#علمدار_روایتگری_کشور عاشقی که روایتگری دفاع مقدس هنر او بود : حجة الاسلام حـــــاج عبــــدالله ضـــابط @Revayate_ravi

🌸نامش افشین ضابط بود ... خودش میگفت : پدربزرگ من در حرم آقا علی بن موسی الرضا (ع) مسئول ثبت و ضبط چراغ های حرم بود... لذا نام خانوادگی ماهم شد ضابط... به امید آنکه خدا به ما افتخار بدهد و ماهم بشویم ثبت و ضبط کننده چلچراغ های حرم امام خمینی و شهدا.. 🌸افشین بعد ها نام خود را به عبدالله تغییر داد و شد حـــــــاج عبــــدالله ضـــابط... @Revayate_ravi

🌸متولد مرداد ۱۳۴۱ در مشهد.. همیشه میگفت من متولد سال ۴۱ هستم، همان سالی که امام بشارت داد سربازان من در گهواره ها هستند و من یکی از آن سربازانم... 🌸ده ساله بود که سفر لبنان نصیبش شد و پای صحبت امام موسی صدر نشست... 🌸در شانزده سالگی دیپلم گرفت و به اصرار پدرش به دانشگاه دهلی نو در هند در رشته ی شیمی گرایش دارو سازی رفت... 🌸با شروع انقلاب درس را رها کرد و به فعالیت فرهنگی در جبهه ی انقلاب اسلامی پرداخت.. 🌸به دلیل نبوغ فرهنگی بالا جذب سپاه شد 🌸سال ۶۴ وارد حوزه ی علمیه ی قم شد 🌸از بین علوم مختلف حوزه #تبلیغ را انتخاب کرد و از بین گرایش های تبلیغ #تبلیغ_شهدا را انتخاب کرد... 🌸او مؤسسه ی روایت سیره ی شهدا و اعزام روحانیون راوی دفاع مقدس را راه اندازی کرد... 🌸و بالاخره حـــــاج عبــــدالله ضابط در ۸۲/۱۱/۲۶ در حالی که از یادواره شهدای بابل به مشهد بازمی گشت در جاده ی ساری- نکا دچار سانحه ی رانندگی شد و جان به جان آفرین تسلیم کرد... 🌸حـــــاج عبــــدالله سال ۴۱ در سن ۴۱ سالگی دار فانی را وداع گفت.. @Revayate_ravi

| عکس شهدا همیشه در جیب هایش بود | 🌸موقع تصادف در بیمارستان ساری پرستار جیب هایش را گشت مانده بود این کیست که جیب هایش به جای محتویات معمولی پر است از عکس شهدا.. @Revayate_ravi

| وقتی از زن و بچه دل کند | 🌸آقای ضابط شش فرزند دارد .. امیرحسین یک ساله اش را نشانده بود روی پایش و با او بازی میکرد.. یک دفعه او را روی زمین گذاشت و گفت : شهید همت وقتی توانست دل بکند خدا قبولش کرد... 🌸چند ماه بعد خدا او را نیز قبولش کرد @Revayate_ravi

| مثل ضابط تربیت کنند | 🌸از طرف یکی از دانشگاه ها در نامه ای خطاب به نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها نوشته بودند : به حوزه های علمیه بگویید مانند #ضــــابط تربیت کنند.. @Revayate_ravi

| انقدر کار کنید که پشیمان نشوید | 🌸همسرش میگفت به حاج آقا گفتم خیلی کار میکنید دیگر دیروقت است ، جواب داد : آنقدر کار کنید که موقع رفتن به پیشگاه خدا پشیمان نباشید که کم کار کرده اید .. جوابتان این باشد که دیگر رمق نداشتم که کار کنم... @Revayate_ravi

| خشاب گذاری فرهنگی | 🌸سعی میکرد بعد تبلیغ هم رابطه اش را با مخاطبینش حفظ کند... 🌸گاهی برای همه ی آشنایانش هدیه هایی کوچک مثل کارت پستال و ... میفرستاد. بنده های خدا ذوق میکردند وقتی میدیدند هنوز #حــــــاجی به یادشان هست ...جیب هایش را هیچگاه از هدیه های کوچک خالی نمیگذاشت! 🌸حاضر نبود این رفتارش را ترک کند .. اسمش را گذاشته بود خشاب گذاری فرهنگی @Revayate_ravi

| ناشکری میدانست روی منبر از شهدا نگوید |