{خاطراتشهیدمدافعحرمزکریاشیرے}
🔷بـه روایــت مـــادر شهیــد🔷
🔷قسمت:پنجم🔷
😎رابطهی #زکریا با دامادها خیلی صمیمی بود
یه بار دیدم یکی از بچهها یه استانبولی گچ رو داره از پلهها بالا میبده
شَصتم خبر دار شد ، گفتم: راستش رو بگید چرا دارین گچ رو میبرید بالا
😎 گفتن: سفارش داداش #زکریاست
گفت:هر وقت سید رحمان(دامادشون) اومد بریزین روی سرش
چشمهام چهارتا شد😳
😎رفتم به #زکریا گفتم: چرا میخواستی این کار رو بکنی؟؟
گفت: آخه سید رحمان خیلی به خودش میرسه
لباسهای اتو کشیده
موهای ژل زده
گفتیم یه کم باهاش شوخی کنیم ، یَخش باز بشه.
😎یه سال عید قربون به محض اینکه دخترم زینب وارد حیاط شد ، #زکریا قایم شده بود.
هر چی خونابه و چربی قربونی توی دستش بود رو مالید به صورت زینب
😎زینب فقط جیغ میکشید.
گفتم چرا این کار رو کردی؟؟
گفت: میدونستم زینب حساسه و میخواد بیاد اینجا به خاطر بوی قربونی دماغش رو بگیره پیف پیف کنه
گفتم: همون اول یه کاری کنم که براش عادی بشه😉
❤️بالاخره #زکریا و الهه زندگی مشترکشون رو توی یه اتاق ۱۲ متری شروع کردن که حتی برای نشستن دو یا سه نفر هم جا نداشت
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨شهیدی که دفاع از میھن را به
بورسیه دولت كانادا ترجیح داد.
#شهیدآغاسی زاده🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
هیچ گاه ندیدم که ما را به کاری امر و نهی کند، بلکه همیشه غیر مستقیم حرفش را می زد؛ مثلا، آخرشب می گفت: من می روم وضو بگیرم . در روایات تاکید شده کسی که با وضو بخوابد شیطان به سراغ او نمی آید. نا خودآگاه ما هم ترغیب می شدیم و به همراه او برای وضو گرفتن حرکت می کردیم .
🌹#شهید_سید_مجتبی_علمدار
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
بدون تعارف عکس حاجقاسم نقطه اشتراک خیلیهاست، حتی غیرمذهبیها...
اما متن وصیتنامشون نقطه شروع جدا شدن خیلیهاست، حتی مذهبیها !!!
همونجایی که حاجی میگه:
والله والله والله یکی از مهمترین شئون عاقبتبخیری تبعیت از حکیمیست که امروز سکان انقلاب را به دست دارد...🌹
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
{خاطراتشهیدمدافعحرمزکریاشیرے}
🔷بـه روایــت مــــادر شهیــد🔷
🔷قسمت:ششم🔷
🌀خواهراش بودن اعتکاف ،وقتی میخواست بره دنبالشون به پدرش گفت: کارت عابربانک رو بده برای آبجیها یه شاخه گل بگیرم.
🌀به #زکریا گفتم: چرا کل حقوقت رو میدی به پدرت که حالا برای خریدن یه شاخه گل از پدرت پول بگیری؟؟
🌀 گفت: من توی طول هفته نیستم
خرجمون هم یکیه
پدر نیاز هم داشته باشه به من نمیگه
یعنی نمیخواست غرور پدرش رو به خاطر خواهش پول بشکنه
🌀عروسی دعوت بودیم
قرار بود با ماشین #زکریا بریم
دخترها پشت نشسته بودن
تا #زکریا تو ماشین نشست و از آینه اونها رو دید ، گفت: من شما رو نمیبرم!!
🌀گفتیم : چرا؟؟؟
گفت: پرسیدن داره؟؟؟
یا میرید بالا آرایشتون رو پاک میکنید یا من نمیبرمتون
توی خونه
توی مجلس زنونه
پیش شوهراتون
هر کاری دوست داشتید بکنید
ولی توی کوچه و خیابون نه!!!!
🌀اصرار هیچ فایدهای نداشت
یکی یکی از ماشین پیاده شدن و رفت آرایششون رو پاک کردن.
🌀 #زکریا حتی نماز صبحهاش رو هم به جماعت توی مسجد میخوند.
🌀روی سربازهاش خیلی حساس بود
یه دفترچه داشت که همهی اطلاعات اونها رو یادداشت میکرد
بچهی کجا هستن؟
تحصیلاتشون چقدر هست؟
وضع مالیشون؟
مشکلات خانوادگیشون؟
سعی میکر یه بار از روی دوشششون برداره.
🌀دو سالی که برای آموزشی اصفهان میرفت ،وقتی بر میگشت ، شادی رو توی خونه میریخت
شبیه بمب روحیهای بود که توی خونه منفجر میشد.😄
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi