در پیاده روی اربعین بهش گفتن: یه جمله ناب بگو
گفت: خدا ما رو با اونایی که سالهای قبل توی این مسیر قدم گذاشتن و شهید شدن محشور کنه
حالا او شهید مدافع حرم #سعید_بیاضی_زاده است🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🎨 بازگشت پرستوها ....
🔻 ۲۶ مرداد ماه سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی گرامی باد
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
یک بار در خانه صحبت وصیتنامه شد، به پوستر #حاج_همت روی کمدش اشاره کرد و گفت: وصیت من همان جمله حاج همت است: با خدای خود پیمان بستهام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این #انقلاب_الهی یک آن، آرام و قرار نگیرم.
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
میگفت :
همیشه عکس یه شهید تو اتاقتون
داشته باشید..
پرسیدیم چرا؟
گفت :
اینا چشماشون معجزه میکنه!
هر وقت خواستید گناه کنید فقط کافیه
یه نگاهتون بهشون بخوره..
میگفت..
بندهها فراموش کارن..
یادشون میره یکی
اون بالا هست که همه چیزو میبینه..
ولی این شهدا انگار انعکاس ِ نگاه خدان..
انگار با نگاهشون بهت میگن..
ما رفتیم که تو با گناهات ظهور و عقب
بندازی؟
ما رفتیم که تو یادت بره خدایی هست؟
میگی جوونم؛ منم جوون بودم شهید
شدم..
بهتر نیست یه بهونه بهتر بیاری؟!
میگفت :
خیلی جاها جلوتونو میگیرن...
#شهیدمسعودعسگری🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
∞🌸🍃
#مرامشهدایے
#شهیدمدافعحرموحیدنومےگلزار
همسر شهید نقل میکنند:
🌸 یک روز وحید ناراحت از سر کار به خانه آمد و مستقیم به آشپزخانه رفت و وسایل را جدا میکرد؛ نصف وسایل را برداشت. بهش گفتم: «وحید این وسایل را چهکار میخواهی بکنی؟» گفت:
🍃 «دوستم تازه ازدواج کرده، در منزلشان هیچی ندارند. از لوازم منزل، آنهایی که از نظرم اضافه است را جمع کردم تا به آنها بدهم.»
🌸 در آن مدتی که در بندرعباس بودند، این کار وحید سهمرتبه تکرار شد. حتی موتورش را به یکی از دوستانش بخشید تا دوستش و همسرش به گردش بروند و زندگی مشترکشان نابود نشود.
#اللهمعجللولیکالفرج
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🌿#خاطره_از_شهدا
بعد از گذشت ۳ سال فرماندهی میدانی نبردهای ضد تکفیری در سوریه، به کشور برگشت، چند روز بعد با او در خانه حسین بهزاد دیدار تازه کردیم، عجیب سرخوش بود، پرسیدم: حاج آقا قضیه چیه خیلی سر کیفی هستید. گفت: امروز همراه حاج قاسم برای تقدیم گزارش آخرین وضعیت سوریه به بیت رهبری رفتیم بعد از تشریف فرمایی آقا، حاج قاسم شروع به صحبت کرد و اسمی هم از بنده برد.
ناگهان حضرت آقا رو کرد به من و فرمود: آقای همدانی! عرض کردم: بفرمایید. آقا فرمودند: طی این سه سال از جنگ سوریه گذشته من در غالب قنوت نمازهایم شما را به اسم دعا کردهام! حاجی با چشمانی اشکبار از شوق گفت: به خدا قسم با شنیدن همین فرمایش آقا، کل خستگی آن ۳ سال سرتاسر مصیبت و رنج، یکجا از تن و جانم بیرون رفت...
راوی:گل علی بابایی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi