💢 #می‌ترسم‌شهیدشوم‌و‌آرزوی‌بردن‌پارک‌در‌دل‌بچه‌ها‌بماند!💢 ♦️ همسر سرلشکر شهید #محمدحسن‌طوسی می‌گوید: در پایگاه شهید بهشتی اهواز که بودیم ، روزی حسن‌آقا از منطقه آمد و گفت: واقعا پیش بچه‌ها شرمنده‌ام. می‌ترسم یک روز شهید شوم و آرزوی بردن پارک در دلشان بماند. ♦️ آن روز به قدری خسته بود که حد نداشت.به اتفاق دخترم به پارک رفتیم و دخترمان در حال بازی با تاب بود.که حسن‌آقا از فرط خستگی روی نیمکت به خواب رفت.در همین حال ، دخترم او را صدا کرد و از او خواست تا تابش دهد.حسن‌آقا سراسیمه از خواب بیدار شد و به طرف تاب دوید و دو نفری مشغول بازی شدند. ♦️ یکی از روزهایی که بمباران شد ، حسن‌آقا گفت: دخترم می‌ترسد! و سریع ماشین را روشن کرد تا به طرف مدرسه‌ی دخترمان برود اما ناگهان دیدم که آرام گرفت و از رفتن منصرف شد.گفتم: چی‌شد؟؟؟ گفت: به یاد دویدن حضرت رقیه (س) از دست سربازان یزید افتادم. خدا می‌داند حضرت رقیه(س) چه حالی داشت. مگر دخترم بالاتر از فرزند حسین(ع) است؟؟نشست و برای غربت دختر اباعبدالله گریه کرد. @Revayate_ravi

‍ 🍃زمانِ #غیبت_کبری است. اوقات شرعی دلمان به وقت #انتظار است. خسته راهی هستیم که هنوز به پایان ِ مهدی آمد، نرسیده است. پاهایمان تاول زده از گناهانی است که رفتن به سوی #یوسف_زهرا را به تعویق انداخته است. 🍃از خورشید #ظهور امام زمان بی نصیب شده ایم اما دلمان به ماه خوش است. ماهی که در روزهای #ظلمت هم، راهنمای دلمان است. 🍃سلام بر مهربان ماه آسمان #ولایت. خدا را شاکریم که از نعمت وجودت بهره مند هستیم. 🍃رهبر روزهای سخت هستی. روزهایی که طوفان حوادث به کشتی امت رسید اما ناخدای باتجربه ای بودی، #بغضت دعای نجاتمان شد و باز هم به ساحل آرامش رسیدیم. 🍃 آقا جان، #ضیاء_الدین باش برای ما که در تاریکی این دنیا، گاهی، راه درست را گم می کنیم. 🍃امین دلهایمان باش تا باز هم شعرهای دلمان با تخلص زیبایت خریدار داشته باشد.خریداری از جنس حضرت مادر. 🍃پدر بچه های شهدا، دست نوازش بر سرمان بکش؛ ببخش که معایب ما، محاسن تو را سفید کرد اما اگر علی زمان شدی و مظلومیتت، قلب زینب ها و حسین ها را لرزاند، هستند عمارهایی که تنهایت نگذارند. 🍃طلایه دار زیارت نرفته ها، قنوت نمازهایمان را با دعای #اللهم_احفظ_قاعدنا_امام_الخامنه‌ای آذین می بندیم، شما هم برای دل هایی که دوست دارند #علمدار شوند، مدافع شوند و به کاروان عشاق #ارباب برسند دعا کن. ✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر @Revayate_ravi

#شهدا مُـدت‌هـٰاسٺ‌! عملیاتِ‌انتحاری‌ِگنـٰاه‌درقلبَـم‌ . . . ریشہ‌ریشہ‌هـٰا؎ایمـٰانـَم‌را؛ منفجرڪـرده‌است . . .🖐🏻-! ‌ @Revayate_ravi

بیاد وخاطره عملیات رمضان در تاریخ ۲۲،تیرماه ۶۱ شلمچه در گردان امام سجاد ع بفرماندهی شهید《 محمود جشن مریم اهوازی ، چون عراق متولد شد لهجه‌ی عربی داشت》 ومعاونت شهید میثم محمد بیگلو رشتی مربی قهار آموزش نظامی که واقعا نمیشود کسی را باندازه ایشان در آموزش نظامی برابر دانست وفرماندهی دسته ما از گروهان ۳راشهید معلم شهید علیرضا باطبی بعهده داشتند ، در این عملیات به سفارش شهید قاسم چریک ،عسکری که امروز ۲۳/ ۴ / ۶۱ بشهادت رسید ،من شدم کمک آرپی جی زن شهید علی اکبر حبیب پور در گرمای طاقت فرسای جنوب پس از حمله ورسیدن به کانال ماهی ودرگیری بسیار سخت به مرز عقب نشینی کردیم و۲۴ / ۴/ ۶۱ را به پاسخ پاتکهای سنگین عراق پرداختیم ،تشنگی لبها گلوی بچه ها را خشک وترک زده کرده بود بیش از ۲۰۰ تانک را روبروی خود داشتیم که اگر فقط جرات میکردند از روی ما رد میشدند وهمه را له میکردند ولیکن ایمان بود تانک که ترس داشتند وما سر نترس ،،،ساعت ۴ شهید علیرضا باطبی بر اثر ترکش خمپاره به سر وصورت شهید شدند وساعت ۴،۲۰ دقیقه شهید علی اکبر حبیب پور از ناحیه پشت سر مورد اصابت تیربار دشمن قرار گرفته با لبان تشنه به شهادت رسیدند دشمن در حال محاصره ما بود واز جناحین حمله کردند. ✍ راوی: #آقای‌عباس‌گودرزی‌هم‌رزم‌شهیدان @Revayate_ravi

من هم دیدم بچه ها خسته وتشنه اند هم گلوله وهم آب وغذا میرسوندم تیربار دشمن زیر پایم را میزد وبا خیز وسینه خیز به بچه ها اب ومهمات میرسوندم روز سختی بود تا غروب کلی شهید ومجروح داشتیم وخستگی وصف ناپذیر وتشنگی مرگبار ی را سپری کردیم. عراقیها انگار خیالشان نبود دمای ۶۰ درجه را نمیفهمیدند ،مسئول محور ما سردار 《شهید حبیب الله افتخاریان ،ابوعمار ،》،،بود مردی که باور نمیکردم اینقدر آرام باشد انگار جنگی نیست به این سختی ودشواری ،آنقدر آرامش داشت که به همه آرامش میداد، مرد روزهای سخت بود وایمانش که زبانزد بود. ✍ راوی: #آقای‌عباس‌گودرزی‌هم‌رزم‌شهیدان @Revayate_ravi

من ان هنگام ۱۵ سال ونیم سن داشتم ودومین حضور خود را در جبهه تجربه میکردم شهیدان قاسم عسکری وعلی اکبر حبیب پور سومین حضورشان بود وآموزشی وکردستان را با هم بودند وآشنا به امو ر جنگ واز من باتجربه تر وبه فاصله یکروز بهم رسیدند تا ابد در کنار هم خواهند بود شهید حبیب پور متولد شام غریبان سال ۴۶ یعنی غروب عاشورا بود وشهادتش مصادف شد با بیست وسوم ماه مبارک رمضان وبیست وچهارم تیر ماه ۶۱ با زبان روزه ولبهای تشنه به معبود خود رسید روحشان با شهدای کربلا محشور باد. ✍ راوی:#آقای‌عباس‌گودرزی‌هم‌رزم‌شهیدان @Revayate_ravi