🥀🌺جلوی پنجره فولاد نشستم و برات کربلا رو از آقا میخواستم
یاد #محمد بلباسی اُفتادم.حاجی یادت رفته چه قولی دادی؟؟؟
🥀🌺پارسال تنهایی رفتی کربلا
گفتی :خیالت جمع سال بعد با هم میریم.
لااقل بیا ضمانت من رو پیش امام رضا(ع) بکن.
🥀🌺رفتیم کوه سنگی ،زیارت هشت #شهید گمنام
زیارت عاشورا رو خوندیم .گفتن: قرعهکشی برای کربلاست.
🥀🌺به #محمد بلباسی گفتم: تو که آدم بد قولی نبودی.
بیا و مَردی کن و سر قولت باش.
بالاخره قرعه به نام من اُفتاد.
🥀🌺مسئولمون گفت: دیدی بالاخره حاجی چه حالی بهت داد.😍
@Revayate_ravi
❤️💛💚چهل ساعت مصاحبه با همسر #شهید در تمام مدت به این جمله فکر می کردم
اگر #محبوبه نبود ، آیا #محمد به اینجا میرسید؟؟؟
❤️💛💚حضرت آقا فرمودند:
#شهادت محصول تلاش دسته جمعی یک مجموعه انسان است که یک نفر #شهید میشود.
❤️💛💚یک بار با ذوق گفت: توی سفر آخری که با #محمد به مشهد رفتیم. خیلی شگفت زده شدم.
گفتم مگه چی شد؟؟
❤️💛💚گفت:من و #محمد بعد از سالها فرصت کردیم دو تایی با هم به زیارت بریم.
غافلگیری از این بیشتررررر!!!
باورم نمیشد چنین چیزی برای #محبوبه شگفتی داشته باشد.
❤️💛💚این یک معنی دارد.....این بانو از خیلی چیزها گذشته بود تا #محمدش برای این کشور قدمی بردارد.
❤️💛💚صادقانه بگویم:ما ایران عزیزمان را فقط با خون #شهدا حفظ نکردیم
بلکه
با ایثار تمام مادران / همسفران/ دختران و خواهران این مرز و بوم و
گذشت از قلبها و پارههای تنشان محافظت کردیم.
❤️💛💚با احترام به ساحت صبور #محبوبه بلباسی بانویی که از عشق ترین عشق گذشت تا راه عشاق باقی بماند.
❤️💛💚اللهم ارزقنا توفیق الشهاده
@Revayate_ravi
گفتم: دارم از استرس میمیرم😞 گفت: یہ ذڪر بهت میگم هر بار گیر ڪردی بگو، من خیلی قبولش دارم: گرهیڪار ِمنم همین باز ڪرد💔 (آخہ خودشم بہ سختـی اجازهی خروج گرفت) گفتم: باشہ داداش بگو، گفت: تسبیح داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"...
حتمـا سہ سـالہی ارباب نظر میڪنہ، منتظرتم و قطع ڪردم
چشممو بستم شروع ڪردم:
الهی بالرقیہ سلاماللهعلیها
الهی بالرقیہ سلاماللهعلیها...✨
۱۰تا نگفتم ڪہ یهو گفتن: این پنج نفـر آخرین لیستہ، بقیہاش فـردا‼️، توجہ نڪردم همینجور ذڪر میگفتم ڪہ یهو اسمم رو خوندن، بغضم ترڪید با گریہ رفتم سمت خونہ حاضرشم، وقتی حسین رو دیدم گفتم: درستشد😭، اشڪ تو چشمش حلقہ زد و گفت: "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"...
#شهید مدافع حرم
#شهیدسحسین_معزغلامی🕊
@Revayate_ravi
نه ما شهادت را...
بلکه شهادت پیدا میکند ما را...
#خادم_الشهداء
#شهید #محمد_سلیمانی
#سالشهادت۸۹
#علتشهادت: #برخوردخمپارهبهسر
@Revayate_ravi
🏴کفش زوار امام حسین (ع) را واکس میزد
بعد از شهــادتش معلوم شد
که او یکی از "سرداران سپاه" است...💔
🥀#سردار–مدافع_حرم
#شهید–هادی_کجباف 🕊
#اربعین🖤
@Revayate_ravi
3.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍فرازهای از#توبه نامه #شهید۱۳ ساله علیرضا محمودی
بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله : از این که حسد کردم... از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم... از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم.... از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم.... از این که مرگ را فراموش کردم.... از این که در راهت سستی و تنبلی کردم.... از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم....😔😔
فرازهایی از #توبه نامه #شهید 13 ساله علیرضا محمودی
@Revayate_ravi
🌹محمد اتابه متولد سال ۱۳۶۶ در گوراب زرمیخ شهرستان صومعه سرا و ساکن رشت بود که راهی جبهه سوریه شد، امیر حسین دوساله تنها یادگار شهید محمد اتابه است.😔
پاسدار شهید محمد اتابه که در تمام دوران جوانی را با عشق ولایت و اهل بیت گذرانده بود با آغاز جنایات تکفیری ها در عراق و سوریه نتوانست آرام بنشیند و در قالب لشکر ۱۶ قدس گیلان عازم سوریه شد تا جان خود را فدای دفاع از حرم بی بی زینب(س) نماید و بالاخره در نهمین روز از آبان ماه سال ۱۳۹۵ در جریان نبرد در “منطقه آکادمی نظامی شهر حلب” که توسط نیروهای متحد گروه های تروریستی تکفیری مورد حمله واقع شده بود به درجه رفیع شهادت نائل آمد💔
#شهید مدافع حرم
#شهید محمد اتابه🕊
@Revayate_ravi
#تنها_گریه_کن
کرامتی از شهید محمدمعماریان👇🏻
مادر شهید میگفت: نزدیک #محرم بود که من پایم شکست و در خانه افتاده بودم و دکترها گفتند که به سختی خوب میشود...
یک روز دلم شکست و گفتم: خدایا من به مسجد میرفتم سبزی پاک میکردم، فرشها را جارو میزدم و کارهای هیأت را انجام میدادم... اما الان خانه نشین شدهام....
شب به #شهید خودم متوسل شدم و خوابم برد... درعالم خواب دیدم که محمدم با عدهای از رفقای خودش که شهید شدهاند آمد و یک شال سبز هم به گردنش بود...
گفتم: مادر کجا بودی؟ گفت: ما از #کربلا میآئیم...
گفتم: مادر مگر نمیبینی من به چه وضعی در خانه افتادهام...
گفت: اتفاقا شفایت را از اباعبدالله(ع) گرفتم... و بعد شال را از گردنش برداشت و روی پای من انداخت و گفت مادر شکستگی پایت خوب شده... این دردی که داری بخاطر گرفتگی عضلات است... گفت: مادر برو کارهای مسجد رو انجام بده...
صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که میتوانم راه بروم...
دخترم دوید و گفت: مادر بنشین، پای شما شکسته....
گفتم: نه، پایم خوب شده...
خواهر شهید تعریف میکند: یک دفعه دیدم در اتاق بوی عطر عجیبی پیچیده! گفتم مادر چه خبر است؟ این شال چیست؟ ماجرا را که برایمان تعریف کرد باور نمیکردیم...
گفتیم برویم نزد آیت الله گلپایگانی... شال را خدمت آیت الله گلپایگانی بردیم، هنوز صحبتی نکرده بودیم که ایشان شال را گرفتند، بوئیدند و بوسیدند و شروع کردند به گریه کردن...
گفتیم: آقا چه شده شما چه میدانید؟
فرمودند: این شال بوی #امام_حسین(ع) را میدهد...
گفتیم: چطور؟ گفتند: ما از اجداد ساداتمان از مقتل سیدالشهدا(ع) یک تربت ناب داریم... این شال سبز بوی #تربت اباعبدالله(ع) را میدهد... و بعد فرمودند: یک قطعه از این شال را به من بدهید وقتی من از دنیا رفتم در قبر و کفنم بگذارید و من هم در عوض آن تربت نابی که در اخیار ماست را به شما میدهم...
روابط عمومی کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح
@Revayate_ravi
🌷❣️#شهید حمید ایران منش
💢 خريدمان از يک دست آينه و شمعدان و حلقه ازدواج فراتر نرفت! برای مراسم، پيشنهاد کردم غذا طبق رسم معمول تهيه شود که به شدت مخالفت کرد!
