eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که زمین با او حرف میزد "شهیدحسینعلی عالی" @Revayate_ravi
یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که میای می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.» تسبیح را برداشت و همان طور که می‌چرخاندش، گفت «این کار فلسفه داره. من جلوی این‌ها نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن. مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً به‌شان بگم بیایین نماز بخونین!؟» قرآن هم که می‌خواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضان­ها بعد از سحر کنار بچه‌ها می­نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می‌خواند. همه دورش جمع می‌شدیم. من هم قرآن دستم می­گرفتم و خط به خط با او می­خواندم. اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می‌گفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش  بدهیم "شهیدمنصور ستاری" @Revayate_ravi
پسرک فلافل فروش» عنوان کتابی است که دربردارنده زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم، طلبه شهید محمدهادی ذوالفقاری است. شهید ذوالفقاری، روز بیست و ششم بهمن 93 در سامرا به فیض شهادت نائل آمد. «پسرک فلافل فروش» حاوی مجموعه خاطراتی از پدر، مادر، خواهر و جمعی از دوستان و آشنایان شهید در ایران و عراق، از دوران کودکی تا زمان شهادت است و عنوان کتاب نیز برگرفته از عنوان یکی از همین خاطرات می باشد. قیمت پشت جلد:۱۲۰۰۰تومان قیمت با تخفیف:۱۱۰۰۰تومان @ketab_hesan سفارش @Revayate_ravi
🔴 کشنده‌تر از کرونا ☢ غده سرطانی از کووید ۱۹ خطرناک‌تر است ☢ الغدة السرطانية هي أخطر من فيروس كوفيد-١٩ ۱۹۴۸ @Revayate_ravi
سلام✋ سلام بر ۲۱رمضان🏴 سلام برمولایمان علی سلام برنجف سلام بریتیمان ڪوفه سلام برفاطمه🏴 سلام برحسین سلام برهمه عزاداران علی عزاداری‌تون قبول🙏 آماده‌آید یاعلی✌️ @Revayate_ravi
🍃🌸هر دفعه که از سوریه زنگ میزد. کلی قربان صدقه ام می رفت و حلالیت می گرفت. 🍃🌸بعد برای اینکه آرامم کند ،دلم را به دل بی قرار زینب (س) گره میزد. 🍃🌸قبل از رفتن به سوریه بارداریم را به کسی نگفتم تا کسی را سرزنش نکند. @Revayate_ravi
🍃🌸هر دو اسم خودمان را در گوشی هایمان ذخیره کردیم. می گفت : سرباز م خوشش آمده بود و او هم اسم همسرش را با همین نام در گوشی‌اش ذخیره کرد. 🍃🌸در سوریه دوستانش تا این اسم را در گوشی اش می دیدند،سر به سرش میگذاشتند. @Revayate_ravi
🍃🌸همه اعتراض می کردن و خورده می گرفتن ، که چرا رو آوردیم سوریه؟؟؟!! اون یه نیروی ستادیه !! ولی به یک هفته نرسید که همه نظرشان برگشت . 🍃🌸شجاعتش مثال زدنی بود. نه فقط کار خودش ، کارهای دیگه مثل انتقال و تخلیه شهدا رو انجام میداد. 🍃🌸صمیمیت زیادی بین و بچه های فاطمیون ایجاد شده بود. @Revayate_ravi
🍃🌸 برای تعامل بیشتر بچه‌های ایرانی و افغانی ، با اونها حمام می رفت. پُشت اونها رو کیسه می کشید. 🍃🌸اگه فرصت داشت جلسه حلقه صالحین ، مثل ایران راه می انداخت و جلسات بحث و گفتگو بر گزار می کرد. 🍃🌸حواسش به غذای بچه‌ها بود. برای اونها لقمه می‌گرفت. حتی اونجا می‌رفت نعنا می‌چید، تا همراه غذا بخورن. @Revayate_ravi
ادامه دارد....