز پدرش با ناراحتی به مادر محمد گفت: من دارم دیوانه میشوم ، یا پولی که من به این خونه میارم حرومه یا شیری که تو بهش دادی حلال نبوده!!! چرا این بچه نباید نماز بخونه؟؟؟ 💠تا اینکه سال ۷۲ ، اردوی راهیان نور ، مسیر تازه ای برای محمد بلباسی باز شد 💠 محمدِ قبل از راهیان نور رفت و محمد دیگری برگشت دیگر خانواده اش ندیدند حتی برای یک بار نمازش به تاخیر بیفتد 💠معلوم نبود شهدا با او چه کردند، خودش میگفت من همه چیز را از فکه دارم پدر محمد از خوشحالی تو ابرها راه میرفت @Revayate_ravi
💠یک ماه مانده به کنکور به اصرار مادرش شروع کرد به درس خواندن، فقط برای کارهای ضروری از اتاقش بیرون می آمد 💠دانشگاه ثامن الحجج مشهد کاردانی متالوژی قبول شد 💠فضای خوابگاه به مذاقش خوش نیامد با چند تا از دوستانش خانه ای را اجاره کردند 💠پدر و مادرش گاهی به مشهد میرفتن و به محمد سر میزدند ، محمد یک بار موقع نماز صبح که به حرم رفته بود آقای قرائتی را دید ، وقتی برگشت خیلی خوشحال بود 💠پدرش علت خوشحالی را پرسید محمد گفت از آقای قرائتی خواستم منو نصیحت کنه.ایشون پرسید داماد شدی ؟؟ گفتم :نه . گفت:برو داماد شو! 💠خب حالا دیگه مجبورم به نصیحت آقای قرائتی گوش بدم😉 @Revayate_ravi
ادامه دارد.....
انجمن راویان شهرستان بهشهر
📚 📌در میان روزهایی که بررسی اعمال انجام شد، یکی از روز ها برای من خاطره ساز شد. چون در آن وضعیت، ما به باطن اعمال آگاه می شدیم. یعنی ماهیت اتفاقات و علت برخی وقایع را می فهمیدیم. چیزی که امروزه به اسم شانس بیان می شود، اصلا آنجا مورد تایید نبود، بلکه تمام اتفاقات زندگی به واسطه برخی علت ها رخ می داد. روزی در دوران جوانی با اعضای سپاه به اردوی آموزشی رفتیم. کلاس های روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب 🌃رسید، نمی دانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت 🤔کردم. بیشتر نیروها خسته بودند و داخل چادر ها خوابیده😔 بودند، من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن، آن ها را از خواب بیدار می کردیم!🤭 📕برای همین یک چادر⛺️ کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم. البته بگذریم از این که هر چه ثواب و اعمال خیر داشتم، به خاطر این کارها از دست دادم! وقتی در اواخر شب به چادر ⛺️خودمان برگشتیم، دیدم یک نفر سر جای من خوابیده! 🤔من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو، برای خودم یک رختخواب قشنگ درست کرده بودم. چادر ⛺️ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده، فکر کردم یکی از بچه ها می خواهد من را اذیت 😤کند، لذا همینطور که پوتین پایم بود، جلو امدم و یک لگد 🥾به شخصی که خواب بود زدم! 📘یکباره دیدم که حاج آقا 👳🏻‍♂️... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد می زد: کی بود؟ چی شد؟ وحشت 😨کردم. سریع از چادر آمدم بیرون. بعد ها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن، به حاج آقا گفتند که این جای حاضر و آماده برای شماست! اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش 🤕بود و یک دستش به پشتش! حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت: الهی پات بشکنه🤭🤭، مگه من چکار کردم که اینجوری لگد زدی؟ اومدم جلو و گفتم: حاج آقا غلط کردم. ببخشید. من با کس دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه ضربه شدید باشه.🥴🥴 📒خلاصه اون شب خیلی معذرت 🙏خواهی کردم. بعد به حاج آقا 👳🏻‍♂️گفتم: شرمنده، شما برید بخوابید، من میرم تو ماشین می خوابم، فقط با اجازه بالش خودم رو بر می دارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو برداشتم دیدم یک عقرب 🦂به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار داره!😱 حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب را کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو نجات دادی، اما بد لگدی زدی، هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. همان شب🌃، من در حین تمرین در باشگاه ورزش های رزمی 🥋پایم شکست ♿️اما نکته قابل توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من ، کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. 🔹جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب 🦂مامور بود که تو را بکشد. 😳😲😱اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. عصر همان روز، خانم من زنگ زد و گفت: فلانی که همسایه ماست، خیلی مشکل مالی داره. هیچی برا خوردن ندارن. اجازه می دی از پول هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم: آخه این پول ها رو گذاشتم برا خرید موتور. اما عیب نداره. هر چقدر می خوای بهشون بده👌👌💟. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد، ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را می خورد😉. ولی به نفرین ایشان، پای تو هم در روز بعد شکست.😂😇 📗بعد به اهمیت صدقه دادن و خیر خواهی برای مردم اشاره کرد و آیه 29 سوره فاطر را خواند: (( کسانی که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز را بر پا می دارند و از آن چه به آن ها روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق می کنند ، تجارت (پر سودی) را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست.)) 🗂یا حدیثی که امام باقر ع فرموده اند: صدقه دادن هفتاد بلا از بلاهای دنیا را دفع می کند و صدقه دهنده از مرگ بد رهایی می یابد. البته این نکته را باید ذکر کنم ، به من گفته که صدقات ، صله رحم، نماز جماعت، و زیارت اهل بیت ع و حضور در جلسات دینی و هرکاری که برای رضای خدا انجام دهی جزو عمرت حساب نشده و باعث طولانی شدن عمر می گردد.👌👌 نثار 🌹صلوات💐💐 @Revayate_ravi
☘يا قُرَّةَ عَيْنِ مَنْ لاذَ بِكَ وَ انْقَطَعَ اِلَيْكَ پاداش دل بریدن از همه... آغوش توست...! @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 💐 ( قسمت آخر) *بچه‌های محله برایش نامه می‌نویسند* مجید رفته است و از او هیچ‌چیز برنگشته است. چندماهه است ڪه کوچه قدم‌هایش را ڪم دارد. بچه‌های محله هنوز با دیدن ماشین مجید توی خیابان می‌ریزند. مادرش شب‌ها برایش نامه می‌نویسد. هنوز بی‌هوا هوس خریدن لباس‌های پسرانه می‌ڪند. هنوز آخرین لباسی که مجید از تنش درآورده است را نگه‌داشته و نشسته است. ڪت‌وشلوار مجید را بارها بیرون می‌آورد و حسرت دامادی‌اش را می‌خورد. یڪی از آشناها خواب‌دیده در بین‌الحرمین برای مجید و رفقایش مراسم عقد گرفته‌اند. بچه‌های ڪوچه برای مجید نامه نوشته‌اند و به خانواده‌اش پیغام می‌رسانند. پدر مجید می‌گوید: «همسایه روبروی ما دختر خردسالی است ڪه مجید همیشه با او بازی می‌ڪرد. یڪ روز ڪاغذی دست من داد و ڪه رویش خط‌خطی کرده بود. گفت بفرستید برای مجید، برایش نامه نوشته‌ام ڪه برگردد. یڪی دیگر از بچه‌ها وقتی سیاهی‌های ڪوچه را جمع ڪردیم بدو آمد جلو فڪر می‌ڪرد عزایمان تمام‌شده و حالا مجید برمی‌گردد. می‌گفت مجید ڪه آمد در را رویش قفل ڪنید و دیگر نگذارید برود. از وقتی مجید شهید شده است. بچه‌های محله زیرورو شده‌اند. بیش ازهزاربار در ڪل یافت آباد به نام مجید قربان خانی قربانی ڪشته‌اند.» حالا بچه‌محل‌ها و تعداد زیادی از دوستان مجید بعد از شهادتش برای رفتن به سوریه ثبت‌نام ڪرده‌اند. مجید گفته بود بعد ازشهادتش خیلی اتفاقات می‌افتد. گفته بود بگذارید بروم و می‌بینید خیلی چیزها عوض می‌شود. ✨به نیت شهید سردار قاسم سلیمانی و شهید مجید قربانخانی برای ظهور امام زمان عج صلوات بفرستیم🌹 @Revayate_ravi
اخرین قسمت از زندگی نامه شهید مجید قربان خانی تقدیم نگاهتون🍃🌸امیدوارم نهایت استفاده رو برده باشین، منتظر رمان های شهدایی بعدی باشید. طاعات قبول التماس دعا @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢 سلام و عرض ادب خدمت اعضای محترم کانال،طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق ❇️«زندگی پس از زندگی» ویژه برنامه افطار شبکه چهار سیما ⏪شبکه چهارسیما برای لحظات عرفانی افطار، ویژه برنامه تلویزیونی‌ «زندگی پس از زندگی » را هرروز ساعت 19روی آنتن می برد. «زندگی پس از زندگی» برنامه ای دیدنی است از بیان تجربیات مرگ موقت افرادی که در شرایط مرگ کلینیکی و یا خروج موقت روح از جسم قرار گرفته اند. در این برنامه با تجربه گران مختلف از شهرها و روستاهای متعدد ایران طی 4 سال پژوهش و مصاحبه حضوری انجام شده است. این برنامه در 30 قسمت 55 تا 60 دقیقه ای به تهیه کنندگی عباس موزون در گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما تولید می شود. «زندگی پس از زندگی» در ایام ماه مبارک از شنبه تا پنجشنبه ساعت 19 و جمعه ها ساعت 17 پخش می شود. این برنامه در ساعت 2 بامداد بازپخش می شود. توی ماه مبارک رمضان ساعت هفت بزنید شبکه چهار و از جلوی تلویزیون تکون نخورید. و تا میتونید این برنامه رو به آشنایان معرفی کنید.🌺 @Revayate_ravi
🚨 اینها دستاوردهای فرهنگی انقلابند... 💬 حاج حسین یکتا: آن پنج میلیون آدمی که به عشق امام حسین(ع) در نیجریه به دنبال شیخ زکزاکی به خیابان می‎آیند، آن شیعه‎های درست شده بعد از انقلاب در گوشه و کنار دنیا، آن نزدیک چهل‎وخرده‎ای فرودگاه در اروپا که دخترها و پسرهایی اروپایی از آن سوار هواپیما شدند و در فرودگاه نجف برای حضور در اربعین پیاده شدند، آن هشت-‎ده هزار نفری که در مجلس روایت‌گری شهدا در اندونزی و مالزی شرکت می‎کنند… همه دستاوردهای انقلاب اسلامی هستند. در داخل کشور هم وضعیت به همین شکل است. اگر انقلاب نمی‏شد معلوم نبود که جوان‎های ما کجا باشند و امروز شاهرخ ضرغام نمی‏شدند. اگر انقلاب نمی‎شد و نفس امام (ره) به جوان‎های ما نمی‏خورد استخوان این جوان‎ها یک شهر را به هم نمی‏‎ریخت. از نگاه فرهنگی دستاورد انقلاب اسلامی این است که امروز شهدا دارند با دل‎های همه عالم بازی می‌کنند. @Revayate_ravi