👈 گفت: «چه کسی را گول می زنيم؟ اگر قرار است مجلسمان را اينطور بگيريم، پس چرا خريدمان را آنقدر ساده گرفتيم؟! تو هم از من نخواه که بر خلاف خواست خدا عمل کنم.» با اينکه براي مراسم، استاندار و جمعی از متمولين کرمان آمده بودند؛ نظرش تغييری نکرد و همان شام ساده ايی را که تهيه شده بود را بهشان داد!
💥 حميد می گفت شجاعت فقط تو جنگيدن و اين چيزها نيست؛ شجاعت يعنی همين که بتوانی کار درستی را که خلاف رسم و رسوم به غلط جا افتاده است، انجام بدهی.»
📚 منبع: دو نیمه سیب، موسسه مطاف عشق
#زندگی_به_سبک_شهدا
@Revayate_ravi
#دریا_دل روایت درد و دلهای #همسرانه و #مادرانه خانم فاطمه دهقانی همسر صبور و فداکار سردار #شهید ابوالفضل رفیعی است که با لبخند و لحن شیرین #خراسانی بیان می شودو مریم قربانزاده پس از اثر زیبای «شهربانو» این کتاب را نیز ساده اما دلنشین به رشته تحریر در آوردهاست.
در این اثر از نشر ستارهها، روزهای پرالتهاب #انقلاب تا سالهای تلخ و شیرین جنگ و لحظاتی که پس از آن دربرابر همه چیز ایستاده ماندن نگاشتهشده و بعد نظامی و اجتماعی بخش مردمی #تاریخ به خوبی دیده میشود و#خاطرات بدون روتوش و تغییر بیان میشوند اما در ذهن به شکل عمیقی نقش میبندند.
🛑قیمت. ۵۵۰۰۰تومان
🛑باتخفیف. ۵۰۰۰۰تومان
@ketab_hesan سفارش
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔰انس_باقرآن
🔻با حامد زیاد ماموریت رفتم، شاید نزدیک به یکسال باهاش زندگی کردم؛ هروقت که با هم همسفر میشدیم، میدیدم حامد هرشب بعد از اینکه از عملیات میومدیم، قبل از خواب یهو غیبش میزد، میرفتم و میدیدم یه گوشه نشسته و دور از چشم بقیه با اون قرآنی که همیشه همراهش بود، مشغولِ خوندنِ قرآنه، بهش گفتم: حامدجون، خیلی بهت دقت کردم، تو این همه ماموریت، هرشب میری یه گوشه و قرآن میخونی؟!
گفت: ببین داداش، قرآن رو بخون حتی شده شبی یهصفحه، اونوقته که تأثیرش رو تو زندگیت میبینی، این پیوسته قرآن خوندن مسیر آدم رو مشخص و عاقبت بخیرت میکنه، نیازی نیست آنقدر بخونی که خسته بشی، تو بخون، شبی یهصفحه ولی بخون حتما، بعدها که حامد شهید شد، وسایل توی جیبش رو که درآوردم، وقتی دیدم ترکشها تمام وسایلش رو سوراخ کرده بود، بگذریم، از لحظه شهادتش به بعد تصمیم گرفتم قرآن رو بخونم، حتی یه صفحه!
#روایت همرزم شهید
#شهید حامد سلطانی🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
💠دو توصیهی #شهید_خوشلفظ
بعد از ملاقاتش با آقا و برگزاری مراسم تقریظ، رزق ما هم شد تا ببینیمش. یکی دو ساعتی در جمع ما بود. موقع رفتن بهش گفتیم توصیهای به ما کن. بیدرنگ گفت:
«⚡️اول اینکه حواستان به #حق_الناس باشد، یکی از دوستان که #شهید شده بود، به خواب رفیقش آمده و گفته بود به من اجازهی ورود به #بهشت نمیدهند، چون حقالناس گردنم هست، لطفا برو از طرف من آن را ادا کن. یعنی حتی اگر شهید هم بشوید اما حق الناس گردنتان باشد، اهل بهشت نخواهید شد.
🌿 دوم هم اینکه #نماز_شب بخوانید. بدون نماز شب به جایی نخواهید رسید.»
📝محمد پورغلامی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi