یادِ بعضی نفرات،
روشنم میدارد
قُوتم میبخشد
مثل، حاج قاسم …🍃
#حاج_قاسم
#روایت_عشق
@Revayateeshg
─•♡•──♥️──•♡•─
#دلنوشته
#سحرچهاردهم....
✍غضب مکن بر من؛ حبیبم…
غضب مکن؛
که من حتی، لایق غضب کردنت هم نیستم.
✨ناخواسته بود، هرآنچه کردم،
نادانسته بود، هرآنچه گفتم…
اما ناخواسته و نادانسته از آغوشت فاصله گرفتم🌸
فاصله گرفتن از تو همانا و زمین خوردن های مکررم همانا
دلبر بی همتای من تو که باشی زمین و زمان آرام است
و تو که نباشی هرچیز راهی به قلبم می یابد جز آرامش 😔
و من نمیدانم کجا.... کجای این دنیای شلوغ
لحظه ای ثانیه ای دستم را رها کردند
اله من قلبم انقدر به این درو آن در میزند تا رسوایم کند🍃
ومن این رسوایی را به همه ی عزت های دنیا نخواهم فروخت
همین رمضان که کام دلم به مهر دوباره ات روشن شد فهمیدم که تو حقیقتا پادشاه قلبمی💙
و زمانی که جز تو به قلبم وارد میشود
دلم سوت میکشد داد میزند آشوب میشود
و همه ایناها شرح حال دل بیماریست که گمت کرده است
محبوب بی نظیر قلبم بهانه میگیرد
حوصله کسی را ندارد کاری بکن تو که نباشی هیچ ضربتی آرامش نمیکند💔
نمیدانم چه شد نمیدانم کجا دستانت را رها کرده ام
اما برگشتنم و پیدا کردنت کار من نیست
من نشسته ام همینجا سر سجاده پر تز زنجیرم که اجازه پرواز را از من گرفته
است من نشسته ام همینجا ای تمام سرمایه کسی که هیچ سرمایه ای ندارد
یا کنز من لا کنز له
ای تمام سرمایه دلم برگرد....❤️
#روایت_عشق
#ماهمبارکرمضان
@Revayateeshg
لینک دانلود صوت #جزء_چهاردهم قرآن کریم
با صدای استاد پرهیزکار🌱
هدیه به #شهیدمحمودکاوه
🌸 http://j.mp/2b8SUTA
#ماه_رمضان
#روایت_عشق
@Revayateeshg
202030_2026973628.mp3
2.75M
#قرارصبحگاهی ☀️🌈
#روایت_عشق ❤️🌷
#امام_زمان 🦋
#دعایفرج 🤲🏻🍃
🌼بسم الله الرحمن الرحيم🌼
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،
وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً
كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ،
وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.
⊰@Revayateeshg⊱
#زیارتنامهشهدا🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم.
@Revayateeshg
ای که نگاهت بهترین آغاز!
من با تو باشم،
دوباره طالب بندگی میشوم ...
تو همانهادیِ پر از امید فردایماهستی
در مسیر دلدادگی عَبد و رَب
هادی دل خسته ما باش !
سلام روزتون منور به نور شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی
#روایت_عشق
#شهیدانه
@Revayateeshg
وقتی کار فرهنگی را شروع میکنیم با اولین چیزی که باید بجنگیم،خودمان هستیم.
وقتی که کارتان میگیرد و
دورتان شلوغ میشود؛تازه اول مبارزه است .
زیرا تازه شیطان به سراغتان میآید.
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#روایت_عشق
#کلام_شهدا
•┈┈•❀🌷❀•┈┈•
@Revayateeshg
ایام #نوروز ۹۵ بود من و ابوذر (شهید ابوالفضل) تو منطقه بودیم، درگیری زیادی داشتم و هر روز و شب احتمال غافلگیری داشتیم و نبرد های سختی با دشمن داشتیم،
یه روز بعد از درگیری سنگین با داعش و موفقیت تو اون عملیات شهید راه چمنی به من گفت خدا کنه تا ۱۳ بدر شهید نشیم، گفتم:
حالا چرا تا ۱۳ بدر؟
گفت:
آخه خانواده، اقوام و دوستان در مسافرت هستند و دوست ندارم به خاطر من ایام نوروزشان بهم بخوره، گفت:
اگر خداوند لیاقت شهادت را به من داد دوست دارم بعد از ۱۳ بدر شهید شم، گذشت و در صبح روز ۱۸ فروردین ۹۵ نزدیکی اذان صبح به شهادت رسید.
راوی:
همرزم شهید
#شهید_ابوالفضل_راه_چمنی
#خاطرات_شهدا
#روایت_عشق
@Revayateeshg
#شهید_حسن_ترک
#اخلاق_شهدایی
#روایت_عشق
آرامشش زبانزد بود…
خیلی بر اعمالش مسلط بود و کم حرف…
به جا حرف می زد و اغلب مشغول ذکر گفتن بود…
سوال که می پرسیدند،جواب می داد
و دوباره ذکرهایش را از سر می گرفت…
می گفت از فرصت ها خوب استفاده کنید…
یک بار گروهی داشتیم به جبهه می رفتیم…
گفت:«بیایید با هم سوره صف را حفظ کنیم.»
به مقصد که رسیدیم همه آن سوره را حفظ کرده بودیم…
@Revayateeshg
╰─🕊──🌷──🕊─╯