💕معرفی شهید💕
شهید دهه ی هشتادی🌸
محمدعارف کاظمی دراستان کرمان درکهنوج درروستای دورافتاده ومحروم درماموریت سپاه باگروه جهادی کارمیکرد ودرآنجابه شهادت رسیدوبه عنوان شهیدجهادگر محسوب میشود.
✅تنهاشهیدجهادگردراستان مازندران است.⚡️
🧡به روایت مادرشهید🌟
برای مادری که جوان استخوان ترکانده اش رادر19سالگی ازدست داده باشدذکرخوبی های جوانش مساوی است
باداغ دلتنگی بیشتر.🖇🌷
اماگفتگوبامادرشهیدمحمدعارف کاظمی سخت پیش نمیرود.میگویددربودونبودپسرارشدش همیشه به اوافتخارمیکرده است:«من3فرزنددارم.محمداولین فرزندمن بود.وقتی خواهرهای دوقلویش به دنیاآمدند12ساله بوداما خیلی به من کمک میکرد.بطوری که درآن شرایط به حضورکسی دیگری درخانه نیازنداشتم.
❇️همیشه احترام گذاشتن به من وپدرش برای اوحرف اول وآخررامی زد.
همیشه درسخوان بود اما به انتخاب رشته که رسیددانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب کرد.دوست داشت پاسدار شود و در این مسیرخودش را به شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم نزدیک تر میدید.
🌺یادشهداباصلوات🌺
#شهیدجهادگرشهیدمحمدعارفکاظمی🕊🍃
متولد:۱۳۸۰/۴/۶
شهادت ۱۳۹۸/۱۲/۱۹
مزار:گلزارشهدای روستای کارتیچکلا_شهرستان سیمرغ
#سالروز_ولادت❤️
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اجرای سرود عاهدناك امام زماني، در استادیوم باستانی رومی شهر صور در جنوب لبنان
شما فقط میبینید عده زیادی نوجوان و جوان لبنانی در استادیوم تجمع کرده و سرود میخوانند.
اما از هوای شرجی آنجا خبر ندارید. در دمای ۲۹ درجه و رطوبت ۸۰٪ نزدیک ساحل، نیم ساعت زیر این آفتاب ماندن خصوصا برای محجبهها بسیار سخت است.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
💔دیروز ۱۳ تیرماه ، سالگرد شهادت سـردار شهید #محمدرحیمبردبار ، مسئول تخریب لشکر ۲۵ کربلا از زمان تاسیسش تا شهادت سردار یعنی ،سال ۶۵ بود.
💔و این بهانهای شد تا از یکبار دیگر خاطرات شهید بردبار به روایت همسرش در کانال گذاشته شود.
💔 از امشب ، هرشب قسمتی از کتاب #حسنیوسف تقدیم شما خواهد شد.
💥مـیـن دزد خـمـیـنـے 💥
💥خاطـرات همسر شهید محمـدرحیـم بـردبـار💥
🎬 #قسمتاول
🔳من سکینه فیروزی هستم
یادمه اولین بار #محمدرحیم وقتی اومد به خواستگاریم معنی اسمم رو بهم گفت.
🔳گفت: سکینه یعنی آرام بخش قلبها
طوری باید باشی که هر کی صدات میکنه قلبش آروم بگیره.
🔳من اهل روستای لاکتراشان نکا هستم
لاک ظرف چوبیه که باهاش گندم و برنج پیمانه میکنن و چون اهالی روستای ما با چوب درخت لاک دُرُست میکردن و میفروختن ، روستای ما معروف شد به لاک تراشان.
🔳تا سوم ابتدایی رو تو همون روستامون که سپاه دانش بود خوندیم
برای ادامهی تحصیل همراه برادرم هوشنگ و بچههای دیگه به بهشهر اومدیم.
🔳کنار مسجد دامغانیها خونه اجاره کردیم
من به مدرسهی شاهدخت(مصطفیخمینیسابق) میرفتم.
بدترین توهینی که اون موقع تو مدرسه به ما میکردن این بود که بهمون میگفتن:دُهاتی
وقتی از بهشهر به لاکتراشان میرفتم بچههای روستا دورم جمع میشدن و میپرسیدن چی سوار شدی؟؟؟
من که سوار اتوبوسهای ایرانپیما میشدم ،بهشون میگفتم : سوار هواپیما شدم.
🔳سال ششم رو به مدرسهی دهخدا رفتم.
اونجا با ۳ تا تجدید بهم میگفتن: درسخون
کمکم خیابونها شلوغ شد
نمیدونستم این خمینی کیه که سَرِش دعواست.
🔳اعلامیههای امام رو خوندم و با افکارش آشنا شدم
دیگه ما هم پایه ثابت راهپیماییها و تظاهراتها بودیم.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🌀امروز ، سهشنبه ، اعضاء انجمن راویان شهرستان بهشهر دیداری با خانوادهی سـردار شهیـد #محمدرحیمبردبار داشتند.
🌀همچنین زیارت اعضاء این انجمن از مزار مطهر شهید مدافعحـرم #محمدتقیسالخورده در روستاے شهـابالدین نکا انجام شد.