❣شـهیــدمـحمــدحـسیــنحــدادیــان❣
❣شـهیــدے ڪه دراویــش گـنـابـادے او را اربـااربـا ڪردن❣
🎬قسمت: 9⃣1⃣ #بـهروایــتمــادرشـهیــد
🥀🌹یهبار پاپیِش شدم که کجا بودی؟؟گفت: سر پل کالج به یکی مشکوک شدم.میگفت: توی جمعیت داشت اعلامیه پخش میکرد.گفتم:چرا همونجا نگرفتیش؟؟؟گفت: اتفاقا اونا دنبال همین هستن.منتظرن هر برخوردی رو پیراهن عثمان بکنن و فضا رو به آشوب بکشن.مسافتی رو پیاده رفتهبود دنبالش.بعد سوار اتوبوس شدهبود تا ایستگاه مترو.بعد هم رفتهبود تا مرقد امام.میگفت:مامان!!سایه به سایش رفتم.پاشو که گذاشت تو دستشویی من هم رفتم و دستبند زدم به دستش.نره غولی بود برای خودش.کُتم رو انداختم رو دستش و آوردمش بیرون ، گفتم جیکت در نمیاد.
همش میترسیدم سَر نترسش آخر کار دستش بده.برای اینکه ترس به جانم نیوفته خیلی از کارهاش رو لاپوشونی میکرد.فقط میگفت: حاجخانم ما دنبال دونه دُرُشتاییم.
🥀🌹سال ۹۶ سال پرتنشی بود.از همون روز اولش.پدر فرهاد از دنیا رفت.حدود ساعت سهوچهار عصر موقع تشیع زودتر رفتیم کنار قبر.کسایی که قرار بود دفن و تلقین میت رو انجام بدن ، ظاهرالصلاح نبودن.محمدحسین شاکی شد که اینا نباید آقا رو دفن کنن.انگشتر و ساعتش رو به من داد رفت وضو گرفت.گفت: میرم توی قبر تلقین میخونم.باورم نمیشد یه بچهی بیست ساله تموم آداب کفن و دفن رو بدونه.نه تنها من که همهی فامیل انگشت به دهن موندن.
🥀🌹صبح ۱۷ خرداد ، یه دفعه از اتاق پرید بیرون گفت: حرم رو زدن.شل شدم روی صندلی و فریاد زدم: یاحسین!!!فکر کردم حرم امام حسین(ع) یا حرم حضرت زینب(س) رو منفجر کردن.گفت: نه!حرم امام(ره) رو زدن.زنگ زد به رفیقش جواب نمیداد. دور هال راه میرفت وهی میگفت: چرا این دانیال جواب نمیده.این دفعه جواب داد با حرص گفت: شیخ پشمکِپشمکباف! ده دقیقه آماده دم خونه نبودی،کتکو خوردی!گفتم :تو کجا میری؟؟؟چند تا داعشی همزمان عملیات انتحاری کردن.مجلس رو هم زدن.
سهشب پیداش نبود.......
@Revayate_ravi
🌹محمد اتابه متولد سال ۱۳۶۶ در گوراب زرمیخ شهرستان صومعه سرا و ساکن رشت بود که راهی جبهه سوریه شد، امیر حسین دوساله تنها یادگار شهید محمد اتابه است.😔
پاسدار شهید محمد اتابه که در تمام دوران جوانی را با عشق ولایت و اهل بیت گذرانده بود با آغاز جنایات تکفیری ها در عراق و سوریه نتوانست آرام بنشیند و در قالب لشکر ۱۶ قدس گیلان عازم سوریه شد تا جان خود را فدای دفاع از حرم بی بی زینب(س) نماید و بالاخره در نهمین روز از آبان ماه سال ۱۳۹۵ در جریان نبرد در “منطقه آکادمی نظامی شهر حلب” که توسط نیروهای متحد گروه های تروریستی تکفیری مورد حمله واقع شده بود به درجه رفیع شهادت نائل آمد💔
#شهید مدافع حرم
#شهید محمد اتابه🕊
@Revayate_ravi
شکست آمریکا در دزدی نفت ایران با چند ناو جنگی
🔹با اقدام بهموقع و مقتدرانه نیروی دریایی سپاه عملیات دزدی دریایی و سرقت نفت ایران توسط آمریکا ناکام ماند.
🔹آمریکا در این اقدام یک نفتکش را که حامل نفت صادراتی ایران بود در آبهای دریای عمان مصادره کرد و با انتقال محموله نفت آن به یک نفتکش دیگر آن را بهسوی مقصدی نامعلوم هدایت کرد.
🔹همزمان دلاورمردان نیروی دریایی سپاه با اجرای عملیات هلیبرن بر روی عرشه نفتکش آن را به تصرف خود درآوردند و آن را بهسوی آبهای ایران هدایت کردند.
🔹در ادامه نیروهای آمریکا با استفاده از چندین فروند بالگرد و ناو جنگی به تعقیب نفتکش پرداختند اما با ورود قاطعانه و مقتدرانه نیروهای سپاه ناکام ماندند.
🔹نیروهای آمریکایی دوباره با استعداد بسیار و با استفاده از چند ناو جنگی بیشتر تلاش کردند مسیر حرکت نفتکش را سد کنند که باز هم موفق نشدند.
🔹 این نفتکش هماکنون در آبهای سرزمینی کشورمان است.
@Revayate_ravi
❣شـهیــدمـحمــدحـسیــنحــدادیــان❣
❣شـهیــدے ڪه دراویــش گـنـابـادے او را در قـلــب تـهــران اربـاربـا ڪردن❣
🎬 قسمت: 0⃣2⃣ #بـهروایــتمــادرشـهیــد
🥀🌹هنوز درگیر ماجرای مجلس بودن که قصهی چهارشنبههای سفید علم شد.بهش میگفتم: محمدحسین!!واقعا ستارهی سهیل شدی!!!یه شب با سر و وضع زخم و زیلی اومد خونه.نصف صورت و گوش سمت راستش کبود شدهبود.یه نفر رو گرفتهبودن که از کشف حجاب یکی فیلم گرفته و مستقیم میفرستاده برای آمدنیوز و مسیح علینژاد.گفت: با یکی از بچهها سوار موتورش کردیم.بین راه دست و پا میزنه و میخورن زمین.میخواسته فرار کنه که با هم گلاویز میشن.
محمدحسین خون دل میخورد که چندتا دختر رو اجیر کردن ، بهشون پول دادن که جاهای شلوغ روسریتو در بیار بزن سر چوب!!!از اون طرف چندتا پسر گماشتهای که اگه کسی بهشون اعتراض کرد ، دست به یقه بشن همین رو فیلم میگیرن و به اسم نه!به حجاب اجباری منتشر میکنن.
🥀🌹تا نصف شب بیرون بود.همهی وقتش یا تو بسیج بود یا تو هیات.دانشگاه رو هم به امان خدا رها کردهبود.هر ترم وعدهی ترم بعد رو میداد.میگفتم: تا کی اینجوری؟؟؟همسن و سالهای تو همه دارن میرن سر کار ، تو همه رو ول کردی داری میری بسیج.حتی صدای فرهاد هم در اومدهبود.(وزیر تو این مملکت اونقدر کار نمیکنه که تو میکنی)محمدحسین اصلا جواب نمیداد.سرش رو مینداخت زمین و میرفت روی تختش میخوابید.ظاهرا نه شغل داشت و نه درس میخوند.ولی به اندازهی کسی که سه شیفت میرفت سر کار ، وقتش پر بود.
🥀🌹مهرماه ۹۶ که گروه ریاستارت حسینیهای رو تو شرق تهران آتیش زدن ، محمدحسین خواب و خوراک نداشت.یکماه بعد هم تو کرمانشاه زلزله اومد.دو هفته غیبش زد .فقط گاهی پیام میداد که پیگیر کمکرسانی هست به مردم زلزلهزده.یه روز بیخبر پیداش شد با جلیقهی هلالاحمر.ازش پرسیدم داستان چیه؟؟گفت: مردم خیلی کمک میارن .بچههای هلالاحمر هم خیلی دست تنهان.رفتم کمکشوم.مواد دستهبندی رو جدا میکردیم و بستهبندی شده بار ماشین میزدیم.
🥀🌹دیماه ۹۶ عدهای از مردم به خاطر بحرانهای اقتصادی دست به اعتراض زدن.این اعتراضها بهانهای شد تا آشوب بشه.محمدحسین میگفت: اگه قراره اعتراض کنن ، چرا نمیرن جلوی وزارت کشور یا دفتر رباست جمهوری؟؟چرا باید برن چهارراه فلسطین تجمع کنن؟؟؟
از ۱۶ آذر شروع شد.میگفت:مامان!بوی توطئه میاد.همهی نیروهای ضد انقلاب با هم متحد شدن برای سرنگونی نظام.
@Revayate_ravi