eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرد هزار چهره واقعی کسی که خواب را از چشمان ساواک گرفت ۲ شهریور، سالروز شهادت چریک مبارز مسلمان سید علی اندرزگو 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
🏴انالله و انا الیه راجعون ◼️بدینوسیله شهادت مظلومانه پاسدار اسلام ، شهید محمد اسلامی وبسیجی فعال شهید محمد سجادی ، که شب گذشته ، در درگیری با اشرار ، در شهر شیراز ، به رحمت ایزدی پیوست را ، تسلیت عرض می نماییم.. از خداوند متعال برای آن مجاهد به عرش پیوسته طلب رضوان و رحمت واسعه الهی و همجواری با سیدالشهدا، و برای بازماندگان ایشان طلب صبر جزیل داریم ... شادی روح مطهرشان صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انجمن راویان شهرستان بهشهر
🏴انالله و انا الیه راجعون ◼️بدینوسیله شهادت مظلومانه پاسدار اسلام ، شهید محمد اسلامی وبسیجی فعال
📣 اصلاحـیه پاسدار شهید محمد اسلامی، فرزند حسین اسلامی، مدیرعامل اتحادیه تشکل‌های قرآنی فارس و بسیجی شهید محمد سجادی‌زاده ، هر دو اهل شیراز هستند ولی اول شهریورماه ۱۴۰۱ در حین عملیات امنیتی و گشت به شهادت رسیدند. ✍ادمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{خاطرات‌شهیدمدافع‌حرم‌زکریاشیرے} 🔷به روایت مـــادر شهیـــد🔷 🔷قسمت: سوم🔷 ♦️♦️بعد از خشکسالی تو روستا اومدیم به شهر اقبالیه(از توابع قزوین) با فروش گاو و گوسفندمون تونستیم یه خونه‌ی نقلی بگیریم. ♦️♦️سال ۷۶ بچه‌ها دو دسته شدن یک دسته که به مدرسه میرفتن صغری زکریا یحیی زینب و دسته‌ی دوم که کوچیکتر بودن مرتضی مجتبی زهرا ♦️♦️پاییز و زمیتون اون سال خیلی سرد بود و ما پول کافی برای اینکه هر هفت نفرشان کاپشن و کلاه بگیریم نداشتیم اول برای کوچکترها خریدیم و ماه بعد برای بزرگ‌ترها ♦️♦️یه روز گفت:مدیر مدرسمون میگه به مادرت بگو حتما بیاد مدرسه رفتم مدرسه مدیرشون گفت: سه روزه سر صف به تذکر میدیم هوا سرده ، فردا داری میای کاپشن بپوش و کلاه بگذار. ♦️♦️با تعجب گفتم: حتی یک کلمه هم به ما چیزی نگفت. وقتی ازش سوال کردم ، گفت: ترسیدم چیزی رو از شما بخوام که نتونید بخرید😔 ♦️♦️از همونجا رفتم بازار ، انگشتر نامزدیم رو فروختم و برای کاپشن و کلاه خریدم.
♦️♦️رفته رفته اخلاق تغییر کرد سه ماه تابستون رو با دوستاش می‌رفت کار می‌کرد. یه سال دستمزد تابستونش رو جمع کرد و برای من انگشتر خرید. ♦️♦️گفت: ننه رقیه!اون روزی که انگشترت رو فروختی برای کاپشن من ، خیلی بهم سخت گذشت. ♦️♦️سال ۸۶ بود هر وقت حرف مهمی داشت اونقدر توی آشپزخونه دور من می‌چرخید تا قفل دهنش باز بشه. ♦️♦️مدام در کابینت‌ها رو باز و بسته می‌کرد. گفتم: چیزی تو گلوت گیر کرده؟؟ پول می‌خوای؟؟ گفت: می‌توام زن بگیرم چشم‌هام گِرد شد😳 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مذهبی باید اینجوری باشه.... ما چجوری هستیم⁉️ 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
11.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃 با کت‌و‌شلوار می‌ری اتاق عمل؟ نه؛ بلکه به قانون اتاق عمل احترام می‌گذاری پس حتی اگه به که قانون خدا و واجب اسلام هست؛ اعتقاد شخصی نداری باید به قانون مملکت احترام بذاری...✌️ 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا