eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 داستان عجیب ۵ شهید (بخش دوم) ▪️پلان ۶:حسین بادپا با ابراهیم صدرزاده در منطقه آشنا می شود و باهم هستند. صدرزاده از حالات خوب حسین بادپا خاطراتی را تعریف کرده است. ▪️پلان۷:او می گوید:حسین بادپا برای شهادت به هر دری می زند اما خبری نبود. در سفر بازگشتی که از منطقه به ایران داشتیم در جلسه ای حاج قاسم را دیدیم. او گفت:من نگران هستم شماها شهید بشوید، برای شهید شدن حسین بادپا که یکی باید دعا کند. ناگهان حسین منقلب و دگرگون می شود.حاج قاسم از کجا می داند؟مگر علم غیب دارد؟ ▪️پلان۸:صدرزاده میگوید:بعد از جلسه و کلام حاج قاسم حسین بادپا بیش از ۵۰مرتبه از من پرسید حاج قاسم چه گفت؟حال عجیبی داشت. گویا اتفاقی افتاده است.تا اینکه می گوید:چندی قبل محمدرضا کاظمی را درخواب دیدم... ▪️پلان۹:در خواب به او گفتم دعاکن و مراهم باخود ببرید که دلتنگتان هستم، محمدرضا اعتنایی نمی کند.اصرار کردم و گفتم باشه دعا نکن اما من دعا میکنم و تو آمین بگو، باز توجهی نمی کند، تا اینکه لبخندی می زند،نگاه خاصی می کند و گویی باچشمانش چیزی می گوید و می رود. اما من که این خواب را برای احدالناسی باز گو نکرده بودم.حاج قاسم از کجا می دانست... ✍"محمدصالحی" @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴داستان عجیب ۵ شهید (بخش پایانی) ▪️پلان ۱۰:حسین بادپا بیکار نمی نشیند، مومن زیرک است، او در فرصتی مناسب مادر و پدر شهید محمدرضاکاظمی راملاقات می کند و در شرایطی در مزار این شهید با اصرار از مادر می خواهد که برایش دعای عاقبت بخیری بکند، شاید او واسطه شود و از پسرش بخواهد. مادر شهید نیز با دل پاک وصفای باطن خود دعا می کند، گویی کار حسین بادپا درست و گره باز می شود.فاصله این دعا و شهادت بیش از یک ماه نمی شود. ▪️پلان۱۱:شهیدصدر زاده می گوید:حسین بادپا در منطقه حس وحال زیبایی داشت گویی انتظار می کشید و منتظر و آماده بود تا بالاخره به وصال محبوب خود رسید. ▪️پلان۱۲:حاج قاسم در یادواره شهید بادپا می گوید:حسین بادپا با اصرار خود مشیت خداوند را تغییر داد وشاید حتی از حسین یوسف الهی نیز سبقت گرفت. ▪️پلان۱۳:حاج قاسم در۱۳دی۹۸ شهید می شود و به یارانش (یوسف الهی، کاظمی،بادپا و صدر زاده) می پیوندد. قبل از شهادت نیز وصیت کرده است کنار حسین یوسف الهی دفن شود. ▪️روحشان شاد... ✍"محمدصالحی" @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠طلبه‌ی شهید مصطفی ردانی پور 💠اهل اصفهان 💠متولد ۱۳۳۷ 💠با همه‌ی درآمد ناچیزی که پدر داشت همیشه در منزل روضه خوانے ماهانه داشتند. 💠بزرگ شد(انقلاب و جنگ و جبهه) 💠مادرش براے سر و سامان دادن به او اصرار به ازدواجش داشت ، ولی مصطفی می‌گفت:بچه‌های مردم دارند در جبهه تیکه پاره می‌شوند اونوقت شما می‌گویید کارهاتون رو وِل کنید و بیایید زن بگیرید. @Revayate_ravi
🌸اما شنیده بود که امام فرمود:با همسران شهــــــــدا ازدواج کنید. 🌸مادرش هم دست بردار نبودو بالاخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد تا بروند خواستگارے ولی به آنها نگفته بود ڪه این خانم همســــر شهیــــــــد است. 🌸ولی آن همسر شهیـــــد همه‌ی خواستگاران را رد کرد ، مصطفی را هم رد کرد. @Revayate_ravi
🍃دوباره پیغام فرستاد ڪه امام فرمودند:با همســــــــران شهـــــــدا ازدواج ڪنید ، باز قبول نکردندمی خواست تا مراسم سال همسرش صبر ڪند. 🍃 دوباره پیغام فرستاد، شما سیـــد هستید می خواهم داماد حضرت زهرا(س) شوم. 🍃دیگر نتوانست حرفی بزند و جوابش مثبت بود. حضرت امام خطبه‌ی عقدش راخواند. 🍃مصطفی به امام گفت :آقــــــا ما را نصیحت کنیـــد. امام به عروس نگاهے کرد و گفت:از خدا می خواهم ڪه به شما صبـــــــر بدهد. @Revayate_ravi
ادامه دارد.....
🌹مصطفی براے عروسیش علاوه بر میهمانان ۴ کارت عروسے دیگر گرفت. 🌹یک کارت را گرفت و برد مشهد انداخت داخل ضریح امام رضا(ع) و آقــــــا امام رضـــــا (ع) را دعوت ڪرد. 🌹یڪ کارت را برد مسجد جمکران گذاشت و آقـــــــا امام زمـــــــان(عج) را دعوت ڪرد. 🌹دو کارت را برد انداخت داخل ضریح حضرت معصومه(س) یکی براے حضرت معصومه (س) یکی هم براے حضرت زهرا(س) و ایشون رو به عروسیشون دعوت کردند. @Revayate_ravi