eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 مـیـن دزد خـمـیـنـے 💥 💥خـاطـرات همسـر شهیـد محمـدرحیـم بـردبـار💥 🎬 🔳 ۱۳ تیرماه ۶۵ وضو گرفت و آماده شد برای نماز که هواپیماهای عراقی حمله می‌کنن و ۴۶ ترکش به اصابت می‌کنه و برای همیشه از ما گرفته میشه!!😞 🔳وقتی خبر شهادت رو بهم دادن از حال نرفتم منی که از تنهایی ،خون،رتیل،صدای رعد و برق می‌ترسیم ،دیگه نمی‌ترسیدم گفتم: می‌خوام غسل صبر بکنم و با خدای خودم خلوت کنم.....🥀 🔳تشیع با شکوهی انجام شد هزار و خورده‌ای رزمنده کفن‌پوش شده‌بودن رفتم جلو و گفتم: من هیچ وقت توی این خیابونها با قدم نزدم اجازه بدید آخرین بار با اون راه برم‌.😅 🔳بعدها هر وقت وارد خونه میشدم بوی عطر رو احساس می‌کردم می‌گفتم: می‌دونم اینجایی...خودت رو بهم نشون بده.😔 🔳محمد‌رضا کمتر لج می‌کرد ولی اَمان از رُحما ، جان ما رو به لب رسونده بود تا فهمید پدر یعنی چی؟؟؟ از من پدر خواست.😓 تموم روز گریه می‌کرد ،قبل از خواب ، بعد از خواب ، وقت غذا ، وقت بازی.... گاهی اون جیغ میزد ، من جیغ میزدم پدر شوهرم خدا بیامرز وقتی این صحنه‌ها رو میدید با ناراحتی می‌گفت: خدایا!! جون من و بگیر دیگه گریه‌ی اینا رو نبینم.😔 🔳رُحما به سالگرد پدرش که میرسید کارش به بیمارستان می‌کشید بزرگ‌تر که شد تو مدرسه گریه می‌کرد به معلمش می‌گفت: خونه نمی‌تونم گریه کنم مادرم غصه میخوره.😭
🔳وقتی اُسرا اومدن ، محمد‌رضا گفت: مامان تو برو بگرد شاید بابا تو اُسرا باشه!!😞 گفتم: مامان!لشکر ۲۵ کربلا یه داشت اون هم شهید شد.😭 محمد‌رضا گفت: شما یه سوالی بکن شاید اشتباهی شده باشه😢 ولی وقتی آخرین اسیر ایرانی برگشت فهمیدن دیگه قرار نیست پدرشون برگرده.😔 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Γ📲🍃•• ♡ ♡ ^'💜'^ از نجف آباد ۵۰ ڪیلومتࢪ ࢪاھ مےاومد تا بࢪسھ بھ حسینیھ‌اۍ ڪھ اونجا خادمے مےڪࢪد. مسئول حسینیھ میگھ دو تا شࢪط گذاشتھ بود بࢪاۍ خادمیش: 🌿یڪے اینڪھ من ࢪو پشت حسینیھ بذارید تا اونجا خدمت ڪنم، نمےخوام دیدھ بشم. 🌿یڪے هم اینڪھ هࢪچے ڪاࢪ سخت هست بھ من بدید. ♥️ #🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
⁉️ قیام مسجد گوهرشاد چرا و چگونه اتفاق افتاد؟ ۲۱ تیرماه؛ سالروز قیام گوهرشاد و روز عفاف و حجاب 🕌 واقعه تجمع مردم مشهد در تیر ماه سال ۱۳۱۴ در مسجد گوهرشاد در اعتراض به قانون تغییر لباس توسط رضاخان بود که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد. ♦️ علت اصلی این تحصن اعتراض به اجباری شدن و کلاه شاپو و سیاست‌های تغییر لباس، و حصر آیت الله سید حسین قمی (در پی اعتراض به قوانین تغییر لباس) بود. ♦️ در ۲۰ تیرماه، درگیری اولیه در مسجد باعث شهادت ۲۰ نفر شد. پس از آن بر تعداد متحصنین افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند. ♦️ فردای آن روز در ۲۱ تیرماه و پس از آنکه تلاش نظامیان برای متفرق کردن جمعیت با مقاومت مردم رو به رو شد، راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد بسته و دستور شلیک صادر شد. ♦️ بدین ترتیب این تحصن به شدت سرکوب و بیش از ۱۶۰۰ نفر شهید شدند. پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر شدند و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از روسای ادارات مشهد تغییر کردند. 🔆 ویژه 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺تو همدان یه نفر اینجوری کار فرهنگی میکنه. هر دو ماه یک بار هم پوستر رو عوض می‌کنه 🔹کاش مسئولین اندازه این شهروند دغدغه فرهنگ داشتند 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 مـیـن دزد خـمـیـنـے 💥 💥خـاطـرات همسـر شهیـد محمـدرحیـم بـردبـار 💥 🎬 🔳همه چی خوب بود تا وقتی جنگ تموم شد. کار از وقتی خراب شد که بچه‌ها بزرگ شدن و دانشگاه رفتن ، اونوقت توی چشمای ما زُل میزدن و می‌گفتن : بچه‌های شهدا سهمیه دارن!!!میبرن سفر!!!همه چی براشون مجانیه!!! 🔳فکر می‌کردن بچه‌های شهدا بیسوادن فقط با سهمیه میرن دانشگاه اونها نمی‌دونن صدها میلیون تومن از اینها هم با یک تار موی برابری نمی‌کنه. حاضر بودم همه‌ی دارایی خودم رو بدم یه لحظه لبخند رو ببینم 🔳جنگ برای خیلی‌ها تموم شد ولی برای ما هیچ وقت تموم نشد چون یه جای خالی هست که هیچ وقت پُر نمیشه 🔳عزمم رو جزم کردم که ادامه تحصیل بدم . لیسانسم رو گرفتم و سال ۷۰ به عنوان معلم پرورشی مشغول به کار شدم 🔳گاهی اوقات بچه‌ها رو میبردم لاک‌تراشان پدر شوهرم می‌گفت: وقتی سکینه و بچه‌ها از پله پایین میان که برن ، قلب من رو می‌کنن که ببرن هر وقت می‌خواستیم مسافرت بریم مادر شوهرم پیشونی من رو می‌بوسید این کار برای ما خیلی معنی داشت من هیچ وقت از اونها بی‌حرمتی ندیدم.