eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همزمان با سالروز شهادت، برگزار می‌شود 🔴 اجتماع مردمی بزرگداشت حبیب حرم، سرلشکر پاسدار شهید حاج حسین همدانی 🔹با نوای: کربلایی حسین طاهری 🔹زمان: سه‌شنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۱ از ساعت ۱۵:۳۰ 🔹همراه با پویش اهدای نوشت‌افزار به دانش‌آموزان نیازمند ◀️ تهران، میدان امام حسین(علیه‌السلام)
❣شـهیــدمـحمــدحـسیــن‌حــدادیــان❣ ❣شـهیــدے ڪه دراویــش گـنـابـادے او را در قـلــب تـهــران اربـااربـا ڪردن❣ 🎬 قسمت:7⃣1⃣ 🥀🌹ماه رمضون شله‌زرد و شیربرنج پای ثابت سفره‌مون بود.می‌گفت:مامان‌!!!زیاد درست کن.کاسه‌کاسه بذار تو یخچال هر دفعه میام بخورم.عادتش بود من براش لقمه بگیرم.به عشق اون لقمه‌ها تو امام‌زاده افطار نمی‌کرد.نون و پنیر و خرما و سبزی لقمه می‌کردم و ردیف می‌گذاشتم کنار دستش.زیاد حلیم می‌خریدم.زهرا می‌دونست چون محمدحسین دوست داره می‌خرم.غُر می‌زد ، چقدر حلیم آخه!!!!!!همه‌اش به محمدحسین توجه می‌کنی!!!!! 🥀🌹عصر پنجشنبه رفتم بهشت زهرا.سر مزار شهید طریقی.به محمدحسین و زهرا نگفته‌ بودیم همسر اول من شهید شده.می‌خواستم به یه درکی برسن تا متوجه بشن که مجتبی از یه پدر دیگه هست.هر وقت می‌رفتیم سر مزار شهید طریقی به بچه‌ها می‌گفتیم:ایشون دوست باباست ، توی جبهه شهید شده!! ولی یه ‌بار به زهرا گفتم: اون شهید بابای مجتبی هست.زد زیر گریه ، بالا و پایین می‌پرید که نگین بابای مجتبی هست.اگه اون بابای مجتبی هست ،پس بابای من هم هست.شما به من دروغ گفتید.من رو ببرید سر قبر بابای خودم.خودش رو توی ماشین کشت.فرهاد گفت: قربونت برم من بابای توام!!! به خرجش نمی‌رفت.اونقدر مجتبی رو دوست داشت که نمی‌خواست اون حس جدایی رو قبول کنه.گفتم: الان هست که این بچه سنگ‌کوب کنه.گفتم: زهراجان!!!همه‌ی اینهایی که گفتم داستان بود.اون آقا یکی از سربازان امام‌زمان‌(عج) بود که شهید شد. 🥀🌹توی روز خیلی دوندگی می‌کرد. یه‌بار شربت درست کردم با لیوان که ببره با دوستاش بخورن.سربه‌سرم گذاشت:این سوسول بازیها چیه؟؟؟همین جوری می‌کشیم بالا.گفتم: یعنی همتون دهن میگذارید سر شیشه.خندید:آره بابا!!! ولی محمدحسین قبلا این شکلی نبود.خیلی وسواس داشت .همش نگران بودم با این تمیزیش چطور می‌خواد با بچه‌های هم‌سن و سالش قاطی بشه.اگه سر سفره چنگال نمی‌گذاشتم دست به غذا نمیزد.وامصیبتا اگه دسته‌ی قاشقش چرب بود.ولی وقتی با رفقاش چرخید تعدیل شد.کارش به جایی رسید که زهرا رو مسخره می‌کرد.(خیلی پاستوریزه‌ای!!!)اگه یه هفته بیای تو جمع ما دیگه این سوسول بازیها رو فراموش می‌کنی. 🥀🌹تو سوریه مجروح شد و پیام داد که ما می‌خوایم برگردیم.یکی‌دو روز جان به لب شدیم تا اینکه زنگ زد و گفت: با پرواز نظامی اومدیم اهواز.همه اومدن به استقبالش.... 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️‌ بصیرتم آرزوست... 🔹‌ بصیرت 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
🕊حسین ۲۷ سال داشت و جمعاً ۲۵ بار کربلا رفت . اولین سفرش را در ۲۰ سالگی رفت . در مناسبت‌های مختلف به‌صورت مستقل جدای از سازمان حج و زیارت به کربلا میرفت . اغلب با ماشین دوست‌هایش میرفت . وقتی هم خانمش را عقد کرد، او را به کربلا برد . عاشق کربلا بود .✨ حتی اگر چند روز مرخصی داشت، آن چند روز را به کربلا میرفت . یک بار، یک کربلای سه روزه رفت . میخواست شب جمعه را کربلا باشد . وقتی عراقی‌ها گذرنامه‌اش را دیده بودند،به او گفته بودند: أنتَ مجنون 🌷 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا