انجمن راویان شهرستان بهشهر
سیره شهید بهنام محمدی.
۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ عراق رسماً جنگ را علیه جمهوری اسلامی شروع کرد(صدام قبل از ۳۱ شهریور هم، چندین بار به خرمشهر و شهرهای مرزی ایران حمله کرده بود).
یکی از شهرهایی که درگیر جنگ شد و مردم بی گناه از زمین و هوا رو سرشون خمپاره و بمب ریخته میشد، خرمشهر عزیز بود.
رزمندگان ارتشی، پاسدران و نیروهای مردمی، همه دست به دستِ هم دادن تا صدام خائن با همکاری شرق و غرب، علی الخصوص نفوذیهای داخلی، بفکر سرنگونی انقلاب نباشن.
یکی از اون نیروهای مردمی (بسیجی)، جوون ۱۲ ساله بنام بهنام محمدی بود.
فرمانده سپاه خرمشهر(محمد جهان آرا)، از بهنام خواسته بود، تا کوچه های شهر رو بچرخد و هر کجا تانک عراقی رو دید، بلافاصله اطلاع بده.
یه روز بهنام تو یکی ازاین ماموریت ها، ناگهان عراقیها او را اسیر کردن. بهنام برای اینکه از دستشون خلاص بشه، دوتا کار مهم انجام داد(۱)مثل بچه کوچیکها گریه😂😂😂 کرد(۲)به عراقیها گفت: من مامانم رو گُم کردم، دنبال مامانم میچرخم. عراقیها با طرح فریب بهنام گول خوردن 😛😛😛 و با کتکی که بهش زدن، گفتن برو دیگه این طرفا پیدات نشه(چون شهر هنوز کامل اشغال نشده بود، بعضی از خانواده ها توش زندگی میکردن).
بهنام در نهایت در مقاومت خرمشهر شهید شد و امروزه مردم با وفای خرمشهر این شهید ۱۲ ساله رو بعنوان سنبل مقاومت میشناسن.
((خواننده محترم، در ابتدای جنگ(سال ۵۹)، هنوز سپاه تشکیلاتی بنام اطلاعات عملیات نداشت. بعدها نیروهایی که منطقه عملیات و یا عقبه ی دشمن رو شناسایی میکردن، به این بزرگواران میگفتن، نیروی اطلاعات عملیات.
درواقع بهنام رو هم میتونیم از شهدای اطلاعات عملیات بدونیم. چرا که بهنام هم، شناسایی میکرد.
پیکر پاک شهید بهنام بعداز شهادتش در مسجد سلیمان دفن شد. و سالیانی بعد، به درخواست خانواده، نبش قبر (پیکر بهنام سالم بود)، در مکانی دیگر در همان شهر مسجد سلیمان انتقال یافت.🌷
برای شادی روح امام و شهدا، علی الخصوص شهدای اطلاعات عملیات صلوات.
@Revayate_ravi
انجمن راویان شهرستان بهشهر
👆قدس(ای لشگر صاحب زمان)
یا حضرت صاحب زمان آماده ایم آماده ایم
بهر نبردی بی امان آماده ایم آماده ایم
شوری حسینی در جهان یکباره بر پا می کنیم
کاخ سیاه فتنه را نابود و رسوا می کنیم
با هم نماز جمعه را در قدس بر پا می کنیم
مرد و زن و پیر و جوان آماده ایم آماده ایم
یا حضرت صاحب زمان آماده ایم آماده آیم
بهر نبردی بی امان آماده ایم آماده ایم
بس کن دگر ای خیره سر این حیله و نیرنگ را
افروختی روی زمین تو شعله های جنگ را
حالا ببین پیروزی این انقلاب سنگ را
بهر شکست ظالمان آماده ایم آماده ایم
با عزم پولادینمان تا محو ظلمت از زمین
جانها به فرمان ولی تا انقلاب آخرین
آزادی قدس شریف حمله سوی مستکبرین
ما لشگر مستضعفان آماده ایم آماده ایم
یا حضرت صاحب زمان آماده ایم آماده ایم
بهر نبردی بی امان آماده ایم آماده ایم
@Revayate_ravi
خداوندا🙏
#باڪری نیستم
برایت #گمنام بمانم...
#چمران نیستم
برایت عارفانه باشم...
#آوینی نیستم
برایت قلم بزنم...
مرا ببخش باهمه نقص هایم
ولی دلم شــ🌷ــهادت میخواهد.😭
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة
#اللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَليِّٖكَ_الْفَرَج
@Revayate_ravi
🌺﷽🌺
آقازاده بود.
پسرِ #سردارداودقربانی😎
نه جایی میگفت که پدرش چه کاره است، نه از پدرش میخواست که برای ورود به #سپاه کمکش کند.
۲ سال طول کشید تا از راه معمول وارد سپاه شد.
روحیهاش در مقایسه با بعضی از #آقازاده های امروز عجیب و خاص بود.
بله هنوز هم هستند کسانی که #تقوایالهی پیشه میکنند و میشوند محبوب خدا ...
مانند #شهید مدافع حرم
#شهید_روح_الله_قربانی
@Revayate_ravi
هر دو زانوهایش را از دست داده بود وهمیشه درد شدیدی داشت😓 مینیسک پاهایش حسابی دچار مشکل شده بود واذیتش می کرد وبخصوص یکی از زانوهاش نیاز به عمل جراحی داشت.
غضروف های پاهاش به صدا دراومده بودن. ولی در پیاده روی هاو عملیات های مختلف در پیرانشهر، اشنویه وزاهدان، همه جا جلودار وپیشگام بود.👌
بی وقفه و #بااخلاص وباجون ودل خدمت می کرد واون قدر کار می کرد تا شب ازخستگی میافتاد😢. وبدون اینکه تصمیم بگیره بخوابه خوابش می برد..
←وشهادت بهترین پاداش مخلصان فی سبیل الله است↓
#شهید_مدافع_حرم
🌹محمدتقی_سالخورده
@Revayate_ravi
سلام✋
عبادتتون قبول🙏
سفره ماه مبارک🌙 هم داره جمع میشه
این لحظات آخر رو مغتنم بشمارید
🍃🍂 موافقید شروع کنیم
یا علی✌️
@Revayate_ravi
🥀🌺بعد از شهادت #محمد ، یادواره شهدای آسور(روستای پدری #محمد) بود.
بدون #محمد دل و دماغ نداشتم.
تصمیم گرفتم که نرم.
🥀🌺به خوابم اومد ، گفت: خونه فلانی جلسه هست بیا!!
گفتم:میزبان کیه؟؟؟
گفت:من بانی جلسه هستم بهت میگم بیا!!!!!
🥀🌺چند سالی بود که کار فضا سازی و دکور انجام میدادم.
در خواب یک فهرست بلند بالا داد، گفت: داری میای ، اینها رو هم بیار.
همراه خودت آچارلولهگیر هم بیار.
🥀🌺آچار لوله گیر هیچ ربطی به کار ما نداشت ولی چون #محمد گفته بود، آوردم.
🥀🌺همه چیز استفاده شد به جز همان آچار لوله گیر .
شبی که فردایش مراسم بود دیدم بچهها دنبال آچار لولهگیر میگردند.
با تعجب پرسیدم می خوایم چیکار؟؟
🥀🌺گفتن:دارن لوله گاز جدید نصب میکنن تا مشکل آشپزها برای غذا حل بشه.
@Revayate_ravi
🥀🌺جلوی پنجره فولاد نشستم و برات کربلا رو از آقا میخواستم
یاد #محمد بلباسی اُفتادم.حاجی یادت رفته چه قولی دادی؟؟؟
🥀🌺پارسال تنهایی رفتی کربلا
گفتی :خیالت جمع سال بعد با هم میریم.
لااقل بیا ضمانت من رو پیش امام رضا(ع) بکن.
🥀🌺رفتیم کوه سنگی ،زیارت هشت #شهید گمنام
زیارت عاشورا رو خوندیم .گفتن: قرعهکشی برای کربلاست.
🥀🌺به #محمد بلباسی گفتم: تو که آدم بد قولی نبودی.
بیا و مَردی کن و سر قولت باش.
بالاخره قرعه به نام من اُفتاد.
🥀🌺مسئولمون گفت: دیدی بالاخره حاجی چه حالی بهت داد.😍
@Revayate_ravi
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنْ أَلِيفٍ آنَسَ مُقْبِلاً فَسَرَّ وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِياً فَمَضَ
بدرود اى همدم ما كه چون بيايى، شادمانى و آرامش بر دل ما آرى و چون بروى، رفتنت وحشت خيز است و تألم افزاى.
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوبُ
بدرود اى همسايه اى كه تا با ما بودى، دلهاى ما را رقت بود و گناهان ما را نقصان.
🕯
التماس دعا
@Revayate_ravi