eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز سالگرد شهادت دانشمند هسته‌ای "مجید شهریاری" است. از زبان همسرش: 💐مراسم ازدواج من و مجید در سلف‌سرویس اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار شد، پس از مراسم با لباس عروس به خوابگاه رفتیم و زندگی بی‌تکلف خود را آغاز کردیم. 🌼مجید از نظر رفتاری بسیار نمونه و فردی بسیار متشرع بود. 💎 به جرأت می‌توانم بگویم لقمه غیر حلالی وارد زندگی‌ ما نشد. 🌺حتی در برخی عروسی‌ها حضور پیدا نمی‌کرد و می‌گفت وقتی قرار است حلالی حرام شود در آن محل حضور پیدا نمی‌کنم. 🌺مطالعه تفسیر قرآن را هرگز رها نمی‌کرد 🌹مجید واقعا آماده شهادت بود چون وقتی زندگی این مرد را مرور می کنم می بینم رویه مجید در زندگی هیچ سرانجامی جز شهادت نداشت. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💜شهید عزیز💜 🖇فرمانده رزمنده🖇 قسمت6⃣1⃣🌈 جایگاه سازمانی او در معاونت عملیات و در واحد طرح ریزی بود.ولی اگر بگویم در ماموریت ها تمام کارهای لشکر را انجام می داد، گزاف نگفته ام.در غیر زمان ماموریت هم تا دیر وقت در محل کار می ماند و به انجام امور لشکر مشغول بود و حتی گاهی کار ها را به خانه می برد و انجام می داد.با این حال،جزو کسانی بود که کمترین حقوق و مزایا را دریافت می کرد. وقتی هم میخاستم حقوقش را بیشتر کنم معترض می شد.یک بار تصمیم گرفتم او را جایگزین نیروی بازنشسته بکنم که حقوقش افزایش پیدا کند.آمد به اتاقم و بامن صحبت کرد گفت اجازه بدهید برای بنده این حکم صادر نشود. ودلیلش را پرسیدم گفت؛ می دانم نگاهتان خیرخواهانه هست .اما چون شما با نیت افزایش حقوق می خواهید حکم بزنید،از نظر شرعی دارای مشکل است!من نمی توانم این جایگاه را قبول کنم. هر کار کردم قبول کند با استدلال تاکید می کرد که بخاطر هدف شما برای افزایش حقوق به لحاظ شرعی اشکال دارد.دیدم جوابی برای استدلالش ندارم و در دلم صفای باطن محمود را ستودم و به حال و روزش غبطه خوردم. □■□ 🦋🌹 همه معترض بودیم.در آن هوای سرد پیرانشهر ما را فرستاده بودند کمین و دوباره بدون هیچ درگیری برگشتیم پایگاه.معترض بودیم که وقتی قرار نبود درگیر شویم،چه ضرورتی داشت در هوای سرد برویم کمین؟! محمود گفت:《الحمدالله که به تکلیفمان عمل کردیم》. با همین چند کلمه آتش اعتراض بچه ها سرد شد. □■□ 🦋🌹 همیشه در مواقعی که در طرح ریزی بن بست می‌رسیدیم،محمود آیه ای از قرآن می خواند وحواس وتوکلمان را به خدا بیشتر و تکیه به تجربیات و توانمندی های خودمان را کمتر می کرد:《و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین؛و آنها که در راه ما با خلوص نیت جها کنند،قطعا به راه های خود،هدایتشان خواهیم کرد؛و خداوند با نیکوکاران است.》 این آیه ما می برد به آنجایی که می بایست می رفتیم.دوباره حواسمان را بیشتر جمع می کردیم و با کمی فکر بیشتر از بن بست خارج می شدیم. □■□ 🦋🌹 به من می گفت:《مهم نیست که آدم مسئولیت داشته باشد یا نداشته باشد؛مهم این است که اگر امام زمان(عج)بیاید در جایگاه میدان صبحگاه بایستد و بخواهد نیروها را ورچین کند،آن قدر توانمندی و اخلاص داشته باشیم که امام ما را انتخاب کند. مگر امام زمان(عج) به جایگاه و مسئولیت آدم نگاه میکند؟》 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷حقوق نجومی نداشت اما غیرت نجومی داشت... 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
💢اواخر آبان ۱۳۵۹ یادآور شهادت یکی از بزرگ‌ترین و البته گمنام‌ترین فرماندهان دفاع‌مقدس است. سعید گلاب‌بخش معروف به *محسن چریک* قبل از انقلاب مدت ها در اروپا تحصیل می کرد، او پس از عزیمت به لبنان، در اردوگاه های آموزشی مبارزین فلسطینی دوره های چریکی را گذراند و در کنار آنان با اسراییل مبارزه کرد. او در آستانه پیروزی انقلاب به ایران آمد و مبتکر اولین دوره‌ های آموزشی برای نیروهای جوان سپاه بود. گنبد، تبریز، سقز و سنندج جاهایی بود که به محض شروع غائله، شاهد حضور و رشادت‌های محسن چریک بود. دفاع‌مقدس که شروع شد، بعنوان فرمانده عملیات غرب مشغول طراحی عملیات علیه نیروهای بعثی شد. ارتفاعات بازی‌دراز، تپه‌های افشارآباد، پادگان ابوذر و سرپل ذهاب، گواهی خواهند داد به مجاهدت‌های مردی که هیچ وقت پیکرش از آن منطقه برنگشت... *او بزرگ بود، زود رفت، گمنام‌ ماند...* افسوس که نه برایش شعری سرودند، نه کتابی نوشتند، نه فیلمی ساختند و صد افسوس که نه حتی مزاری دارد. ابراهیم هادی در پادگان ابوذر با محسن چریک آشنا شد و مدتی با هم بودند. محسن در صبح روز عاشورا همراه با چهل نفر از نیروهایش با دشمن درگیر شد، اما تاکنون که ۴۱ سال از آن ماجرا می گذرد هیچ نشانی از پیکر محسن و یارانش یافت نشده! روحشان شاد، یادشان گرامی..🌷 📙برگرفته از کتاب شهید گمنام. اثر گروه شهید هادی 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 | 🔆 یک روز ازم پرسید: باباجان! شما خمس اموالت رو دادی؟ تعجب کردم؛ باخودم گفتم: پسر سیزده ساله رو چه به این حرف ها؟؟!.. با اینکه پایبندی خاصی به مسائل شرعی داشتم،حرفش را به شوخی گرفتم و گفتم: نه پسرم،خمس امسال رو ندادم... از فردای آنروز دیگر لب به غذا نزد و دو روز به بهانه های مختلف اعتصاب غذا کرد. وقتی بررسی کردم فهمیدم بخاطر همان بحث خمس بوده!!! 📒 دسته یک / ص ۱۴۱ 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ تپه ی جاویدی و راز اشلو ] 📙معرفی کتاب👇 شهید مرتضی جاویدی یکی از غیورترین سرداران در زمان هشت سال دفاع مقدس به شمار میرود و تنها رزمنده ای بود که امام خمینی "ره" پیشانی او را بوسید.او در عملیات ولفجر دو،تپه ای به نام "برد زرد" که سی کیلومتر در خاک عراق وجود داشت را فتح کرد. شهید مرتضی جاویدی و گردانش چیزی در حدود چهار روز وچهارشب دراین تپه محاصره شدند اما بالاخره با رشادت های فراوان توانستند این تپه را فتح کنند. "اشلو" مخفف جمله "ان شی لونک" است که معنی آن حال و روزت چطور است می شود.شهید جاویدی شخصیتی بود که در طول هشت سال دفاع مقدس علاوه بر عاشقانه جنگیدن به تمام رزمندگان روحیه می داد و همه او را می شناختند ودوستش داشتند.نکته جالب درباره زندگی نامه این شهید این است که هرکسی که می خواسته وارد گردان او شود،باید خون نامه می نوشته است. داوطلب برای راه یافتن به گردان شهید جاویدی به قدری زیاد بود که گاه کار به گزینش می کشید.گردان او یکی از قدرتمندترین گردان های جنگی بود که در عملیات های زیادی شرکت کرد و پیروز شد.او در عملیات کربلای پنج درحالی که بیست و هشت سال داشت به شهادت رسید. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi