eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| 📍فرمانده‌ای از جنس خاک، به قیمت افلاک... 🌟توی صف غذا دیدمش. رفتم جلو و بعد از سلام و احوال‌پرسی گفتم: شما چرا ایستادی توی صفِ غذا آقای برونسی؟ مگه شما فرمانده‌ی گردان... نذاشت حرفم تموم بشه. لبخند از لبهاش رفت و گفت: مگه فرمانده گردان با بسیجی‌های دیگه فرق داره که باید بدونِ صف غذا بگیره؟ بسیجی‌ها خیلی مانع توی صف ایستادنش شده بودند ، اما حریفش نمی‌شدند... یاد شهدا با صلوات🌷 @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣شـهیــدمـحمــدحـسیــن‌حــدادیــان❣ ❣شـهیــدے ڪه دراویــش گـنـابـادے او را در قـلــب تـهــران اربـااربـا ڪردن❣ 🎬قسمت :5⃣2⃣ 🥀🌹تا صدای اذان مغرب امام‌زاده اومد رفت سه‌بار وضو گرفت.آماده‌شد که بره.گفتم: حق نداری بری!!می‌دونست منظورم کجاست .کفشش رو پوشید و جوابی نداد.مگه نمی‌گی تیرندازیه؟مگه نمی‌گی اونها اسلحه دارن؟شما که نمی‌تونین با دست خالی کاری بکنین ، دیگه نیروی انتظامی باید بره مقابله بکنه.زیپ کاپشنش رو بالا کشید.لام تا کام حرفی نزد.ولی می‌دونستم میره.......مادر از چهره‌ی پسرش نخونه چه‌کاره هست ، مادر نیست. حدود ساعت ۱۱ بهش زنگ زدم.گفتم:می‌خوایم شام بخوریم ، کجایی؟؟گفت:نزدیک گلستان هفتمم،خیلی شلوغه.راه می‌رفت.نفس‌نفس میزد.وسط شلوغی‌ها انگار دنبال یکی بود تا حرف‌های دلش رو بهش بزنه.گفت مامان‌: اینا خیلی نامردن ،شب شهادت حضرت زهرا(س) آتیش روشن کردن.ترس برم داشت.گفتم:مراقب خودت باش.گفت: باشه‌باشه،میام.نگران نباش میام. 🥀🌹فرهاد و مجتبی هم رفته‌بودن.ساعت ۳ اومدن.خبر محمدحسین رو از اونها گرفتم.گفتن:سر گلستان هفتم محمدحسین رو دیدن.گفته:اوضاع خلوت‌تر بشه میام.دلم شور میزد.با فرهاد داشتم در مورد اوضاع گلستان هفتم صحبت می‌کردم.فرهاد گفت: محمدحسین هم از این اوضاع شاکی بود و می‌گفت: نیروی انتظامی شهید داده ، یک‌ساعت به یک‌ساعت میرن با استانداری و نیروی انتظامی مذاکره می‌کنن.دوباره می‌بینی آدم‌هاشون رو ریختن تو کوچه و سرامیک و نبشی تراشیده پرت می‌کنن.این قصه با مذاکره حل شدنی‌نیست.پرسیدم:چند نفرن مگه؟؟ فرهاد گفت: یکی از مامورها از پشت بی‌سیم داشت به بالا دستیش گزارش میداد که الان هزار نفرن. 🥀🌹فرهاد گفت: اینا اصولی و حساب‌شده کار می‌کنن.دقیقا جنگ شهریه.وسط کوچه سیم بکسل رد کردن که حتی موتورهای ناجا رد نشن.یکی از درخت‌ها رو از کمر شکسته بودن انداخته‌بودن وسط کوچه،دوربین اف‌اف تموم خونه‌ها و همه‌ی لامپ‌های کوچه رو خرد کردن.کوچه تاریک‌تاریکه !!""سه‌چهارتا از ماشین‌های مردم رو آتیش زده‌بودن!!!!داربست‌های خونه‌ی نیمه کاره‌ای رو باز کرده‌بودن.آب گرفته‌بود روی داربست‌ها و کابل برق انداخته‌بودن روش.چندتا بچه بسیجی‌ها رو برق گرفته‌بود......گفتم:پس نیرو انتظامی اونجا چیکاره هست؟؟فرهاد گفت: دستور اقدام ندارن. @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸زنے‌آمده‌بود‌کہ‌پسر‌سومش‌را، راهےجبهہ‌کند. خبرنگارگفت: ناراحت‌نیستید؟ زن‌گفت‌:خیلے ناراحتم! خبرنگارگفت:شماکہ دوتا از پسر هایتان شهید شده‌اند چرا رضایت‌دادید‌سومے‌هم برود!؟ زن گفت: "ناراحتم چون پسر دیگرےندارم کہ بہ جبهہ‌بفرستم" خبرنگارمنقلب‌شد...😔 آن زن،مادر۳ و آن خبرنگار... بود!🕊 @Revayate_ravi
به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۶ تیر ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۸ آبان ۱۳۹۶ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳ 🕊محل شهادت : سوریه _دیرالروز @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻استدلال جالب و سراسر تقوای یک بانوی شهیده، برای رعایت حجاب در خواب... 🌟زمان جنگ ، بمباران هوایی امان مردم رو بریده بود. شب وقتِ خواب دیدم دخترم گلدسته رفت و حجابِ کامل پوشید. ازش پرسیدم: دخترم کاری پیش اومده؟ جایی می‌خواهی بری؟گفت: نه پدرجان! اینجا هر لحظه بمباران هوایی میشه و ممکنه صبح زنده نباشیم؛ باید طوری باشم که اگه خواستند من رو از زیر آوار بیرون بیارن، حجابم کامل باشه... یاد شهدا با صلوات🌷 @Revayate_ravi