#خاطره_ای_از_شهید
خواب دیدم محمد بالا سر مزار #شهید_جهان_آرا نشسته و با گل های پرپر در حال درست کردن بیضی مانندی به دور اسم شهید جهان آراست..
وقتی از خواب بیدار شدم از دخترم سراغ #فیلم_های محمدرضا رو گرفتم، که بالاخره یه فیلمی دقیقا به همون شکل خوابم، محمدرضا بالا سر شهید جهان آرا نشسته داره دور اسم شهید جهان آرا رو با #گل درست میکنه...
و جالب تر این که در فیلم مکالمه ای به این مضمون بین محمدرضا و دخترم رد و بدل میشه:
#محمدرضا: دعا کن شهید بشم
#دخترم: چه خودشم تحویل میگیره
حالا کجا #شهید میشی!؟
#محمدرضا: دمشق
#دخترم: اونوقت دمشق کجا میره؟
#محمدرضا: حلب...
این مکالمه برای دوسال قبل از #شهادته...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
📸 یادبود | #راوی_فتح
🔻تو به ما یاد دادی
جنگ فقط سرباز نمیخواهد
سلاح فقط تنفگ نیست
و عشق مرگـ ندارد ...
#سیدشهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
چراخـٰانمهاشـھیدنمیشن!؟
-چونبہشھـٰادتاحتیـٰاجندارند،آنآقـٰایون
هستندکہبـٰایدشھیدبشنتـٰابہسعادتبرسند!
خانمهایڪتحملبکننددرخانہ،
اجریڪشھیدرابہآنهـٰامیدهند . .
دیگہنمیخوادکارزیادۍکنند
خانمهـٰاواقعاامکاناتمعنوۍشـٰانبالآست،
فقطبـٰایدبدانندکهڪجابایدچہکارکنند...!
#استادپناهیان
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
میوه وقتی میرسد باغبان باید آن را بچیند..
- #حاج_قاسم عازم بیروت شد تا #سیدحسن_نصرالله را ببیند. ساعت حدود ۹ شب حاجی از بیروت به دمشق برگشت. شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند.
- سکوت شد. یکی گفت: «حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نروید.» حاجقاسم با لبخند گفت: «میترسید شهید بشوم؟» باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد:
- شهادت که افتخار است، رفتن شما برای ما فاجعه است!
- حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم.
و...
- حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده شمرده گفت: «میوه وقتی میرسد باغبان باید آن را بچیند، میوهی رسیده اگر روی درخت بماند، پوسیده میشود و خودش میافتد.» بعد نگاهش را بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد و گفت: «اینم رسیده است، اینم رسیده است...» ساعت ۱۲ شب هواپیما پرواز کرد. ساعت دو صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید.
راوی: یکی از مسئولان یگان فاطمیون
📚 از کتاب #متولد_مارس؛ جستاری در خاطرات دوستان و همرزمان حاج قاسم ❤️
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
1.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شعر زیبایی که ۱۰ بار رهبر تحسینش کردند
🔸موضوعی که الان خیلی به آن نیاز داریم
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🌀فــرنگیــس،زن قهـرمان ایـرانے🌀
📚قسمت:چهارم
🦋تبر⛏ رو دو دستی گرفتم و با قوت پایین آوردم.سرش صدا داد و اُفتاد توی آب💧 ، تبر روی فرقِسرِ سرباز عراقی جاموند.
سنگ تیزی گرفتم و با سرعت به سَر سرباز دیگه زدم.اون فقط نعره میزد
مچش رو پیچوندم و از پشت دستش رو گرفتم.
🦋تفنگشون 🔫رو گرفتم و با نوک تفنگ به پشتش میزدم تا تندتر حرکت کنه
وقتی رسیدیم پیش بقیه یه مقدار چایخشک و زردچوبه گرفتم تا جای زخمش رو ببندم
وقتی از کنارش رد میشدم از ترس خودش رو عقب میکشید.
🦋داییام اومد توی کوه به ما سر بزنه ، اون هم دو تا اسیر عراقی گرفته بود و با مال ما میشد سهتا
اسیرهای عراقی با هم حرف میزدن
از کسی که عربی بلد بود سوال کردم چی بهم میگن؟؟؟
خندید و گفت: از تو میترسن😱 ، میگن نوبتی بخوابیم نکنه این زن ما رو بکشه!!!
🦋چند باره دیگه هم رفتم روستای گورسفید خونهی خودم برای گرفتن آذوقه ، روستا پُر از تکههای خمپاره و پوکه شده بود و خونهام محل نگهداری کشتههای عراقی، پُر از کفن و خون و جنازه شده بود.
🦋همش منتظر بودیم جنگ تموم بشه به خونههامون برگردیم ولی فایده نداشت
بالاخره بعد از ۱۲ روز مجبور شدیم از کوه چغالوند که توش پناه گرفته بودیم بریم ، بچهها داشتن از گرسنگی میمردن😔