✌️کارهای فرهنگی که در اردوهای جهادی انجام میدادند :
۱) کلاس های هنری ، مهارت های زندگی و کار دستی
۲) مراسم جشن ازدواج نمادین برای نامزدها
۳) پرواز بادبادک ها با تصاویر شهدا
۴) دیدار با خانواده شهید و غبار روبی گلزار شهدا
۵) نمایشگاه فرهنگی
۶) اهدای بسته های خوراک و پوشاک به خانواده های محروم
۷) کلاس احکام و قرآن در منازل روستائیان
۸) پایش سلامتی خانه به خانه
۹) رادیو روستا
۱۰) دیوار نویسی و تابلو نویسی در مدارس
۱۱) رنگ آمیزی دیوار مدارس
۱۲) برنامه حیات طیبه برای دانش آموزان برتر
۱۳) ساخت زیربنای ۲ غسال خانه در ۲ روستا
و #محمد باید به تک تک روستاها سر میزد تا کم و کسری نداشته باشند
✌️در یکی از این اردوهای جهادی #محمد در حال خودش بود و وقتی از ازش سوال کردند گفت :
تو کوچه پس کوچه های اینجا دنبال پیدا کردن خودم هستم
✌️و خیلی ها معتقد بودند بال های شهادت #محمد از همین اردوهای جهادی باز شد
@Revayate_ravi
انجمن راویان شهرستان بهشهر
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
#با_نامحرم
#بخش_اول
📌خیلی مطلب در موضوع ارتباط با نامحرم شنیده بودم. اینکه وقتی یک مرد و زن نامحرم در یک مکان خلوت قرار می گیرند، نفر سوم آن ها شیطان است. یا وقتی جوان به سوی خدا حرکت می کند، شیطان با ابزار جنس مخالف به سوی او می آید و... یا در جایی دیگر بیان شده که در اوقات بیکاری، شیطان به سراغ فکر انسان می رود و... خیلی از رفقای مذهبی را دیده ام که بخاطر اختلاط با نامحرم، گرفتار وسوسه های شیطان شدند و در زندگی دچار مشکلات شدند.
🔹این موضوع فقط به مردان اختصاص ندارد. زنانی که با نامحرم در تماس هستند نیز به همین دردسرها دچار می شوند. اینجا بود که کلام حضرت زهرا س را درک کردم که می فرمودند: ((بهترین (حالت) برای زنان این است (که بدون ضرورت) مردان نامحرم رانبینند و نامحرمان نیز آنان را نبینند)).
شکر خدا از دوره جوانی اوقات بیکاری نداشتم که بخواهم به موضوعات اینگونه فکر کنم و در همان ابتدای جوانی شرایط ازدواج برای من فراهم شد. اما در کتاب اعمال من، یک موضوع بود که خدا را شکر به خیر گذشت.
📙در سال های اولی که موبایل آمده بود برای دوستان خودم با گوشی پیامک می فرستادم. بیشتر پیام های من شوخی و لطیفه و ... بود. آن زمان تلگرام و شبکه های اجتماعی نبود. لذا از پیامک بیشتر استفاده می شد. رفقای ما هم در جواب برای ما جک می فرستادند. در این میان یک نفر با شماره ای نا آشنا برای من لطیفه های عاشقانه می فرستاد.
📘من هم در جواب برای او جک می فرستادم. نمی دانستم این شخص کیست. یکی دو بار زنگ زدم اما گوشی را جواب نداد. اما بیشتر مطالب ارسالی او لطیفه های عاشقانه بود.
📗برای همین یکبار از شماره ثابت به او زنگ زدم، به محض اینکه گوشی را برداشت و بدون اینکه حرفی بزنم متوجه شدم یک خانم جوان است! بلا فاصله گوشی را قطع کردم. از آن لحظه به بعد دیگر هیچ پیامی برایش نفرستادم و پیام هایش را جواب ندادم. یادم هست با جوان پشت میز خیلی صحبت کردم.
📕بارها در مورد اعمال و رفتار انسان ها برای من مثال می زد. همین طور که برخی اعمال روزانه من را نشان می داد، به من گفت: نگاه حرام و ارتباط با نامحرم خیلی در رشد معنوی انسان ها مشکل ساز است. مگر نخوانده ای که در آیه 30 سوره نور می فرماید : (( به مومنان بگو چشم های خود را از نگاه به نامحرم فرو گیرند)). یا امام صادق ع در حدیثی نورانی می فرماید: (( نگاه حرام تیری مسموم از تیرهای شیطان است. هر کس آن را تنها به خاطر خدا ترک کند، خداوند آرامش و ایمانی به او می دهد که طعم گوارای آن را در خود می یابد)).
نثار #شهداء 🌹صلوات💐💐💐
@Revayate_ravi
امروز روز میلاد تو است میلادت مبارک عزیزترین برادر شهیدم.
فرمانده...
#شهید_جهاد_مغنیه
#فرمانده_شهید_جهاد_مغنیه
@Revayate_ravi
این یک سجاده معمولی است؛ شاید هم نیست❗️ چون از روی این سجاده یک جوان مؤمن انقلابی روزی پنج نوبت اوج میگرفت و به معراج میرفت🌱 نیمهشبها همین سجاده شاهد سوز مناجات عاشقانه آن جوان مجاهد بود.. در سجده بعد از هر نماز، شبنم اشک زلال آن جوان مخلص از روی گونههای چون برگ گلش بر روی همین سجاده میغلتید.. پیشانی نورانیاش بر روی همین مهر فرود میآمد✨.. بند بند انگشتان دستش دانههای همین تسبیح را لمس میکرد📿.. این یک سجاده معمولی نیست.. بُراقی است که #شهید_جهاد_مغنیه را به عرش میبُرد.. سجادهای است که جهاد آن را از #مقام_معظم_رهبری هدیه گرفته بود😭، و همیشه در گوشه اتاقش گسترده بود.. کهف حصینی بود که جهاد هر روز بارها در فرصت خلوت با خدا به آن پناه میبرُد.. كاش ما هم براى خودمان چنين مأمن و پناهگاهى براى خلوت با خدا داشته باشيم..😔
#نماز_اول_وقت التماس دعا
@Revayate_ravi
روز معلم
بر تمام کسانی که یادمان دادند چطور در کنار هم دنیای بهتری بسازیم مبارک...♥
@Revayate_ravi
تقدیم به همه معلم های کانال❤️
🔸در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و گفت: سلام استاد آیا منو میشناسید؟
🔹معلم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط میدانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم.
🔸داماد ضمن معرفی خود گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟!
🔹یادتان هست سالها قبل ساعت گران قیمت یکی از بچهها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانشآموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را میبرید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیهی دانشآموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سالهای بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد.
🔸استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانشآموزان چشمهایم را بسته بودم.
🔻تربیت و حکمت معلمان، دانشآموزان را بزرگ مینماید!
🔺درود بفرستیم به همه معلم هایی كه با روش درست و آموزش صحيح هم بذر علم و دانش را در دل و جان شاگردان می كارند و هم تخم پاكی و انسانيت و جوانمردی را🙏🌸
@Revayate_ravi
🔻چهارمین یادواره مجازی شهدای خانطومان
شب سوم شهیدان #سیدجواد_اسدی #حسین_مشتاقی #رضا_حاجی_زاده
#اردیبهشت_مقاومت
ساعت ۲۲ در کانال تلگرام و پیج اینستاگرام حماسه خانطومان👇👇👇
T.me/khantuoman
instagram.com/khantuoman
@Revayate_ravi