💥مـیـن دزد خـمـیـنـے 💥
💥 خـاطـرات همسـر شهیـد محمـدرحیـم بـردبـار💥
🎬 #قسمتششم
🔳 #رحیم هر وقت میخواست من رو صدا کنه نمیگفت: سکینه یا حتی سکینه خانم
اغلب میگفت: سکینه خانم،مغز بادوم
تا ازش میخواستم کاری بکنه میگفت: چشم!!دورت هم میگردم ،بعد بلند میشد چند دور ، دور من میگشت.
🔳 سر ظرف شستن و لباس شستن دعوامون میشد
میگفت: شما فقط بشین پاتو دراز کن
من کارها رو انجام میدم
همیشه میگم من و #رحیم دو سال با هم زندگی کردیم ولی #رحیم به اندازهی دویست سال بهم محبت کرد.
🔳موقع تولد محمدرضا مثل ذرت بو داده بالا و پایین میرفت
حتی با پرستار دعوا اُفتاده بود
اسم محمدرضا رو خودش انتخاب کرده بود و بعد شهادت #رحیم مادر شوهرم اون رو #محمدرحیم صدا میزد.
🔳محمدرضا بیست روزه بود که برگشتیم اهواز
اونقدر آروم بود که یادم میرفت بچه دارم.
🔳حقوق #رحیم دست من بود میخواست بره بیرون میگفت: یه کم پول بده همرام باشه..
🔳بچهی دوم رو باردار بودم
#رحیم گفت: من اون رو نمیبینم
سلام من رو بهش برسون و اگه دختر بود اسمش رو بزار #رُحما
🔳بعد عملیات والفجر۸ شیمیایی شد
بهم گفت: لباسهام رو آتیش بزن ، آلوده شدن
من بیعقلی کردم و گفتم مگه آدم لباس پاسدار امام زمان رو آتیش میزنه
بردم آشپزخونه شستم از همون موقع سرفههای من شروع شد.
از گلوم خون میومد
تا ۱۰ سال اون عوارض با من بود.
🔳چهارم تیرماه بیخبر اومد خونه
صبح که میخواست بره ، خواست محمدرضا رو بیدار کنه و یه خداحافظی مفصل راه بندازه
گفتم: تو رو خدا #رحیم!! بچه رو بیدار نکن وقتی رفتی لج میکنه نمیتونم آرومش کنم
آروم بچه رو بوسید و رفت.
🔳بعد از شهادت #رحیم هیچ وقت خودم رو به خاطر اون روز نبخشیدم
ای کاش میذاشتم یه بار دیگه محمدرضا رو بیدار کنی و یه دل سیر اون رو ببوسی و باهاش خداحافظی کنی.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
استغفار یعنی
خدایا چاله های زندگیم را پر کن
چاله ها
یا در اثر گناهان هستند
یا بجهت امتحان
•از شهید آوینی پرسیدن
[چیکار می کنی که این متن ها رو می نویسی...؟]
آقا سید در جواب گفتن :
🍃]•خودمم نمیدونم،
اما اگر میخوای اینجوری شی
وضو بگیر
دو رکعت نماز بخون
آب وضو خشک نشده
و هنوز سرت رو برنگردوندی
همونجا با همین نیت شروع کن
بنویس
بهت می دهند...:)
●رفقاشون میگن میز کار آقاسیدمرتضی همیشه رو به قبله بوده●
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهیدی که یک کودتا به نام او خورد!
🔹میان کودتای نوژه و کودتای نقاب، تفاوتی است به اندازه مظلومیت یک شهید!
🔹بسیاری نمیدانند «نوژه»، نام خلبان شجاعی است که یک سال قبل از این کودتا، نقشههای ضد انقلاب در پاوه را نقش بر آب کرد و در نهایت پس از اصابت آتشبار عناصر ضد انقلاب، با زبان روزه به شهادت رسید.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
💥 مـیـن دزد خـمـیـنـے 💥
💥خـاطـرات همسـر شهیـد محمـدرحیـم بـردبـار💥
🎬 #قسمتهفتم
🔳 ۱۳ تیرماه ۶۵ #محمدرحیم وضو گرفت و آماده شد برای نماز که هواپیماهای عراقی حمله میکنن و ۴۶ ترکش به #رحیم اصابت میکنه و برای همیشه #رحیم از ما گرفته میشه!!😞
🔳وقتی خبر شهادت #رحیم رو بهم دادن از حال نرفتم
منی که از تنهایی ،خون،رتیل،صدای رعد و برق میترسیم ،دیگه نمیترسیدم
گفتم: میخوام غسل صبر بکنم و با خدای خودم خلوت کنم.....🥀
🔳تشیع با شکوهی انجام شد هزار و خوردهای رزمنده کفنپوش شدهبودن
رفتم جلو و گفتم: من هیچ وقت توی این خیابونها با #رحیم قدم نزدم
اجازه بدید آخرین بار با اون راه برم.😅
🔳بعدها هر وقت وارد خونه میشدم بوی عطر #رحیم رو احساس میکردم
میگفتم: #رحیم میدونم اینجایی...خودت رو بهم نشون بده.😔
🔳محمدرضا کمتر لج میکرد ولی اَمان از رُحما ، جان ما رو به لب رسونده بود
تا فهمید پدر یعنی چی؟؟؟ از من پدر خواست.😓
تموم روز گریه میکرد ،قبل از خواب ، بعد از خواب ، وقت غذا ، وقت بازی....
گاهی اون جیغ میزد ، من جیغ میزدم
پدر شوهرم خدا بیامرز وقتی این صحنهها رو میدید با ناراحتی میگفت: خدایا!! جون من و بگیر دیگه گریهی اینا رو نبینم.😔
🔳رُحما به سالگرد پدرش که میرسید کارش به بیمارستان میکشید
بزرگتر که شد تو مدرسه گریه میکرد به معلمش میگفت: خونه نمیتونم گریه کنم مادرم غصه میخوره.😭
🔳وقتی اُسرا اومدن ، محمدرضا گفت:
مامان تو برو بگرد شاید بابا تو اُسرا باشه!!😞
گفتم: مامان!لشکر ۲۵ کربلا یه #محمدرحیمبردبار داشت اون هم شهید شد.😭
محمدرضا گفت: شما یه سوالی بکن شاید اشتباهی شده باشه😢
ولی وقتی آخرین اسیر ایرانی برگشت فهمیدن دیگه قرار نیست پدرشون برگرده.😔
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
Γ📲🍃••
♡
♡
#روایت_عشق^'💜'^
از نجف آباد ۵۰ ڪیلومتࢪ ࢪاھ مےاومد
تا بࢪسھ بھ حسینیھاۍ ڪھ اونجا خادمے مےڪࢪد.
مسئول حسینیھ میگھ دو تا شࢪط گذاشتھ بود بࢪاۍ خادمیش:
🌿یڪے اینڪھ من ࢪو پشت حسینیھ بذارید تا اونجا خدمت ڪنم، نمےخوام دیدھ بشم.
🌿یڪے هم اینڪھ هࢪچے ڪاࢪ سخت هست بھ من بدید.
#شهید_محسن_حججی♥️
#شهیدانہ✨
#تولدت_مبارک
#🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi