23.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌۹ توصیه بسیار مهم ار عارف بزرگ آیت الله کشمیری
در خصوص ماه مبارک رمضان
✅کمتر پنج دقیقه وقت بگذارید
شاید ره صد ساله را در این ماه طی کنید
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#حࢪف_قشــنگ
خدابااونعظمتشمیگه:
"أنَاجَلیٖسُ،مَنْ جٰالَسَنِیٖ"
منهمنشیناونڪسیهستم
ڪهبا منبشینہ!
انگارخدادارہ،دنبالیهرفیقِنابمیگردہ؛
یارفیقَمنلارفیق لہ!
چقدرمنِحقیرروتحویلمیگیرے؟!
#حاجحسینیڪتا
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
☆∞🦋∞☆
و شڪر بیپایان خدایے را ڪه
محبتـــــ شهدا و امامِ شهدا را در دلم انداختـــــ
و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.
خدایا..!
از تو ممنونم بےاندازه ڪه در دݪِ ما
محبتـــــ سیدعلیخامنهاے را انداختے تا بیاموزد
درس ایستادگے را، درس اینڪه یزیدهاے دوران را
بشناسیم و جلوے آنها سر خم نڪنیم..:)
#شهید_مصطفےصدرزاده🌿
سلام
سیزده بدرتون شهدایـے🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
به روایت از مادر#شهید:
چهار دختر و سه پسر داشتم...
اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشتم.
دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم بیرون خانه هم همه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!!
در را باز کردم ، دیدم #آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد.
نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت:
این بچه را قبول می کنی؟
گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!!
آن آقای نورانی فرمود:
حتی اگر #علی اصغرامام حسین (ع)🌷 باشد!
بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخواند و رفت...
گفتم: اقا شما کی هستید؟
گفت: #علی ابن الحسین امام سجاد (ع)🌷!
هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است!
صبح رفتم خدمت #شهیدآیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم.
آقا فرمودند: شما صاحب #پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
انجمن راویان شهرستان بهشهر
🔆🔆همســایـههاے خـانـمجــان🔆🔆
⛑خاطـرات پـرستـار مـدافـع حـرم احســان جـــاویــدے⛑(پرستارے ڪه ڪام نوزادان داعشی رو با تربت ڪربلا برداشت)
🔴قسمت : 1⃣
◾️◾️من احسان جاویدی
◾️سیوهفتساله
◾️متولد ۱۳۵۹
◾️۲۰ساله بودم که زندگیام را با سمیه شریک شدم
◾️حالا پدر چهار فرزندم
◾️جزءنیروی بهداری
◾️بعد از پنج سال پیگیریهای زیاد الان تو هواپیما هستم برای اعزام سوریه
◾️ساعتم رو نگاه میکنم ، ۱۰ شب چهارم آذرماه ۱۳۹۶
◾️اعزام به سوی بهشت ، دست ادب روی سینهام میگذارم:
السـلامعلیـڪیاعقیـلهالعـرب،یـازینـب
◾️بچهها هواپیما رو روی سرشون گذاشتن.مهماندارها هم خندهشان گرفته از این همه سروصدا و انرژیمان.انگار در اتوبوس اردوے راهیاننوریم.
◾️هرچی تهران از این بالا روشن بود.دمشق تاریکه!!!بچهها هم مثل چراغهای هواپیما خاموششدن . همهچیز فرودگاه کاملا جنگیه.
◾️در فضای سوتوکور و سنگین فرودگاه نظامی الاسد ، به ما مُهر و چفیه و قرآن جیبی و پلاک تحویل میدن.
◾️یه ماشین وَن اومد دنبالمون و رفتیم مرکز بهداری تو سوریه.کسی صدام میکنه؟؟ شما باید دکتر احسان باشید؟؟؟گفتم: نه!!! من پرستارم(مونده تا یاد بگیرم اینجا تو سوریه به همه میگن #دکتر ، با این تفاوت که پرستارها رو با اسم کوچیک صدا میزنن و دکترهای واقعی رو با فامیلیشون)
◾️ما رو برای زیارت به حرم میبرند.اسم این راهروی منتهی به حرم رو نمیدونم. ولی هیچ اسمی برازندهتر از دالان شهدا نیست.همون دالانی که بعدها پر شد از نقاشی چهرهی شهــدا♥️
آخرین قابش هم نصیب #حاجقاسم شد.
◾️شهید مصطفی بدرالدین از میون قابش نگاهم میکنه.اونقدر با ابهت که دوست دارم یه احترام نظامی بگذارم.همون فرماندهی باهوش حزبالله که تاکتیشهاش ، داغ ایجاد بیثباتی تو غرب آسیا رو به دل طراحان آمریکایی و صهیونیستی گذاشت.
◾️خلوتی صحنوسرای حرم آتش به جانم میزند.چقدر مصیبتدیده این خانم!!! سیر نمیشوم از درودیوار حرم.
کاش مجبور نبودم از این بهشت بیرون بروم.کاش خاک پای زائرانش میشدم.چرا جان نمیدهم؟؟؟؟
◾️حرکت میکنیم سمت حرم حضرترقیه(س).با خودم میگم: این خانم سهسال بیشتر نداره.دختر داغداری که فرصت ندادند که بفهمد داغ چیست؟؟ بعد داغ به دلش گذاشتند.یادآوری میکنم به خودم که اینجا نمیروی که سفرهی دلت را باز کنی!!! هر چند که معروف است به گرهگشایی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi